به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فضولی بغدادی

فضولی بغدادیغزل هاشمارهٔ ۱۷۸: دل درون سینه دردت را بجان می پرورد

1800عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

دل درون سینه دردت را به جان می‌پرورد
ذوق می‌بیند ازآن هردم ازآن می‌پرورد
عاقبت معلوم شد بهر سکانت بوده است
این که جسم ناتوانم استخوان می‌پرورد
لعل اشک لاله‌گون پرورده چشم منست
کی بدین رونق بود لعلی که کان می‌پرورد
چون نریزد با خیال خط او چشمم سرشک
سبزه دارد بآن آب روان می‌پرورد
چون قدت ناید اگر سازد بدین عالم روان
هر نهالی را که رضوان در جنان می‌پرورد
نعمت دنیا به جاهل گر رسد نبود عجب
هست عادت طفل را لطف زنان می‌پرورد
دیده و دل را فضولی می‌دهد خون از جگر
دشمنان خویش را بنگر چه سان می‌پرورد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷۷: کار من در عاشقی جز با غم یاری نما ...2شمارهٔ ۱۷۸: دل درون سینه دردت را بجان می پرور ...3شمارهٔ ۱۷۹: گر بند بند ما چو نی از هم جدا کنن ...4شمارهٔ ۱۸۰: بی وجه نمی گریم گریه سببی دارد 5شمارهٔ ۱۸۱: حبیب درد دلم را دوا نخواهد کرد 6شمارهٔ ۱۸۲: دل اغیار بر من از غم جانانه می سو ...7شمارهٔ ۱۸۳: لطیفست آن پری آن به که از مردم نه ...8شمارهٔ ۱۸۴: خوش آنکه غم سیمبری داشته باشد 9شمارهٔ ۱۸۵: گفتمش دل ز غمت زار و حزین می باید 10شمارهٔ ۱۸۶: می کنم اظهار غم ساقی شرابم می دهد 11شمارهٔ ۱۸۷: نظر بازی که حیران رخ آن سیمتن باش ...12شمارهٔ ۱۸۸: رنجیدم از دل خواهمش زلف ستمکاری ب ...13شمارهٔ ۱۸۹: چو پاره پاره دل از دیده ترم افتد 14شمارهٔ ۱۹۰: ناله گره از رشته کارم نگشاید 15شمارهٔ ۱۹۱: گر فلک با تیغ کین بر سینه ام چاک ...16شمارهٔ ۱۹۲: نه تنها جان من دردی ز گل رخساره د ...17شمارهٔ ۱۹۳: دل که سوزان بود خندان از رخ آن ما ...18شمارهٔ ۱۹۴: دل اسیر خم گیسوی تو شد 19شمارهٔ ۱۹۵: بخاک بنده رحم ای دلربا از تو نمی ...20شمارهٔ ۱۹۶: جای ما کوی تو خواهد بود تا خواهیم ...21شمارهٔ ۱۹۷: سر مکش از من که از من درد سر خواه ...22شمارهٔ ۱۹۸: بدرد و محنت بسیار ما را یار می دا ...23شمارهٔ ۱۹۹: بی تو ای عمر مرا صحبت جان نیست لذ ...24شمارهٔ ۲۰۰: ای مرا هر لحظه در عشق تو بازار دگ ...25شمارهٔ ۲۰۱: یار خواهی دلا ز جان بگذر 26شمارهٔ ۲۰۲: می کشد زارم ببازی هر زمان طفلی دگ ...27شمارهٔ ۲۰۳: خواهم چو سایه افتم دنبال آن سمنبر 28شمارهٔ ۲۰۴: می دهد زاهد به ما هر لحظه آزار دگ ...29شمارهٔ ۲۰۵: ای جمالت ز گل گلشن جان رعناتر 30شمارهٔ ۲۰۶: سوخت دل صد قطره خون در چشم تر دار ...31شمارهٔ ۲۰۷: خاک شد جسم و غمت مونس جانست هنوز 32شمارهٔ ۲۰۸: دلم از عشق تو رسوای جهانست امروز 33شمارهٔ ۲۰۹: دلا بمهر رخش دیده پر آب انداز 34شمارهٔ ۲۱۰: دل اسیر لعل آن گلبرگ خندانست باز 35شمارهٔ ۲۱۱: شمع بزم بهجتم مهر مه روی تو بس 36شمارهٔ ۲۱۲: غمت روز تنهاییم یار بس 37شمارهٔ ۲۱۳: چیده ایم از اختلاط خلق دامان هوس 38شمارهٔ ۲۱۴: نه من مقید آن سرو گلعذارم و بس 39شمارهٔ ۲۱۵: ز عشقت ناله زاری که من دارم ندارد ...40شمارهٔ ۲۱۶: یارب بحق حرمت رندان درد نوش 41شمارهٔ ۲۱۷: پیش تو گل از شرم سرانداخته در پیش 42شمارهٔ ۲۱۸: مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دل ...43شمارهٔ ۲۱۹: چه دعوی می کنی ای غنچه با لعل گهر ...44شمارهٔ ۲۲۰: جدا بودن ز یار و سوختن با داغ هجر ...45شمارهٔ ۲۲۱: بکویش می روم بهر تماشای مه رویش 46شمارهٔ ۲۲۲: لاف زد پیش رخت گلبن ز گلبرگ ترش 47شمارهٔ ۲۲۳: نیست غیر از حیرتم کاری جدا از یار ...48شمارهٔ ۲۲۴: روی می تابد ز من گر ماه تابان گوی ...49شمارهٔ ۲۲۵: زهی جفای تو بر من دلیل رحمت خاص 50شمارهٔ ۲۲۶: ز جهان گردی ما دیدن یاریست غرض 51شمارهٔ ۲۲۷: گرد گلت کشید ز عنبر حصار خط 52شمارهٔ ۲۲۸: برندان از جهنم می دهد دایم خبر وا ...53شمارهٔ ۲۲۹: سر می کند همیشه فدا بهر یار شمع 54شمارهٔ ۲۳۰: گر نه در دل مهر آن روی چو مه دارد ...55شمارهٔ ۲۳۱: گشت محرم در حریم وصل جانانم چراغ 56شمارهٔ ۲۳۲: بخود نگذاشتم دامان آن چابک سوار ا ...57شمارهٔ ۲۳۳: قد کشیدی دیده ام تیر بلا را شد هد ...58شمارهٔ ۲۳۴: گر ترا هست دلا در ره غم میل رفیق 59شمارهٔ ۲۳۵: باغ حسن از گل رخسار تو دارد رونق 60شمارهٔ ۲۳۶: در ره عشق بتانست رفیقم توفیق 61شمارهٔ ۲۳۷: یارست فارغ از من و من بی قرار عشق 62شمارهٔ ۲۳۸: بود درد دل از سودای عشقت حاصل عاش ...63شمارهٔ ۲۳۹: ما را ز وصل دوست جدا می کند فلک 64شمارهٔ ۲۴۰: کرد از خون جگر چرخ تنم را نمناک 65شمارهٔ ۲۴۱: ای از تو بی دلان را درمان درد حاص ...66شمارهٔ ۲۴۲: نچندانست مرا در غم هجران تو حال 67شمارهٔ ۲۴۳: ز حد گذشت بدور تو بی قراری دل 68شمارهٔ ۲۴۴: ای دل از دیده فزون دیده ز دل سوی ...69شمارهٔ ۲۴۵: متصل دارد سر سودای ابروی تو دل 70شمارهٔ ۲۴۶: بطرف طره دستار زیبی بست یار از گل 71شمارهٔ ۲۴۷: شب عیدست چندانی امان ای عمر مستعج ...72شمارهٔ ۲۴۸: مه من از تو غم بی حساب دارد دل 73شمارهٔ ۲۴۹: زبان مرغ می داند مگر گل 74شمارهٔ ۲۵۰: تا خط سبز تو پیدا شده بر عارض آل 75شمارهٔ ۲۵۱: ناوکت پیراهنی پوشاند از خون بر تن ...76شمارهٔ ۲۵۲: ندیده کام دل از کوی آن سیمین بدن ...77شمارهٔ ۲۵۳: من که بی لاله رخی ساکن گلخن شده ا ...78شمارهٔ ۲۵۴: منم که بی تو گرفتار صد بلا شده ام 79شمارهٔ ۲۵۵: بسی بی داد در عشق از بتان سیمتن د ...80شمارهٔ ۲۵۶: نفسی نیست تمنای تو بیرون ز سرم 81شمارهٔ ۲۵۷: بسی تاب از غم آن گیسوان پرشکن دید ...82شمارهٔ ۲۵۸: نه مژگانست کز خونابه دل لاله گون ...83شمارهٔ ۲۵۹: نه از تیری که بر دل می زنی چندین ...84شمارهٔ ۲۶۰: اگر میرم نخواهد کم شد آب چشم نمنا ...85شمارهٔ ۲۶۱: نه آنچنان شده محو خیال آن دهنم 86شمارهٔ ۲۶۲: در هستی بقفل نیستی بر خود چنان بس ...87شمارهٔ ۲۶۳: بعزم طوف خاک درگهت از دیده پا کرد ...88شمارهٔ ۲۶۴: رحم بر زاری من یار ندارد چه کنم 89شمارهٔ ۲۶۵: جان را بلعل چون شکرت تا سپرده ام 90شمارهٔ ۲۶۶: چنان در دوستی دل بسته آن قد دلجوی ...91شمارهٔ ۲۶۷: بدل مهر تو کردم نقش و چشم از غیر ...92شمارهٔ ۲۶۸: بیک جام لبالب آنچنان کن ساقیا مست ...93شمارهٔ ۲۶۹: گه جولان غبار انگیز از آن شد رخش ...94شمارهٔ ۲۷۰: درون خانه چشم آن صنم را تا در آور ...95شمارهٔ ۲۷۱: بنایی از حباب اشک چشم خون فشان کر ...96شمارهٔ ۲۷۲: بی خط سبزت شبی هر جا که منزل داشت ...97شمارهٔ ۲۷۳: عمریست ای پری که رخت را ندیده ایم 98شمارهٔ ۲۷۴: آتشین رویی کزو چون شمع با چشم ترم 99شمارهٔ ۲۷۵: بدیده سرمه از خاک راه یار می خواه ...100شمارهٔ ۲۷۶: با هر که غیرتست نگاهی نکرده ایم 101شمارهٔ ۲۷۷: خود را ز گریه شب همه شب غرق خون ک ...102شمارهٔ ۲۷۸: بسته شد بر رشته جان موی گیسوی توا ...103شمارهٔ ۲۷۹: زین شکوه ها که دم بدم از یار می ک ...104شمارهٔ ۲۸۰: هر لحظه صد جفا ز بلای تو می کشم 105شمارهٔ ۲۸۱: تو خطان را دوست می دارد دل دیوانه ...106شمارهٔ ۲۸۲: چو میرم در هوایت کاشکی خاک درت گر ...107شمارهٔ ۲۸۳: دمی بی سوز عشقت جان خود بر تن نمی ...108شمارهٔ ۲۸۴: عمریست روی دل از نکویی ندیده ایم 109شمارهٔ ۲۸۵: ما نظر جز بر تبان سیمبر کم کرده ا ...110شمارهٔ ۲۸۶: دوستان گوهر مقصود بدست آوردم 111شمارهٔ ۲۸۷: آتشم من گلخنی باید که باشد منزلم 112شمارهٔ ۲۸۸: ز آهم سوخت بی مهر رخت مه دوش کوکب ...113شمارهٔ ۲۸۹: دایم تویی مقابل آیینه دلم 114شمارهٔ ۲۹۰: داغ عشق صنم لاله عذاری دارم 115شمارهٔ ۲۹۱: دمی مانند گردی گر جدا از خاک در گ ...116شمارهٔ ۲۹۲: هرگز غم خرابی عالم نمی خوریم 117شمارهٔ ۲۹۳: بدلبری سر و کاری درین دیار ندارم 118شمارهٔ ۲۹۴: نمی خواهم باو درد دل صد پاره بنوی ...119شمارهٔ ۲۹۵: یار بی جرم بشمشیر ستم می کشدم 120شمارهٔ ۲۹۶: تا بوده ایم بی غم یازی نبوده ایم 121شمارهٔ ۲۹۷: من بسربازی ز شمع مجلست کم نیستم 122شمارهٔ ۲۹۸: سرو نازم نشد آگه ز نیازم چه کنم 123شمارهٔ ۲۹۹: ما فراغ از غم بیش و کم عالم داریم 124شمارهٔ ۳۰۰: می روم زین شهر و در دل مهر ماهی م ...125شمارهٔ ۳۰۱: می روم در سینه صد درد نهانی می بر ...126شمارهٔ ۳۰۲: از آن رو با تو من آیینه را همتا ن ...127شمارهٔ ۳۰۳: نسبت شمشاد با آن سرو قامت چون کنم 128شمارهٔ ۳۰۴: روزگاری شد ز کویت درد سر کم کرده ...129شمارهٔ ۳۰۵: دارم هوس کز خون دل خاک درش را گل ...130شمارهٔ ۳۰۶: بیاد قد تو بر سینه هر الف که برید ...131شمارهٔ ۳۰۷: نیست در آیینه عکس آن صنم 132شمارهٔ ۳۰۸: ازو پرسید سر آن دهان را من نمی دا ...133شمارهٔ ۳۰۹: در دل زار غمی ز آن لب می گون دارم 134شمارهٔ ۳۱۰: چو طفلان پیشه ای جز گریه در عالم ...135شمارهٔ ۳۱۱: باز در دل ز غم عشق ملالی دارم 136شمارهٔ ۳۱۲: ز سیر سایه همراه تو ای مه رشکها ب ...137شمارهٔ ۳۱۳: گهی که در غم آن گلعذار می گریم 138شمارهٔ ۳۱۴: در دل الم از غنچه خندان تو دارم 139شمارهٔ ۳۱۵: گشت صد پاره بشمشیر جفای تو تنم 140شمارهٔ ۳۱۶: دمی بی عشق خوبان پری رخسار چون با ...141شمارهٔ ۳۱۷: عهد کردم که دیگر بیهده کاری نکنم 142شمارهٔ ۳۱۸: آزارها ز یار جفا کار می کشم 143شمارهٔ ۳۱۹: گر چشم برخسار تو صد بار گشادم 144شمارهٔ ۳۲۰: گهی که بر گل روی تو چشم تر بگشایم 145شمارهٔ ۳۲۱: جفا کارست و خونریز آن بت بی درد م ...146شمارهٔ ۳۲۲: چیست جرم من که باز از چشم یار افت ...147شمارهٔ ۳۲۳: پنهان غم دلم ز تو ای جان نمی کنم 148شمارهٔ ۳۲۴: پیش او با ناله اظهار غم دل کرده ا ...149شمارهٔ ۳۲۵: ای شمع که شد سوخته عشق تو جانم 150شمارهٔ ۳۲۶: ای لعل سخن گوی تو کام دل زارم 151شمارهٔ ۳۲۷: ما ترک دیدن رخ زیبا نمی کنیم 152شمارهٔ ۳۲۸: دل بصد عقد بجعد سر زلفت بستم 153شمارهٔ ۳۲۹: چرا نگاه بدور رخت بماه کنم 154شمارهٔ ۳۳۰: تا کی اسیر سلسله غم شود دلم 155شمارهٔ ۳۳۱: نی همین سرگرم سودای بتان تنها منم 156شمارهٔ ۳۳۲: گوش بر قول رقیبان بداندیش مکن 157شمارهٔ ۳۳۳: اسیر دام زلفم کرده بر گرد سرگردان 158شمارهٔ ۳۳۴: چشمی بگشا سوی من و زاری من بین 159شمارهٔ ۳۳۵: بجان دور از تو ای شمع از غم شبهای ...160شمارهٔ ۳۳۶: دوش در مجلس نگاری بود همزانوی من 161شمارهٔ ۳۳۷: در غمم گر جان ز جسم ناتوان آید بر ...162شمارهٔ ۳۳۸: ای لاله رخ مرو دلم از هجر خون مکن 163شمارهٔ ۳۳۹: می شود هر دم جنون ما ز ابرویت فزو ...164شمارهٔ ۳۴۰: نمی مردم از آن تیغی که زد آن سیمب ...165شمارهٔ ۳۴۱: داریم در زمانه بد طالع زبون 166شمارهٔ ۳۴۲: تو تیر افکنده ای چرخ مهر خود بماه ...167شمارهٔ ۳۴۳: شد چاک چاک سینه و از قطرهای خون 168شمارهٔ ۳۴۴: درد دل ما را ز ره لطف دوا کن 169شمارهٔ ۳۴۵: زین ندامت که نشد خاک درت مسکن من 170شمارهٔ ۳۴۶: اگر چه نیست ترحم ترا بزاری من 171شمارهٔ ۳۴۷: می نمایی رخ که خورشید جهان آراست ...172شمارهٔ ۳۴۸: تا بدرد عشق جان از تن نمی آید برو ...173شمارهٔ ۳۴۹: غم لعل ترا در سینه جا کردم که جان ...174شمارهٔ ۳۵۰: شد آن گل چهره باز از خانه با عزم ...175شمارهٔ ۳۵۱: نمی دانم چه بد کردم چرا رنجید یار ...176شمارهٔ ۳۵۲: زدی چو در دلم آتش مکش چو شعله سر ...177شمارهٔ ۳۵۳: ای دل از کار عشق عار مکن 178شمارهٔ ۳۵۴: عاشقم جز عاشقی کاری نمی‌آید ز من 179شمارهٔ ۳۵۵: چو شمع ز آتش دل اضطراب دارم من 180شمارهٔ ۳۵۶: حباب نیست ز خون گرد دیده تر من 181شمارهٔ ۳۵۷: شد واقف از خیال من آن مه بحال من 182شمارهٔ ۳۵۸: ای بر فراز مسند عزت مکان تو 183شمارهٔ ۳۵۹: ای بر فراز چرخ برین بارگاه تو 184شمارهٔ ۳۶۰: سرم را درد بر بالین محنت سود دور ...185شمارهٔ ۳۶۱: کرد ناصح منع من از گریه بی رخسار ...186شمارهٔ ۳۶۲: دل که پنهان است شوق لعل محبوبان د ...187شمارهٔ ۳۶۳: نمی خواهم که گوید هیچ کس احوال من ...188شمارهٔ ۳۶۴: اگر بگذشت مجنون من بماندم یادگار ...189شمارهٔ ۳۶۵: شد درون سینه دل دیوانه از سودای ا ...190شمارهٔ ۳۶۶: ز فلک می گذرد آه و فغانم بی تو 191شمارهٔ ۳۶۷: ز درد دل سختی از زبان من بشنو 192شمارهٔ ۳۶۸: ای مست غافل از من و خونین جگر مشو 193شمارهٔ ۳۶۹: از آن دو پاره بانگشت معجزت شد ماه 194شمارهٔ ۳۷۰: دی شنیدم جانب گلشن گذار افکنده ای 195شمارهٔ ۳۷۱: شد دلم صد پاره و چون لاله بر هر پ ...196شمارهٔ ۳۷۲: شانه ای گل بخم طره طرار منه 197شمارهٔ ۳۷۳: سرم خاکیست بعد از رفتنت در رهگذر ...198شمارهٔ ۳۷۴: با منی اما چه حاصل سوی من مایل نه ...199شمارهٔ ۳۷۵: ما را هلاک غمزه خونریز کرده ای 200شمارهٔ ۳۷۶: قد برافراخته آفت جانی شده ای 201شمارهٔ ۳۷۷: بدردم یارب آن بی درد درمان می کند ...202شمارهٔ ۳۷۸: من چه کردم که مرا از نظر انداخته 203شمارهٔ ۳۷۹: غیر از درت پناه نداریم یا نبی 204شمارهٔ ۳۸۰: ای که تا یار منی در پی آزار منی 205شمارهٔ ۳۸۱: نچندانم ضعیف از دوری خورشید رخسار ...206شمارهٔ ۳۸۲: بهست گور و کفن از قبا و پیرهنی 207شمارهٔ ۳۸۳: پی ماتم میان انجمن ای ماه جا کردی 208شمارهٔ ۳۸۴: در دیده نور در تن جان عزیز مایی 209شمارهٔ ۳۸۵: مرا ای سایه در دشت جنون عمریست هم ...210شمارهٔ ۳۸۶: ورد منست نام تو یا مرتضی علی 211شمارهٔ ۳۸۷: گر خدنگ غمزه را زین سان دمادم می ...212شمارهٔ ۳۸۸: یارب آن بی درد را در دل ز عشق افک ...213شمارهٔ ۳۸۹: ای دل ز خویش بگذر گر میل یار داری 214شمارهٔ ۳۹۰: از پری رویان بدل بردن همین مایل ت ...215شمارهٔ ۳۹۱: چو شمعم سوخت دل بر یاد بزم مجلس آ ...216شمارهٔ ۳۹۲: نمودی لطف پیشم آمدی کردی ستم رفتی 217شمارهٔ ۳۹۳: بی غرض در هستیم آتش نزد شوق گلی 218شمارهٔ ۳۹۴: بیاد خاک درش گر چه ای سرشک دویدی 219شمارهٔ ۳۹۵: ما چه کردیم چه گفتیم چه دیدی چه ش ...220شمارهٔ ۳۹۶: دلا آن به که چون با خوب رویان همن ...221شمارهٔ ۳۹۷: در کبودی فلک چون مه من نیست مهی 222شمارهٔ ۳۹۸: نمود در دلم از آتش درون شرری 223شمارهٔ ۳۹۹: مه من بی خبر از حال دل شیدایی 224شمارهٔ ۴۰۰: نمی آید ز تو ای سایه چو من دشت پی ...225شمارهٔ ۴۰۱: رحمی باسیران شب تار نداری 226شمارهٔ ۴۰۲: سال و مهم بر زبان روز و شبم در دل ...227شمارهٔ ۴۰۳: مراست هر طرف از سیل اشک دریایی 228شمارهٔ ۴۰۴: از شرم رخت منزل یوسف شده چاهی 229شمارهٔ ۴۰۵: چند ای چرخ مرا زار و زبون می سازی 230شمارهٔ ۴۰۶: هرگز نظر به بی سر و پایی نمی کنی 231شمارهٔ ۴۰۷: چند ای دل نامه وصف بتان املا کنی 232شمارهٔ ۴۰۸: بر آن شدی که باهل وفا جفا نکنی 233شمارهٔ ۴۰۹: نپرسد از من بی کس درین دیار کسی 234شمارهٔ ۴۱۰: ای لعل تو آب زندگانی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ