به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فضولی بغدادی

فضولی بغدادیغزل هاشمارهٔ ۱: باسمک اللهم یا فتاح ابواب المنا

1650عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

باسمک اللهم یا فتاح ابواب المنا
یا غنی الذات یا من فیه برهان الغنا
یا مفیض الجود یا فیاض آثار الوجود
یا قدیم الملک یا من لم یغیره الفنا
یا عمیم اللطف یا وهاب لذات السرور
یا طبیب القلب یا حلال اشکال العنا
قد جنی قلبی من الدنیا ذنوبا ثم تاب
قد اتی مستغفرا فاغفرله ما قد جنا
انت مسجودی و معبودی فلم اعبد سواک
انت خلاقی و رزاقی ولم اعلم انا
تال قدری منک معراج المعالی واعتلا
حاز قلبی منک اسرار المعانی و اغتنا
قد شرحت الصدر فاحلل من لسانی عقدة
نعمة اعطیتها تمم بتوفیق الثنا
قد وهبت النطق قدرنی علی حسن المقال
حکمة اخفیتها فی الشعر بینها هنا
افضل الالطاف ادراک المعانی فی الکلام
احمد الله الذی اعطی فضولی ما عنا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱: باسمک اللهم یا فتاح ابواب المنا 2شمارهٔ ۲: ای ذکر ذوق بخش تو زیب زبان ما 3شمارهٔ ۳: ای بسته دانش تو زبان سوآل ما 4شمارهٔ ۴: زهی فیض وجود از پرتو ذات تو عالم را 5شمارهٔ ۵: بکه نسبت کنم آن سرو صنوبر قد را 6شمارهٔ ۶: مکش بر دیده ای خورشید خاک آن کف پا ...7شمارهٔ ۷: چو از غم کنم چاک پیراهنم را 8شمارهٔ ۸: ز ضعف تاب تردد دگر نماند مرا 9شمارهٔ ۹: چه گونه فاش نگردد غم نهانی ما 10شمارهٔ ۱۰: بخاک ره کشیدم صورت جسم نزارم را 11شمارهٔ ۱۱: نهان می سوخت چون شمع آتش دل رشته ج ...12شمارهٔ ۱۲: با خود ای جان در غمش همدم نمی خواه ...13شمارهٔ ۱۳: شنیده صبحدم از جور گل افغان بلبل ر ...14شمارهٔ ۱۴: چنان بنهفته ضعف تن مرا لطف بدن او ...15شمارهٔ ۱۵: عشقت از دایره عقل برون کرد مرا 16شمارهٔ ۱۶: عشق حیران بتان سیمبر دارد مرا 17شمارهٔ ۱۷: ساقیا می ده که حرفی ز آن دهان گویم ...18شمارهٔ ۱۸: خاک در تو کحل بصر کرده ایم ما 19شمارهٔ ۱۹: بهار آمد صدایی بر نمی آید ز بلبلها 20شمارهٔ ۲۰: روزی که پیش خویش نبینم حبیب را 21شمارهٔ ۲۱: تحیر بست در شرح غم عشقت زبانم را 22شمارهٔ ۲۲: ز آتشین رویی جدا می افکند دوران مر ...23شمارهٔ ۲۳: از زبانت می رسد هر لحظه آزاری مرا 24شمارهٔ ۲۴: کرد عشق ای خون دل در کوی او رسوا م ...25شمارهٔ ۲۵: دل ز من مستان نمی خواهم که غم باشد ...26شمارهٔ ۲۶: شبی آمد بخوابم یار و برد از دیده خ ...27شمارهٔ ۲۷: بستی گره از بهر جفا زلف دو تا را 28شمارهٔ ۲۸: نی دل و دین ماند نه صبر و شکیبایی ...29شمارهٔ ۲۹: من بغم خو کرده ام جز غم نمی باید م ...30شمارهٔ ۳۰: نم نماند از تاب خورشید رخت در خاک ...31شمارهٔ ۳۱: گر سر کویت شود مدفن پس از مردن مرا 32شمارهٔ ۳۲: بدل از گلعذاری خار خاری کرده ام پی ...33شمارهٔ ۳۳: تا بوده ایم همدم غم بوده ایم ما 34شمارهٔ ۳۴: نشان تیر آهم گشته ای آسمان شبها 35شمارهٔ ۳۵: نه از عارست گر آن مه نیارد بر زبان ...36شمارهٔ ۳۶: از آنرو دوست می دارم خط رخسار خوبا ...37شمارهٔ ۳۷: ای آنکه آفت دل و جان و تنی مرا 38شمارهٔ ۳۸: گلرخا، نوش لبا، سیم برا، سرو قدا 39شمارهٔ ۳۹: گر نباشد قید آن گیسوی خم بر خم مرا 40شمارهٔ ۴۰: هیچ گه بر حال من رحمی نمی آید ترا 41شمارهٔ ۴۱: چون شمع سوخت آتش محنت تن مرا 42شمارهٔ ۴۲: این که در سر هوس آن قد رعناست مرا 43شمارهٔ ۴۳: چشم بگشادم ببالایت بلا دیدم ترا 44شمارهٔ ۴۴: سویم شب هجران گذری نیست کسی را 45شمارهٔ ۴۵: بر باد مده سلسله مشک فشان را 46شمارهٔ ۴۶: رسم زهد و شیوه تقوی نمی دانیم ما 47شمارهٔ ۴۷: نهفتن در دل و جان درد و داغ آن پری ...48شمارهٔ ۴۸: عشق مضمون خط لوح جبین است مرا 49شمارهٔ ۴۹: هست می گویند خالی آن غدار آل را 50شمارهٔ ۵۰: شد بدیدار تو روشن دیده خونبار ما 51شمارهٔ ۵۱: باز خونبارست مژگانم نمی دانم چرا 52شمارهٔ ۵۲: درد رسوایی نخواهد داشت درمان ای طب ...53شمارهٔ ۵۳: غمت در سینه ام جا کرد چون بیرون شو ...54شمارهٔ ۵۴: مرا ای شمع میل گریه شد در هجر یار ...55شمارهٔ ۵۵: گر گریزم دم بدم بر آتش دل دیده آب 56شمارهٔ ۵۶: نیست تا صبح بجز فکر تو کارم همه شب 57شمارهٔ ۵۷: تندست یار و بی سببی می کند غضب 58شمارهٔ ۵۸: ای همه دم بزم تو جای رقیب 59شمارهٔ ۵۹: کی توانم رست در کویت ز غوغای رقیب 60شمارهٔ ۶۰: قرآن صفات جاه و جلال محمد است 61شمارهٔ ۶۱: جانم در آن آرزوی وصال محمد است 62شمارهٔ ۶۲: ماه من نخل قدت سرو خرامان منست 63شمارهٔ ۶۳: بهر صید آن ترک بدخو بر سمند کین نش ...64شمارهٔ ۶۴: صیقل آیینه دلها نم چشم ترست 65شمارهٔ ۶۵: عمر دراز من که پریشان گذشته است 66شمارهٔ ۶۶: ای دل بسی ز محنت هجران نمانده است 67شمارهٔ ۶۷: پیش عاقل قصه درد من و مجنون یکیست 68شمارهٔ ۶۸: زلال فیض بقا رشحه ز جام منست 69شمارهٔ ۶۹: سرو را همچو قدت شیوه رعنایی نیست 70شمارهٔ ۷۰: مه دلاک من آیینه اهل نظر است 71شمارهٔ ۷۱: خورشید بسی خاک نشین شد بهوایت 72شمارهٔ ۷۲: باغبان لطف قد آن سرو در شمشاد نیست 73شمارهٔ ۷۳: تن که از تیر تو چون زنجیر روزن روز ...74شمارهٔ ۷۴: در هجر یار حال دل زار مشکل است 75شمارهٔ ۷۵: مه من شام غمت را سحری پیدا نیست 76شمارهٔ ۷۶: ای طربخانه دل خلوت سلطان غمت 77شمارهٔ ۷۷: هر زمان حال من از عشق تو دیگرگون ا ...78شمارهٔ ۷۸: شده ام بسته گیسوی شکن پر شکنت 79شمارهٔ ۷۹: بتی که شیوه خوبی به از تو داند نیس ...80شمارهٔ ۸۰: گل بباغ آمد ولی از عمر خود کامی نی ...81شمارهٔ ۸۱: گر نقابی نبود مهر رخش را غم نیست 82شمارهٔ ۸۲: بگل خطت چو نقابی ز مشک ناب انداخت 83شمارهٔ ۸۳: از جان بدود دل غم خالت برون نرفت 84شمارهٔ ۸۴: برگ گل کز هر طرف آرایش دستار تست 85شمارهٔ ۸۵: آزمودم عشق خوبان را بلایی بوده است 86شمارهٔ ۸۶: ازان درین چمنم میل گلعذاری نیست 87شمارهٔ ۸۷: غیر ناکامی ز محبوبان مرا مطلوب نیس ...88شمارهٔ ۸۸: سایه ات را متصل ذوق وصالت حاصل است 89شمارهٔ ۸۹: دل الفت تمام بآن خاک در گرفت 90شمارهٔ ۹۰: هوای خاک درت باز در سر افتادست 91شمارهٔ ۹۱: بر جان ما جفای نکویان ز حد گذشت 92شمارهٔ ۹۲: در دل لاله غمت آتش سودا انداخت 93شمارهٔ ۹۳: کم التفاتی خوبان بعاشقان ستم است 94شمارهٔ ۹۴: هست با خلعت گلگون قدت ای حور سرشت 95شمارهٔ ۹۵: تا غایبی تو مجلس ما را حضور نیست 96شمارهٔ ۹۶: سنگ بیداد بتان آیینه دل را شکست 97شمارهٔ ۹۷: ذوق وصلت یافت دل از ساقی و ساغر گذ ...98شمارهٔ ۹۸: نی همین صد روزن از تیر تو بر جسم م ...99شمارهٔ ۹۹: بحال زار من آن ماه را نگاهی نیست 100شمارهٔ ۱۰۰: من نگویم چون قدت سروی ز بستان برن ...101شمارهٔ ۱۰۱: ناله زاری که در دلها اثر دارد کجا ...102شمارهٔ ۱۰۲: عاشقی رونق ز اطوار من حیران گرفت 103شمارهٔ ۱۰۳: نه همین قد من از بار غم دور خم اس ...104شمارهٔ ۱۰۴: در غمت کارم بچشم اشکبار افتاده اس ...105شمارهٔ ۱۰۵: بی لبت قطع نظر کرده ام از آب حیات 106شمارهٔ ۱۰۶: بدو گیسو مه روی تو نچندان عجب است 107شمارهٔ ۱۰۷: هجوم سیل سرشکم ز دل اثر نگذاشت 108شمارهٔ ۱۰۸: امید بود که خواهد جفای یارم کشت 109شمارهٔ ۱۰۹: بهترین سیرها سیر بیابان فناست 110شمارهٔ ۱۱۰: جانی که هست رسته ز آزار او کجاست 111شمارهٔ ۱۱۱: ما را بلای عشق تو عمریست آشناست 112شمارهٔ ۱۱۲: هر کرا هست دلی سیمبری خواهد داشت 113شمارهٔ ۱۱۳: ملولم از تو نمی پرسیم که حال تو چ ...114شمارهٔ ۱۱۴: در عشق شهرتم سبب اشتهار تست 115شمارهٔ ۱۱۵: هست ما را زندگی از جوهر شمشیر دوس ...116شمارهٔ ۱۱۶: دل دامن هوای تو محکم گرفته است 117شمارهٔ ۱۱۷: اگر رسوا شدم رسواییم را شد فغان ب ...118شمارهٔ ۱۱۸: با عارض تو شمع کشیدی زبان بحث 119شمارهٔ ۱۱۹: حقه لعل لبش صد درد دارد در علاج 120شمارهٔ ۱۲۰: ای مرضهای معاصی ز تو محتاج علاج 121شمارهٔ ۱۲۱: کرد درد غیر را دلبر علاج 122شمارهٔ ۱۲۲: عکس لبت نمود دلم کرد خون قدح 123شمارهٔ ۱۲۳: مرا هر گه که پندی می دهد با چشم ت ...124شمارهٔ ۱۲۴: تنگ آمده بجلوه آهم فضای چرخ 125شمارهٔ ۱۲۵: چند منعم کنی از عشق جوانان ای شیخ 126شمارهٔ ۱۲۶: کسی در عاشقی از سوی پنهانم خبر دا ...127شمارهٔ ۱۲۷: گره از کار من جز نالهای زار نگشای ...128شمارهٔ ۱۲۸: با تو وصلم شب نوروز میسر شده بود 129شمارهٔ ۱۲۹: نیست چشم من کزو اشک جگرگون می چکد 130شمارهٔ ۱۳۰: برخسارت دمی دل دیده خونبار نگشاید 131شمارهٔ ۱۳۱: خوش آن که در نظرم عارض نکوی تو با ...132شمارهٔ ۱۳۲: بر گلویم تیغ ترک تند خوی من رسید 133شمارهٔ ۱۳۳: ز من آن مغبچه ترک دل و دین می خوا ...134شمارهٔ ۱۳۴: بخاک پای تو تا ترک سر نخواهم کرد 135شمارهٔ ۱۳۵: بحالم التفات آن ماه رو بسیار کم د ...136شمارهٔ ۱۳۶: یار ما را به ازین زار و حزین می خ ...137شمارهٔ ۱۳۷: عکس قد او آینه بربود خطا کرد 138شمارهٔ ۱۳۸: ندانستم که آن ماه آن چنین راه ستم ...139شمارهٔ ۱۳۹: طمع جور دلم زان بت بدخو دارد 140شمارهٔ ۱۴۰: خوب می دانم وفا از خود جفا از یار ...141شمارهٔ ۱۴۱: چو مشاطه بدست آن چین زلف خم بخم گ ...142شمارهٔ ۱۴۲: چه عجب گر بدل از تیغ تو بیداد رسد 143شمارهٔ ۱۴۳: من که باشم که مرا کوی تو مسکن باش ...144شمارهٔ ۱۴۴: درین محنت سرا آن به که عاقل خانه ...145شمارهٔ ۱۴۵: ملک را گر نظر بر قد آن سرو روان ا ...146شمارهٔ ۱۴۶: محتاج وصال تو که باشد که نباشد 147شمارهٔ ۱۴۷: شب هجران خیالت شمع محنت خانه من ش ...148شمارهٔ ۱۴۸: نه حبابست که پیدا ز سرشک ما شد 149شمارهٔ ۱۴۹: چو بهر زینت آن گلچهره در آیینه می ...150شمارهٔ ۱۵۰: خدا ز سرو قد او مرا جدا نکند 151شمارهٔ ۱۵۱: هر دم از شوق لب لعلت دلم خون می ش ...152شمارهٔ ۱۵۲: هر پری چهره که دوران بجهان می آرد 153شمارهٔ ۱۵۳: پری رخان بجفا قصد جان ما مکنید 154شمارهٔ ۱۵۴: ای که گویی که دلت خون نشود چون نش ...155شمارهٔ ۱۵۵: بخت بد بی اختیار از کوی یارم می ب ...156شمارهٔ ۱۵۶: در دل باختلاط کسانم هوس نماند 157شمارهٔ ۱۵۷: بر آسمانم آه ز ظلم بتان رسید 158شمارهٔ ۱۵۸: کلکی که صورت من و آن دلربا کشید 159شمارهٔ ۱۵۹: نکویی گرد بادست این که بر من خاک ...160شمارهٔ ۱۶۰: هر دم از تیر توام بر سینه صد روزن ...161شمارهٔ ۱۶۱: ز رنگ اشک دانستم که بی لعلش جگر خ ...162شمارهٔ ۱۶۲: ببزم او سخن از درد من نمی گذرد 163شمارهٔ ۱۶۳: تا باد پرده از رخ آن سیمبر فکند 164شمارهٔ ۱۶۴: جان بیرون رفته را بویت بتن می آور ...165شمارهٔ ۱۶۵: دوشم انیس خلوت گرمابه یار شد 166شمارهٔ ۱۶۶: نشاطم می کشد چون از تنم پیکان برو ...167شمارهٔ ۱۶۷: ز سروت سایه کر بر من اندوهگین افت ...168شمارهٔ ۱۶۸: در آینه چو عکسم بر صورتم نظر کرد 169شمارهٔ ۱۶۹: دل که از نرگس او چشم نگاهی دارد 170شمارهٔ ۱۷۰: هر که چراغی ز برق آه ندارد 171شمارهٔ ۱۷۱: ماه من کز لعل لب کامی بهر ناکام د ...172شمارهٔ ۱۷۲: طعنه اغیار بهر یار می باید کشید 173شمارهٔ ۱۷۳: یار از عاشق نمی باید که پروا شود 174شمارهٔ ۱۷۴: تا مرا سودای شمع عارضت در سر نبود 175شمارهٔ ۱۷۵: گاه لطفی می نماید گه جفایی می کند 176شمارهٔ ۱۷۶: آمد صبا وزان گل نورس خبر نداد 177شمارهٔ ۱۷۷: کار من در عاشقی جز با غم یاری نما ...178شمارهٔ ۱۷۸: دل درون سینه دردت را بجان می پرور ...179شمارهٔ ۱۷۹: گر بند بند ما چو نی از هم جدا کنن ...180شمارهٔ ۱۸۰: بی وجه نمی گریم گریه سببی دارد 181شمارهٔ ۱۸۱: حبیب درد دلم را دوا نخواهد کرد 182شمارهٔ ۱۸۲: دل اغیار بر من از غم جانانه می سو ...183شمارهٔ ۱۸۳: لطیفست آن پری آن به که از مردم نه ...184شمارهٔ ۱۸۴: خوش آنکه غم سیمبری داشته باشد 185شمارهٔ ۱۸۵: گفتمش دل ز غمت زار و حزین می باید 186شمارهٔ ۱۸۶: می کنم اظهار غم ساقی شرابم می دهد 187شمارهٔ ۱۸۷: نظر بازی که حیران رخ آن سیمتن باش ...188شمارهٔ ۱۸۸: رنجیدم از دل خواهمش زلف ستمکاری ب ...189شمارهٔ ۱۸۹: چو پاره پاره دل از دیده ترم افتد 190شمارهٔ ۱۹۰: ناله گره از رشته کارم نگشاید 191شمارهٔ ۱۹۱: گر فلک با تیغ کین بر سینه ام چاک ...192شمارهٔ ۱۹۲: نه تنها جان من دردی ز گل رخساره د ...193شمارهٔ ۱۹۳: دل که سوزان بود خندان از رخ آن ما ...194شمارهٔ ۱۹۴: دل اسیر خم گیسوی تو شد 195شمارهٔ ۱۹۵: بخاک بنده رحم ای دلربا از تو نمی ...196شمارهٔ ۱۹۶: جای ما کوی تو خواهد بود تا خواهیم ...197شمارهٔ ۱۹۷: سر مکش از من که از من درد سر خواه ...198شمارهٔ ۱۹۸: بدرد و محنت بسیار ما را یار می دا ...199شمارهٔ ۱۹۹: بی تو ای عمر مرا صحبت جان نیست لذ ...200شمارهٔ ۲۰۰: ای مرا هر لحظه در عشق تو بازار دگ ...201شمارهٔ ۲۰۱: یار خواهی دلا ز جان بگذر 202شمارهٔ ۲۰۲: می کشد زارم ببازی هر زمان طفلی دگ ...203شمارهٔ ۲۰۳: خواهم چو سایه افتم دنبال آن سمنبر 204شمارهٔ ۲۰۴: می دهد زاهد به ما هر لحظه آزار دگ ...205شمارهٔ ۲۰۵: ای جمالت ز گل گلشن جان رعناتر 206شمارهٔ ۲۰۶: سوخت دل صد قطره خون در چشم تر دار ...207شمارهٔ ۲۰۷: خاک شد جسم و غمت مونس جانست هنوز 208شمارهٔ ۲۰۸: دلم از عشق تو رسوای جهانست امروز 209شمارهٔ ۲۰۹: دلا بمهر رخش دیده پر آب انداز 210شمارهٔ ۲۱۰: دل اسیر لعل آن گلبرگ خندانست باز 211شمارهٔ ۲۱۱: شمع بزم بهجتم مهر مه روی تو بس 212شمارهٔ ۲۱۲: غمت روز تنهاییم یار بس 213شمارهٔ ۲۱۳: چیده ایم از اختلاط خلق دامان هوس 214شمارهٔ ۲۱۴: نه من مقید آن سرو گلعذارم و بس 215شمارهٔ ۲۱۵: ز عشقت ناله زاری که من دارم ندارد ...216شمارهٔ ۲۱۶: یارب بحق حرمت رندان درد نوش 217شمارهٔ ۲۱۷: پیش تو گل از شرم سرانداخته در پیش 218شمارهٔ ۲۱۸: مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دل ...219شمارهٔ ۲۱۹: چه دعوی می کنی ای غنچه با لعل گهر ...220شمارهٔ ۲۲۰: جدا بودن ز یار و سوختن با داغ هجر ...221شمارهٔ ۲۲۱: بکویش می روم بهر تماشای مه رویش 222شمارهٔ ۲۲۲: لاف زد پیش رخت گلبن ز گلبرگ ترش 223شمارهٔ ۲۲۳: نیست غیر از حیرتم کاری جدا از یار ...224شمارهٔ ۲۲۴: روی می تابد ز من گر ماه تابان گوی ...225شمارهٔ ۲۲۵: زهی جفای تو بر من دلیل رحمت خاص 226شمارهٔ ۲۲۶: ز جهان گردی ما دیدن یاریست غرض 227شمارهٔ ۲۲۷: گرد گلت کشید ز عنبر حصار خط 228شمارهٔ ۲۲۸: برندان از جهنم می دهد دایم خبر وا ...229شمارهٔ ۲۲۹: سر می کند همیشه فدا بهر یار شمع 230شمارهٔ ۲۳۰: گر نه در دل مهر آن روی چو مه دارد ...231شمارهٔ ۲۳۱: گشت محرم در حریم وصل جانانم چراغ 232شمارهٔ ۲۳۲: بخود نگذاشتم دامان آن چابک سوار ا ...233شمارهٔ ۲۳۳: قد کشیدی دیده ام تیر بلا را شد هد ...234شمارهٔ ۲۳۴: گر ترا هست دلا در ره غم میل رفیق 235شمارهٔ ۲۳۵: باغ حسن از گل رخسار تو دارد رونق 236شمارهٔ ۲۳۶: در ره عشق بتانست رفیقم توفیق 237شمارهٔ ۲۳۷: یارست فارغ از من و من بی قرار عشق 238شمارهٔ ۲۳۸: بود درد دل از سودای عشقت حاصل عاش ...239شمارهٔ ۲۳۹: ما را ز وصل دوست جدا می کند فلک 240شمارهٔ ۲۴۰: کرد از خون جگر چرخ تنم را نمناک 241شمارهٔ ۲۴۱: ای از تو بی دلان را درمان درد حاص ...242شمارهٔ ۲۴۲: نچندانست مرا در غم هجران تو حال 243شمارهٔ ۲۴۳: ز حد گذشت بدور تو بی قراری دل 244شمارهٔ ۲۴۴: ای دل از دیده فزون دیده ز دل سوی ...245شمارهٔ ۲۴۵: متصل دارد سر سودای ابروی تو دل 246شمارهٔ ۲۴۶: بطرف طره دستار زیبی بست یار از گل 247شمارهٔ ۲۴۷: شب عیدست چندانی امان ای عمر مستعج ...248شمارهٔ ۲۴۸: مه من از تو غم بی حساب دارد دل 249شمارهٔ ۲۴۹: زبان مرغ می داند مگر گل 250شمارهٔ ۲۵۰: تا خط سبز تو پیدا شده بر عارض آل 251شمارهٔ ۲۵۱: ناوکت پیراهنی پوشاند از خون بر تن ...252شمارهٔ ۲۵۲: ندیده کام دل از کوی آن سیمین بدن ...253شمارهٔ ۲۵۳: من که بی لاله رخی ساکن گلخن شده ا ...254شمارهٔ ۲۵۴: منم که بی تو گرفتار صد بلا شده ام 255شمارهٔ ۲۵۵: بسی بی داد در عشق از بتان سیمتن د ...256شمارهٔ ۲۵۶: نفسی نیست تمنای تو بیرون ز سرم 257شمارهٔ ۲۵۷: بسی تاب از غم آن گیسوان پرشکن دید ...258شمارهٔ ۲۵۸: نه مژگانست کز خونابه دل لاله گون ...259شمارهٔ ۲۵۹: نه از تیری که بر دل می زنی چندین ...260شمارهٔ ۲۶۰: اگر میرم نخواهد کم شد آب چشم نمنا ...261شمارهٔ ۲۶۱: نه آنچنان شده محو خیال آن دهنم 262شمارهٔ ۲۶۲: در هستی بقفل نیستی بر خود چنان بس ...263شمارهٔ ۲۶۳: بعزم طوف خاک درگهت از دیده پا کرد ...264شمارهٔ ۲۶۴: رحم بر زاری من یار ندارد چه کنم 265شمارهٔ ۲۶۵: جان را بلعل چون شکرت تا سپرده ام 266شمارهٔ ۲۶۶: چنان در دوستی دل بسته آن قد دلجوی ...267شمارهٔ ۲۶۷: بدل مهر تو کردم نقش و چشم از غیر ...268شمارهٔ ۲۶۸: بیک جام لبالب آنچنان کن ساقیا مست ...269شمارهٔ ۲۶۹: گه جولان غبار انگیز از آن شد رخش ...270شمارهٔ ۲۷۰: درون خانه چشم آن صنم را تا در آور ...271شمارهٔ ۲۷۱: بنایی از حباب اشک چشم خون فشان کر ...272شمارهٔ ۲۷۲: بی خط سبزت شبی هر جا که منزل داشت ...273شمارهٔ ۲۷۳: عمریست ای پری که رخت را ندیده ایم 274شمارهٔ ۲۷۴: آتشین رویی کزو چون شمع با چشم ترم 275شمارهٔ ۲۷۵: بدیده سرمه از خاک راه یار می خواه ...276شمارهٔ ۲۷۶: با هر که غیرتست نگاهی نکرده ایم 277شمارهٔ ۲۷۷: خود را ز گریه شب همه شب غرق خون ک ...278شمارهٔ ۲۷۸: بسته شد بر رشته جان موی گیسوی توا ...279شمارهٔ ۲۷۹: زین شکوه ها که دم بدم از یار می ک ...280شمارهٔ ۲۸۰: هر لحظه صد جفا ز بلای تو می کشم 281شمارهٔ ۲۸۱: تو خطان را دوست می دارد دل دیوانه ...282شمارهٔ ۲۸۲: چو میرم در هوایت کاشکی خاک درت گر ...283شمارهٔ ۲۸۳: دمی بی سوز عشقت جان خود بر تن نمی ...284شمارهٔ ۲۸۴: عمریست روی دل از نکویی ندیده ایم 285شمارهٔ ۲۸۵: ما نظر جز بر تبان سیمبر کم کرده ا ...286شمارهٔ ۲۸۶: دوستان گوهر مقصود بدست آوردم 287شمارهٔ ۲۸۷: آتشم من گلخنی باید که باشد منزلم 288شمارهٔ ۲۸۸: ز آهم سوخت بی مهر رخت مه دوش کوکب ...289شمارهٔ ۲۸۹: دایم تویی مقابل آیینه دلم 290شمارهٔ ۲۹۰: داغ عشق صنم لاله عذاری دارم 291شمارهٔ ۲۹۱: دمی مانند گردی گر جدا از خاک در گ ...292شمارهٔ ۲۹۲: هرگز غم خرابی عالم نمی خوریم 293شمارهٔ ۲۹۳: بدلبری سر و کاری درین دیار ندارم 294شمارهٔ ۲۹۴: نمی خواهم باو درد دل صد پاره بنوی ...295شمارهٔ ۲۹۵: یار بی جرم بشمشیر ستم می کشدم 296شمارهٔ ۲۹۶: تا بوده ایم بی غم یازی نبوده ایم 297شمارهٔ ۲۹۷: من بسربازی ز شمع مجلست کم نیستم 298شمارهٔ ۲۹۸: سرو نازم نشد آگه ز نیازم چه کنم 299شمارهٔ ۲۹۹: ما فراغ از غم بیش و کم عالم داریم 300شمارهٔ ۳۰۰: می روم زین شهر و در دل مهر ماهی م ...301شمارهٔ ۳۰۱: می روم در سینه صد درد نهانی می بر ...302شمارهٔ ۳۰۲: از آن رو با تو من آیینه را همتا ن ...303شمارهٔ ۳۰۳: نسبت شمشاد با آن سرو قامت چون کنم 304شمارهٔ ۳۰۴: روزگاری شد ز کویت درد سر کم کرده ...305شمارهٔ ۳۰۵: دارم هوس کز خون دل خاک درش را گل ...306شمارهٔ ۳۰۶: بیاد قد تو بر سینه هر الف که برید ...307شمارهٔ ۳۰۷: نیست در آیینه عکس آن صنم 308شمارهٔ ۳۰۸: ازو پرسید سر آن دهان را من نمی دا ...309شمارهٔ ۳۰۹: در دل زار غمی ز آن لب می گون دارم 310شمارهٔ ۳۱۰: چو طفلان پیشه ای جز گریه در عالم ...311شمارهٔ ۳۱۱: باز در دل ز غم عشق ملالی دارم 312شمارهٔ ۳۱۲: ز سیر سایه همراه تو ای مه رشکها ب ...313شمارهٔ ۳۱۳: گهی که در غم آن گلعذار می گریم 314شمارهٔ ۳۱۴: در دل الم از غنچه خندان تو دارم 315شمارهٔ ۳۱۵: گشت صد پاره بشمشیر جفای تو تنم 316شمارهٔ ۳۱۶: دمی بی عشق خوبان پری رخسار چون با ...317شمارهٔ ۳۱۷: عهد کردم که دیگر بیهده کاری نکنم 318شمارهٔ ۳۱۸: آزارها ز یار جفا کار می کشم 319شمارهٔ ۳۱۹: گر چشم برخسار تو صد بار گشادم 320شمارهٔ ۳۲۰: گهی که بر گل روی تو چشم تر بگشایم 321شمارهٔ ۳۲۱: جفا کارست و خونریز آن بت بی درد م ...322شمارهٔ ۳۲۲: چیست جرم من که باز از چشم یار افت ...323شمارهٔ ۳۲۳: پنهان غم دلم ز تو ای جان نمی کنم 324شمارهٔ ۳۲۴: پیش او با ناله اظهار غم دل کرده ا ...325شمارهٔ ۳۲۵: ای شمع که شد سوخته عشق تو جانم 326شمارهٔ ۳۲۶: ای لعل سخن گوی تو کام دل زارم 327شمارهٔ ۳۲۷: ما ترک دیدن رخ زیبا نمی کنیم 328شمارهٔ ۳۲۸: دل بصد عقد بجعد سر زلفت بستم 329شمارهٔ ۳۲۹: چرا نگاه بدور رخت بماه کنم 330شمارهٔ ۳۳۰: تا کی اسیر سلسله غم شود دلم 331شمارهٔ ۳۳۱: نی همین سرگرم سودای بتان تنها منم 332شمارهٔ ۳۳۲: گوش بر قول رقیبان بداندیش مکن 333شمارهٔ ۳۳۳: اسیر دام زلفم کرده بر گرد سرگردان 334شمارهٔ ۳۳۴: چشمی بگشا سوی من و زاری من بین 335شمارهٔ ۳۳۵: بجان دور از تو ای شمع از غم شبهای ...336شمارهٔ ۳۳۶: دوش در مجلس نگاری بود همزانوی من 337شمارهٔ ۳۳۷: در غمم گر جان ز جسم ناتوان آید بر ...338شمارهٔ ۳۳۸: ای لاله رخ مرو دلم از هجر خون مکن 339شمارهٔ ۳۳۹: می شود هر دم جنون ما ز ابرویت فزو ...340شمارهٔ ۳۴۰: نمی مردم از آن تیغی که زد آن سیمب ...341شمارهٔ ۳۴۱: داریم در زمانه بد طالع زبون 342شمارهٔ ۳۴۲: تو تیر افکنده ای چرخ مهر خود بماه ...343شمارهٔ ۳۴۳: شد چاک چاک سینه و از قطرهای خون 344شمارهٔ ۳۴۴: درد دل ما را ز ره لطف دوا کن 345شمارهٔ ۳۴۵: زین ندامت که نشد خاک درت مسکن من 346شمارهٔ ۳۴۶: اگر چه نیست ترحم ترا بزاری من 347شمارهٔ ۳۴۷: می نمایی رخ که خورشید جهان آراست ...348شمارهٔ ۳۴۸: تا بدرد عشق جان از تن نمی آید برو ...349شمارهٔ ۳۴۹: غم لعل ترا در سینه جا کردم که جان ...350شمارهٔ ۳۵۰: شد آن گل چهره باز از خانه با عزم ...351شمارهٔ ۳۵۱: نمی دانم چه بد کردم چرا رنجید یار ...352شمارهٔ ۳۵۲: زدی چو در دلم آتش مکش چو شعله سر ...353شمارهٔ ۳۵۳: ای دل از کار عشق عار مکن 354شمارهٔ ۳۵۴: عاشقم جز عاشقی کاری نمی‌آید ز من 355شمارهٔ ۳۵۵: چو شمع ز آتش دل اضطراب دارم من 356شمارهٔ ۳۵۶: حباب نیست ز خون گرد دیده تر من 357شمارهٔ ۳۵۷: شد واقف از خیال من آن مه بحال من 358شمارهٔ ۳۵۸: ای بر فراز مسند عزت مکان تو 359شمارهٔ ۳۵۹: ای بر فراز چرخ برین بارگاه تو 360شمارهٔ ۳۶۰: سرم را درد بر بالین محنت سود دور ...361شمارهٔ ۳۶۱: کرد ناصح منع من از گریه بی رخسار ...362شمارهٔ ۳۶۲: دل که پنهان است شوق لعل محبوبان د ...363شمارهٔ ۳۶۳: نمی خواهم که گوید هیچ کس احوال من ...364شمارهٔ ۳۶۴: اگر بگذشت مجنون من بماندم یادگار ...365شمارهٔ ۳۶۵: شد درون سینه دل دیوانه از سودای ا ...366شمارهٔ ۳۶۶: ز فلک می گذرد آه و فغانم بی تو 367شمارهٔ ۳۶۷: ز درد دل سختی از زبان من بشنو 368شمارهٔ ۳۶۸: ای مست غافل از من و خونین جگر مشو 369شمارهٔ ۳۶۹: از آن دو پاره بانگشت معجزت شد ماه 370شمارهٔ ۳۷۰: دی شنیدم جانب گلشن گذار افکنده ای 371شمارهٔ ۳۷۱: شد دلم صد پاره و چون لاله بر هر پ ...372شمارهٔ ۳۷۲: شانه ای گل بخم طره طرار منه 373شمارهٔ ۳۷۳: سرم خاکیست بعد از رفتنت در رهگذر ...374شمارهٔ ۳۷۴: با منی اما چه حاصل سوی من مایل نه ...375شمارهٔ ۳۷۵: ما را هلاک غمزه خونریز کرده ای 376شمارهٔ ۳۷۶: قد برافراخته آفت جانی شده ای 377شمارهٔ ۳۷۷: بدردم یارب آن بی درد درمان می کند ...378شمارهٔ ۳۷۸: من چه کردم که مرا از نظر انداخته 379شمارهٔ ۳۷۹: غیر از درت پناه نداریم یا نبی 380شمارهٔ ۳۸۰: ای که تا یار منی در پی آزار منی 381شمارهٔ ۳۸۱: نچندانم ضعیف از دوری خورشید رخسار ...382شمارهٔ ۳۸۲: بهست گور و کفن از قبا و پیرهنی 383شمارهٔ ۳۸۳: پی ماتم میان انجمن ای ماه جا کردی 384شمارهٔ ۳۸۴: در دیده نور در تن جان عزیز مایی 385شمارهٔ ۳۸۵: مرا ای سایه در دشت جنون عمریست هم ...386شمارهٔ ۳۸۶: ورد منست نام تو یا مرتضی علی 387شمارهٔ ۳۸۷: گر خدنگ غمزه را زین سان دمادم می ...388شمارهٔ ۳۸۸: یارب آن بی درد را در دل ز عشق افک ...389شمارهٔ ۳۸۹: ای دل ز خویش بگذر گر میل یار داری 390شمارهٔ ۳۹۰: از پری رویان بدل بردن همین مایل ت ...391شمارهٔ ۳۹۱: چو شمعم سوخت دل بر یاد بزم مجلس آ ...392شمارهٔ ۳۹۲: نمودی لطف پیشم آمدی کردی ستم رفتی 393شمارهٔ ۳۹۳: بی غرض در هستیم آتش نزد شوق گلی 394شمارهٔ ۳۹۴: بیاد خاک درش گر چه ای سرشک دویدی 395شمارهٔ ۳۹۵: ما چه کردیم چه گفتیم چه دیدی چه ش ...396شمارهٔ ۳۹۶: دلا آن به که چون با خوب رویان همن ...397شمارهٔ ۳۹۷: در کبودی فلک چون مه من نیست مهی 398شمارهٔ ۳۹۸: نمود در دلم از آتش درون شرری 399شمارهٔ ۳۹۹: مه من بی خبر از حال دل شیدایی 400شمارهٔ ۴۰۰: نمی آید ز تو ای سایه چو من دشت پی ...401شمارهٔ ۴۰۱: رحمی باسیران شب تار نداری 402شمارهٔ ۴۰۲: سال و مهم بر زبان روز و شبم در دل ...403شمارهٔ ۴۰۳: مراست هر طرف از سیل اشک دریایی 404شمارهٔ ۴۰۴: از شرم رخت منزل یوسف شده چاهی 405شمارهٔ ۴۰۵: چند ای چرخ مرا زار و زبون می سازی 406شمارهٔ ۴۰۶: هرگز نظر به بی سر و پایی نمی کنی 407شمارهٔ ۴۰۷: چند ای دل نامه وصف بتان املا کنی 408شمارهٔ ۴۰۸: بر آن شدی که باهل وفا جفا نکنی 409شمارهٔ ۴۰۹: نپرسد از من بی کس درین دیار کسی 410شمارهٔ ۴۱۰: ای لعل تو آب زندگانی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ