فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۳۳۵: بجان دور از تو ای شمع از غم شبهای تارم من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به جان دور از تو ای شمع از غم شب های تارم من مرا شب گشت از غم چند شب را زنده دارم من مقیم گوشهٔ تنهاییم، کارم فغان کردن چه حالست این که دارم؟ در کجایم؟ در چه کارم من؟ ترا منع از رخ او کرده ام ای مردمِ دیده به رویت چون گشایم چشم؟ از تو شرمسارم من نشد زایل ز من آن بی قراری در غمِ عشقت غم عشق تو شد افزون ولی در یک قرارم من گر از نظاره ام بد می بری مگشا نقاب از رخ چه سود از منع من در دیدنت بی اختیارم من ز حالم مردم صاحب نظر دارند آگاهی چه می دانند بی دردان خراب چشم یارم من به آب دیده تسکین حرارت چون دهم خود را فضولی کشتهٔ لعلِ بُتانِ گلعذارم من فضولی بغدادی