کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اسیر دام زلفم کرده بر گرد سرگردان
    چو گردانیده سرگشته ام سرگشته تر گردان
    من از جان ناامیدم تیر خود بر من مکن ضایع
    اگر داری دوایی صرف بیمار دگر گردان
    در آور جلوه تا خون دل ما ریزد از مژگان
    نهال ناامیدیهای ما را بارور گردان
    بده تار شعاع دیده را پیوند با زلفت
    زمانی رشته آن زلف را مد نظر گردان
    کمال حسن می خواهی مگردان روی از عاشق
    مه رخسار خود را مطرح نور بصر گردان
    سواد چشم تر بگداخت از برق غم هجرت
    بیا و خال مشگین را سواد چشم تر گردان
    ز دوران مخالف چند درد سر کشد ساقی
    فضولی را به یک جام لبالب بی خبر گردان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha