کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب عیدست چندانی امان ای عمر مستعجل
    که صبح آید کشد تیغ و کند قربانم آن قاتل
    ز کویش کرده ام عزم سفر ای گریه کاری کن
    که در اول قدم ماند مرا از اشک پا در گل
    بهر پی ناقه داغی می نهد از هجر بر جانم
    میفزا داغ دردم ساربان آهسته ران محمل
    ره غربت گزیدم ای قد خم گشته یاری ده
    که عزم این ره از خار مژه بر من شود مشکل
    چو خس بی اختیارم می برد اشک از سر کویش
    فکن سنگی براهم ای فلک هر جا شوم مایل
    گرفته دامنم چاک گریبان درد و داغ او
    مرا منعیست این حال از قبول هجر و من غافل
    فضولی دامن اقبال وصلش را مده از کف
    چو خورشید ار زند صد تیغ چون سایه ازو مگسل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha