کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نمی آید ز تو ای سایه چو من دشت پیمایی
    رفیقی با تو می باید نداری تاب تنهایی
    شدم رسوا برافکن برده از رخسار عالم را
    بخود مشغول کن یکدم نجاتم ده ز رسوایی
    رخت را تا ندیدم از تو نامد صد بلا بر من
    نمی دانم بنالم از تو یا از نور بینایی
    ز پا افتاده ام وز سرگذشتم در ره عشقت
    مسلم گشت بر من رسم و راه بی سر و پایی
    از آنم دل نشد جایی مقید ماند سرگردان
    که من هر جا که دیدم دل ربایی بود هر جایی
    نه چون رویت گلی بشگفت در گلزار محبوبی
    نه چون قدت نهالی زد سر از بستان رعنایی
    فضولی چند در بند ریا باشی بحمدالله
    که ترک دین و دل کردی نهادی سر به شیدایی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha