کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو طفلان پیشه‌ای جز گریه در عالم نمی‌دانم
    نمی‌داند کسی درد مرا من هم نمی‌دانم
    به وحشت بس که معتادم ز خود هم کرده‌ام نفرت
    طریق الفت جنس بنی‌آدم نمی‌دانم
    غم دل با که گویم راز دل پیش که بگشایم
    ز غم مردم چه سازم چارهٔ این غم نمی‌دانم
    نیم آگه ز خود تا کی غمم پرسی دلم جویی
    چه می‌گویی چه می‌جویی تو ای همدم نمی‌دانم
    خیال خرمی هرگز نگردانیده‌ام در دل
    دل کس در جهان چون می‌شود خرم نمی‌دانم
    غمم بیش از همه قدر همه پیش تو بیش از من
    چه باشد موجب تقدیر بیش و کم نمی‌دانم
    فضولی بر پریشانی حالم گر سبب پرسی
    نمی‌گویم جوابی زآنکه می دانم نمی‌دانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha