کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جفاکار است و خونریز آن بت بی‌درد می‌دانم
    ز رنگ کار او با من چه خواهد کرد می‌دانم
    چه حاجت شرح بیداد زلیخا پرسم از یوسف
    چو او در عاشقی مردست یا نامرد می‌دانم
    زده بر آتش دل سیل خوناب جگر آبی
    من احوال درونم را ز آه سرد می‌دانم
    زمانی از غم مشکین‌غزالان نیستم خالی
    طریق سیر مجنون بیابان‌گرد می‌دانم
    نمی‌خواهم به سیل اشک شویم چهرهٔ خود را
    ز جولان که دارد چهره‌ام این گرد می‌دانم
    چو دل بر تیر مژگان و کمان ابرویش بستم
    چه خواهد آمدن بر جانِ غم‌پرورد می‌دانم
    فضولی راز خود در عاشقی از من نهان کردی
    ندانستی ز اشک آل و روی زرد می‌دانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha