کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آمد صبا وزان گل نورس خبر نداد
    تسکین آتش دل و سوز جگر نداد
    نمود رخ ولی نظری سوی من نکرد
    فریاد ازان نهال که گل کرد و بر نداد
    می خواستم بگریه کنم با تو شرح راز
    حیرت بگریه رخصت این چشم تر نداد
    امشب بدیده خواست کشد رخت خویش خواب
    سیل سرشک دیده باو رهگذر نداد
    خوش آنکه داد جان بتو در اول نظر
    با نالهای زار ترا درد سر نداد
    امید داشتم که ز وصل تو بر خورم
    نخل امید غیر ندامت ثمر نداد
    از من مجو قرار فضولی بهیچ باب
    چون بخت بد رهم سوی آن خاک در نداد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha