کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سرم خاکیست بعد از رفتنت در رهگذر مانده
    نه چشمانند بر خاک از قدمهایت اثر مانده
    من از دل داشتم چشم از جگر ادرار خون خوردن
    چه باشد حال ما این دم که نی دل نه جگر مانده
    سخن با من نمی گویی ز خاموشیت حیرانم
    تویی این با خیالی از توام پیش نظر مانده
    چو گشتم از همه تدبیرها در دفع غم عاجز
    اجل بگرفت دامانم که تدبیر دگر مانده
    نه من تنها شدم در عشق آن زیبا پسر محزون
    درین بیت الحزن یعقوب هم دور از پسر مانده
    سوی من راه پرسیده بلا چون راه گم کرده
    زده غم دست در دامان من هر جا که درمانده
    فضولی نیستم قانع بیک دیدن ازو اما
    چه سازم چاره از عمری که دارم زین قدر مانده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha