کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چیست جرم من که باز از چشم یار افتاده‌ام
    معتبر بودم ز چشم اعتبار افتاده‌ام
    مانده‌ام بر حال خود حیران جدا از کوی یار
    مبتلای غربتم دور از دیار افتاده‌ام
    گل‌رخان یک ره نمی‌بینند سوی من به لطف
    گرچه می‌دانند خوار و خاکسار افتاده‌ام
    مردمی هرگز نمی‌بینم چه حال است این مگر
    از میان مردمان من بر کنار افتاده‌ام
    رشته جان مرا افکند دوران پیچ و تاب
    تا به سودای سر زلف نگار افتاده‌ام
    روزگارم می‌کشد با صد مصیبت چون کنم
    صید مجروحم به دام روزگار افتاده‌ام
    بلبل عرشم فضولی منزلم گلزار قدس
    من درین محنت‌سرا بی‌اختیار افتاده‌ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha