کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روی می تابد ز من گر ماه تابان گویمش
    می رود از پیشم از سرو خرامان گویمش
    می خورد خون دلم گر گویمش جان منی
    می شود از چشم من پنهان اگر جان گویمش
    با چنین حسنی که رشک از لطف آن دارد ملک
    هر که انسان گویدش نتوانم انسان گویمش
    ای خوش آن وقتی که گویم حال دل پیشش ولی
    هر چه گویم از پریشانی پریشان گویمش
    سجده روی بتان را کفر می خواند فقیه
    از مسلمانی نباشد گر مسلمان گویمش
    نیست در دور رخش روی زمین را خال شب
    با چنین رخساره چون شمع شبستان گویمش
    تیغ بیدادش فضولی بر من احسانیست لیک
    از بلای قطع می ترسم که احسان گویمش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha