کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به جان دور از تو ای شمع از غم شب‌های تارم من
    مرا شب گشت از غم چند شب را زنده دارم من
    مقیم گوشهٔ تنهاییم، کارم فغان کردن
    چه حالست این که دارم؟ در کجایم؟ در چه کارم من؟
    ترا منع از رخ او کرده‌ام ای مردمِ دیده
    به رویت چون گشایم چشم؟ از تو شرمسارم من
    نشد زایل ز من آن بی‌قراری در غمِ عشقت
    غم عشق تو شد افزون ولی در یک قرارم من
    گر از نظاره‌ام بد می‌بری مگشا نقاب از رخ
    چه سود از منع من در دیدنت بی‌اختیارم من
    ز حالم مردم صاحب‌نظر دارند آگاهی
    چه می‌دانند بی‌دردان خراب چشم یارم من
    به آب دیده تسکین حرارت چون دهم خود را
    فضولی کشتهٔ لعلِ بُتانِ گلعذارم من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha