کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بدلبری سر و کاری درین دیار ندارم
    درین دیار چه مانم چو هیچ کار ندارم
    مرا نمی شمرد آن مه از سکان در خود
    برون روم چو درین شهر اعتبار ندارم
    مصیبت است بغربت غم هجوم رقیبان
    خوش است این که درین ملک هیچ یار ندارم
    کمند شوق مرا می کشد بمأمن اصلی
    درین نشیمن حیرت ازان قرار ندارم
    ندیم روضه انسم چو بلبلان هوایی
    هوای دیدن این باغ و این بهار ندارم
    ربوده است ز دست من اختیار نگاری
    چه گونه یار دگر گیرم اختیار ندارم
    ز فیض فقر فضولی همین سعادت من بس
    که اختلاط با بنای روزگار ندارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha