کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گهی که بر گل روی تو چشم تر بگشایم
    هزار سیل ز خونابه جگر بگشایم
    گهی که رخ بگشایی سزد که بهر تماشا
    بهر سر مژه من دیده دگر بگشایم
    هزار درد گره بسته در دل و نتوانم
    کز آن یکی بر آن سرو سیمبر بگشایم
    ز بیم خوی تو بستم ره نظر ز جمالت
    ببند راه جفا تازه نظر بگشایم
    چو خانه تیره ز بختست ز آن چه سود که آن را
    بآه روزن و با موج اشک در بگشایم
    بشمع وصل چو پروانه میل سوختنم هست
    اگر فراق گذارد که بال و پر بگشایم
    فضولی از رخ خوبان سزد که چشم ببندم
    چه لازمست که بر خود در نظر بگشایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha