فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۴: روی می تابد ز من گر ماه تابان گویمش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روی می تابد ز من گر ماه تابان گویمش می رود از پیشم از سرو خرامان گویمش می خورد خون دلم گر گویمش جان منی می شود از چشم من پنهان اگر جان گویمش با چنین حسنی که رشک از لطف آن دارد ملک هر که انسان گویدش نتوانم انسان گویمش ای خوش آن وقتی که گویم حال دل پیشش ولی هر چه گویم از پریشانی پریشان گویمش سجده روی بتان را کفر می خواند فقیه از مسلمانی نباشد گر مسلمان گویمش نیست در دور رخش روی زمین را خال شب با چنین رخساره چون شمع شبستان گویمش تیغ بیدادش فضولی بر من احسانیست لیک از بلای قطع می ترسم که احسان گویمش فضولی بغدادی