کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    در غمم گر جان ز جسم ناتوان آید برون
    کی غم آن راحت جانم ز جان آید برون
    می مده ساقی مکن کاری که ناگه پیش خلق
    سر لعل او بمستی از زبان آید برون
    خواستم کآرم خدنگش را برون از استخوان
    باز ترسیدم که مغز استخوان آید برون
    دل ندارد طاقت سوز درونم کاشکی
    خون شود وز راه چشم خون فشان آید برون
    بر قد خم گشته ام رحمی بکن ز آهم بترس
    سرو من مگذار کین تیر از کمان آید برون
    دی برون آمد شدم رسوای عالم اینچنین
    آه اگر امروز دیگر آنچنان آید برون
    چون نمودی رخ فضولی را مران از کوی خود
    بلبل گل دیده از گلشن چه سان آید برون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha