به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فضولی بغدادی

فضولی بغدادیغزل هاشمارهٔ ۱۸۵: گفتمش دل ز غمت زار و حزین می باید

1790عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گفتمش دل ز غمت زار و حزین می‌باید
گفت آری سخن اینست چنین می‌باید
گفتمش چشم تو در گوشه ابرو چه خوشست
گفت پاکیزه‌نظر گوشه‌نشین می‌باید
گفتمش بهر چه از من بربودی دل و دین
گفت شیدای بتان بی دل و دین می‌باید
گفتم افتاده خود را به چه سان می‌خواهی
گفت رسوا شده روی زمین می‌باید
گفتمش نور خدا در مه رویت پیداست
گفت پیداست ولی چشم یقین می‌باید
گفتم از چین سر زلف خودم تاری بخش
گفت این دلشده را نافه چین می‌باید
گفتمش هست فضولی ز غلامان درت
گفت کو شاهد او داغ جبین می‌باید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸۴: خوش آنکه غم سیمبری داشته باشد 2شمارهٔ ۱۸۵: گفتمش دل ز غمت زار و حزین می باید 3شمارهٔ ۱۸۶: می کنم اظهار غم ساقی شرابم می دهد 4شمارهٔ ۱۸۷: نظر بازی که حیران رخ آن سیمتن باش ...5شمارهٔ ۱۸۸: رنجیدم از دل خواهمش زلف ستمکاری ب ...6شمارهٔ ۱۸۹: چو پاره پاره دل از دیده ترم افتد 7شمارهٔ ۱۹۰: ناله گره از رشته کارم نگشاید 8شمارهٔ ۱۹۱: گر فلک با تیغ کین بر سینه ام چاک ...9شمارهٔ ۱۹۲: نه تنها جان من دردی ز گل رخساره د ...10شمارهٔ ۱۹۳: دل که سوزان بود خندان از رخ آن ما ...11شمارهٔ ۱۹۴: دل اسیر خم گیسوی تو شد 12شمارهٔ ۱۹۵: بخاک بنده رحم ای دلربا از تو نمی ...13شمارهٔ ۱۹۶: جای ما کوی تو خواهد بود تا خواهیم ...14شمارهٔ ۱۹۷: سر مکش از من که از من درد سر خواه ...15شمارهٔ ۱۹۸: بدرد و محنت بسیار ما را یار می دا ...16شمارهٔ ۱۹۹: بی تو ای عمر مرا صحبت جان نیست لذ ...17شمارهٔ ۲۰۰: ای مرا هر لحظه در عشق تو بازار دگ ...18شمارهٔ ۲۰۱: یار خواهی دلا ز جان بگذر 19شمارهٔ ۲۰۲: می کشد زارم ببازی هر زمان طفلی دگ ...20شمارهٔ ۲۰۳: خواهم چو سایه افتم دنبال آن سمنبر 21شمارهٔ ۲۰۴: می دهد زاهد به ما هر لحظه آزار دگ ...22شمارهٔ ۲۰۵: ای جمالت ز گل گلشن جان رعناتر 23شمارهٔ ۲۰۶: سوخت دل صد قطره خون در چشم تر دار ...24شمارهٔ ۲۰۷: خاک شد جسم و غمت مونس جانست هنوز 25شمارهٔ ۲۰۸: دلم از عشق تو رسوای جهانست امروز 26شمارهٔ ۲۰۹: دلا بمهر رخش دیده پر آب انداز 27شمارهٔ ۲۱۰: دل اسیر لعل آن گلبرگ خندانست باز 28شمارهٔ ۲۱۱: شمع بزم بهجتم مهر مه روی تو بس 29شمارهٔ ۲۱۲: غمت روز تنهاییم یار بس 30شمارهٔ ۲۱۳: چیده ایم از اختلاط خلق دامان هوس 31شمارهٔ ۲۱۴: نه من مقید آن سرو گلعذارم و بس 32شمارهٔ ۲۱۵: ز عشقت ناله زاری که من دارم ندارد ...33شمارهٔ ۲۱۶: یارب بحق حرمت رندان درد نوش 34شمارهٔ ۲۱۷: پیش تو گل از شرم سرانداخته در پیش 35شمارهٔ ۲۱۸: مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دل ...36شمارهٔ ۲۱۹: چه دعوی می کنی ای غنچه با لعل گهر ...37شمارهٔ ۲۲۰: جدا بودن ز یار و سوختن با داغ هجر ...38شمارهٔ ۲۲۱: بکویش می روم بهر تماشای مه رویش 39شمارهٔ ۲۲۲: لاف زد پیش رخت گلبن ز گلبرگ ترش 40شمارهٔ ۲۲۳: نیست غیر از حیرتم کاری جدا از یار ...41شمارهٔ ۲۲۴: روی می تابد ز من گر ماه تابان گوی ...42شمارهٔ ۲۲۵: زهی جفای تو بر من دلیل رحمت خاص 43شمارهٔ ۲۲۶: ز جهان گردی ما دیدن یاریست غرض 44شمارهٔ ۲۲۷: گرد گلت کشید ز عنبر حصار خط 45شمارهٔ ۲۲۸: برندان از جهنم می دهد دایم خبر وا ...46شمارهٔ ۲۲۹: سر می کند همیشه فدا بهر یار شمع 47شمارهٔ ۲۳۰: گر نه در دل مهر آن روی چو مه دارد ...48شمارهٔ ۲۳۱: گشت محرم در حریم وصل جانانم چراغ 49شمارهٔ ۲۳۲: بخود نگذاشتم دامان آن چابک سوار ا ...50شمارهٔ ۲۳۳: قد کشیدی دیده ام تیر بلا را شد هد ...51شمارهٔ ۲۳۴: گر ترا هست دلا در ره غم میل رفیق 52شمارهٔ ۲۳۵: باغ حسن از گل رخسار تو دارد رونق 53شمارهٔ ۲۳۶: در ره عشق بتانست رفیقم توفیق 54شمارهٔ ۲۳۷: یارست فارغ از من و من بی قرار عشق 55شمارهٔ ۲۳۸: بود درد دل از سودای عشقت حاصل عاش ...56شمارهٔ ۲۳۹: ما را ز وصل دوست جدا می کند فلک 57شمارهٔ ۲۴۰: کرد از خون جگر چرخ تنم را نمناک 58شمارهٔ ۲۴۱: ای از تو بی دلان را درمان درد حاص ...59شمارهٔ ۲۴۲: نچندانست مرا در غم هجران تو حال 60شمارهٔ ۲۴۳: ز حد گذشت بدور تو بی قراری دل 61شمارهٔ ۲۴۴: ای دل از دیده فزون دیده ز دل سوی ...62شمارهٔ ۲۴۵: متصل دارد سر سودای ابروی تو دل 63شمارهٔ ۲۴۶: بطرف طره دستار زیبی بست یار از گل 64شمارهٔ ۲۴۷: شب عیدست چندانی امان ای عمر مستعج ...65شمارهٔ ۲۴۸: مه من از تو غم بی حساب دارد دل 66شمارهٔ ۲۴۹: زبان مرغ می داند مگر گل 67شمارهٔ ۲۵۰: تا خط سبز تو پیدا شده بر عارض آل 68شمارهٔ ۲۵۱: ناوکت پیراهنی پوشاند از خون بر تن ...69شمارهٔ ۲۵۲: ندیده کام دل از کوی آن سیمین بدن ...70شمارهٔ ۲۵۳: من که بی لاله رخی ساکن گلخن شده ا ...71شمارهٔ ۲۵۴: منم که بی تو گرفتار صد بلا شده ام 72شمارهٔ ۲۵۵: بسی بی داد در عشق از بتان سیمتن د ...73شمارهٔ ۲۵۶: نفسی نیست تمنای تو بیرون ز سرم 74شمارهٔ ۲۵۷: بسی تاب از غم آن گیسوان پرشکن دید ...75شمارهٔ ۲۵۸: نه مژگانست کز خونابه دل لاله گون ...76شمارهٔ ۲۵۹: نه از تیری که بر دل می زنی چندین ...77شمارهٔ ۲۶۰: اگر میرم نخواهد کم شد آب چشم نمنا ...78شمارهٔ ۲۶۱: نه آنچنان شده محو خیال آن دهنم 79شمارهٔ ۲۶۲: در هستی بقفل نیستی بر خود چنان بس ...80شمارهٔ ۲۶۳: بعزم طوف خاک درگهت از دیده پا کرد ...81شمارهٔ ۲۶۴: رحم بر زاری من یار ندارد چه کنم 82شمارهٔ ۲۶۵: جان را بلعل چون شکرت تا سپرده ام 83شمارهٔ ۲۶۶: چنان در دوستی دل بسته آن قد دلجوی ...84شمارهٔ ۲۶۷: بدل مهر تو کردم نقش و چشم از غیر ...85شمارهٔ ۲۶۸: بیک جام لبالب آنچنان کن ساقیا مست ...86شمارهٔ ۲۶۹: گه جولان غبار انگیز از آن شد رخش ...87شمارهٔ ۲۷۰: درون خانه چشم آن صنم را تا در آور ...88شمارهٔ ۲۷۱: بنایی از حباب اشک چشم خون فشان کر ...89شمارهٔ ۲۷۲: بی خط سبزت شبی هر جا که منزل داشت ...90شمارهٔ ۲۷۳: عمریست ای پری که رخت را ندیده ایم 91شمارهٔ ۲۷۴: آتشین رویی کزو چون شمع با چشم ترم 92شمارهٔ ۲۷۵: بدیده سرمه از خاک راه یار می خواه ...93شمارهٔ ۲۷۶: با هر که غیرتست نگاهی نکرده ایم 94شمارهٔ ۲۷۷: خود را ز گریه شب همه شب غرق خون ک ...95شمارهٔ ۲۷۸: بسته شد بر رشته جان موی گیسوی توا ...96شمارهٔ ۲۷۹: زین شکوه ها که دم بدم از یار می ک ...97شمارهٔ ۲۸۰: هر لحظه صد جفا ز بلای تو می کشم 98شمارهٔ ۲۸۱: تو خطان را دوست می دارد دل دیوانه ...99شمارهٔ ۲۸۲: چو میرم در هوایت کاشکی خاک درت گر ...100شمارهٔ ۲۸۳: دمی بی سوز عشقت جان خود بر تن نمی ...101شمارهٔ ۲۸۴: عمریست روی دل از نکویی ندیده ایم 102شمارهٔ ۲۸۵: ما نظر جز بر تبان سیمبر کم کرده ا ...103شمارهٔ ۲۸۶: دوستان گوهر مقصود بدست آوردم 104شمارهٔ ۲۸۷: آتشم من گلخنی باید که باشد منزلم 105شمارهٔ ۲۸۸: ز آهم سوخت بی مهر رخت مه دوش کوکب ...106شمارهٔ ۲۸۹: دایم تویی مقابل آیینه دلم 107شمارهٔ ۲۹۰: داغ عشق صنم لاله عذاری دارم 108شمارهٔ ۲۹۱: دمی مانند گردی گر جدا از خاک در گ ...109شمارهٔ ۲۹۲: هرگز غم خرابی عالم نمی خوریم 110شمارهٔ ۲۹۳: بدلبری سر و کاری درین دیار ندارم 111شمارهٔ ۲۹۴: نمی خواهم باو درد دل صد پاره بنوی ...112شمارهٔ ۲۹۵: یار بی جرم بشمشیر ستم می کشدم 113شمارهٔ ۲۹۶: تا بوده ایم بی غم یازی نبوده ایم 114شمارهٔ ۲۹۷: من بسربازی ز شمع مجلست کم نیستم 115شمارهٔ ۲۹۸: سرو نازم نشد آگه ز نیازم چه کنم 116شمارهٔ ۲۹۹: ما فراغ از غم بیش و کم عالم داریم 117شمارهٔ ۳۰۰: می روم زین شهر و در دل مهر ماهی م ...118شمارهٔ ۳۰۱: می روم در سینه صد درد نهانی می بر ...119شمارهٔ ۳۰۲: از آن رو با تو من آیینه را همتا ن ...120شمارهٔ ۳۰۳: نسبت شمشاد با آن سرو قامت چون کنم 121شمارهٔ ۳۰۴: روزگاری شد ز کویت درد سر کم کرده ...122شمارهٔ ۳۰۵: دارم هوس کز خون دل خاک درش را گل ...123شمارهٔ ۳۰۶: بیاد قد تو بر سینه هر الف که برید ...124شمارهٔ ۳۰۷: نیست در آیینه عکس آن صنم 125شمارهٔ ۳۰۸: ازو پرسید سر آن دهان را من نمی دا ...126شمارهٔ ۳۰۹: در دل زار غمی ز آن لب می گون دارم 127شمارهٔ ۳۱۰: چو طفلان پیشه ای جز گریه در عالم ...128شمارهٔ ۳۱۱: باز در دل ز غم عشق ملالی دارم 129شمارهٔ ۳۱۲: ز سیر سایه همراه تو ای مه رشکها ب ...130شمارهٔ ۳۱۳: گهی که در غم آن گلعذار می گریم 131شمارهٔ ۳۱۴: در دل الم از غنچه خندان تو دارم 132شمارهٔ ۳۱۵: گشت صد پاره بشمشیر جفای تو تنم 133شمارهٔ ۳۱۶: دمی بی عشق خوبان پری رخسار چون با ...134شمارهٔ ۳۱۷: عهد کردم که دیگر بیهده کاری نکنم 135شمارهٔ ۳۱۸: آزارها ز یار جفا کار می کشم 136شمارهٔ ۳۱۹: گر چشم برخسار تو صد بار گشادم 137شمارهٔ ۳۲۰: گهی که بر گل روی تو چشم تر بگشایم 138شمارهٔ ۳۲۱: جفا کارست و خونریز آن بت بی درد م ...139شمارهٔ ۳۲۲: چیست جرم من که باز از چشم یار افت ...140شمارهٔ ۳۲۳: پنهان غم دلم ز تو ای جان نمی کنم 141شمارهٔ ۳۲۴: پیش او با ناله اظهار غم دل کرده ا ...142شمارهٔ ۳۲۵: ای شمع که شد سوخته عشق تو جانم 143شمارهٔ ۳۲۶: ای لعل سخن گوی تو کام دل زارم 144شمارهٔ ۳۲۷: ما ترک دیدن رخ زیبا نمی کنیم 145شمارهٔ ۳۲۸: دل بصد عقد بجعد سر زلفت بستم 146شمارهٔ ۳۲۹: چرا نگاه بدور رخت بماه کنم 147شمارهٔ ۳۳۰: تا کی اسیر سلسله غم شود دلم 148شمارهٔ ۳۳۱: نی همین سرگرم سودای بتان تنها منم 149شمارهٔ ۳۳۲: گوش بر قول رقیبان بداندیش مکن 150شمارهٔ ۳۳۳: اسیر دام زلفم کرده بر گرد سرگردان 151شمارهٔ ۳۳۴: چشمی بگشا سوی من و زاری من بین 152شمارهٔ ۳۳۵: بجان دور از تو ای شمع از غم شبهای ...153شمارهٔ ۳۳۶: دوش در مجلس نگاری بود همزانوی من 154شمارهٔ ۳۳۷: در غمم گر جان ز جسم ناتوان آید بر ...155شمارهٔ ۳۳۸: ای لاله رخ مرو دلم از هجر خون مکن 156شمارهٔ ۳۳۹: می شود هر دم جنون ما ز ابرویت فزو ...157شمارهٔ ۳۴۰: نمی مردم از آن تیغی که زد آن سیمب ...158شمارهٔ ۳۴۱: داریم در زمانه بد طالع زبون 159شمارهٔ ۳۴۲: تو تیر افکنده ای چرخ مهر خود بماه ...160شمارهٔ ۳۴۳: شد چاک چاک سینه و از قطرهای خون 161شمارهٔ ۳۴۴: درد دل ما را ز ره لطف دوا کن 162شمارهٔ ۳۴۵: زین ندامت که نشد خاک درت مسکن من 163شمارهٔ ۳۴۶: اگر چه نیست ترحم ترا بزاری من 164شمارهٔ ۳۴۷: می نمایی رخ که خورشید جهان آراست ...165شمارهٔ ۳۴۸: تا بدرد عشق جان از تن نمی آید برو ...166شمارهٔ ۳۴۹: غم لعل ترا در سینه جا کردم که جان ...167شمارهٔ ۳۵۰: شد آن گل چهره باز از خانه با عزم ...168شمارهٔ ۳۵۱: نمی دانم چه بد کردم چرا رنجید یار ...169شمارهٔ ۳۵۲: زدی چو در دلم آتش مکش چو شعله سر ...170شمارهٔ ۳۵۳: ای دل از کار عشق عار مکن 171شمارهٔ ۳۵۴: عاشقم جز عاشقی کاری نمی‌آید ز من 172شمارهٔ ۳۵۵: چو شمع ز آتش دل اضطراب دارم من 173شمارهٔ ۳۵۶: حباب نیست ز خون گرد دیده تر من 174شمارهٔ ۳۵۷: شد واقف از خیال من آن مه بحال من 175شمارهٔ ۳۵۸: ای بر فراز مسند عزت مکان تو 176شمارهٔ ۳۵۹: ای بر فراز چرخ برین بارگاه تو 177شمارهٔ ۳۶۰: سرم را درد بر بالین محنت سود دور ...178شمارهٔ ۳۶۱: کرد ناصح منع من از گریه بی رخسار ...179شمارهٔ ۳۶۲: دل که پنهان است شوق لعل محبوبان د ...180شمارهٔ ۳۶۳: نمی خواهم که گوید هیچ کس احوال من ...181شمارهٔ ۳۶۴: اگر بگذشت مجنون من بماندم یادگار ...182شمارهٔ ۳۶۵: شد درون سینه دل دیوانه از سودای ا ...183شمارهٔ ۳۶۶: ز فلک می گذرد آه و فغانم بی تو 184شمارهٔ ۳۶۷: ز درد دل سختی از زبان من بشنو 185شمارهٔ ۳۶۸: ای مست غافل از من و خونین جگر مشو 186شمارهٔ ۳۶۹: از آن دو پاره بانگشت معجزت شد ماه 187شمارهٔ ۳۷۰: دی شنیدم جانب گلشن گذار افکنده ای 188شمارهٔ ۳۷۱: شد دلم صد پاره و چون لاله بر هر پ ...189شمارهٔ ۳۷۲: شانه ای گل بخم طره طرار منه 190شمارهٔ ۳۷۳: سرم خاکیست بعد از رفتنت در رهگذر ...191شمارهٔ ۳۷۴: با منی اما چه حاصل سوی من مایل نه ...192شمارهٔ ۳۷۵: ما را هلاک غمزه خونریز کرده ای 193شمارهٔ ۳۷۶: قد برافراخته آفت جانی شده ای 194شمارهٔ ۳۷۷: بدردم یارب آن بی درد درمان می کند ...195شمارهٔ ۳۷۸: من چه کردم که مرا از نظر انداخته 196شمارهٔ ۳۷۹: غیر از درت پناه نداریم یا نبی 197شمارهٔ ۳۸۰: ای که تا یار منی در پی آزار منی 198شمارهٔ ۳۸۱: نچندانم ضعیف از دوری خورشید رخسار ...199شمارهٔ ۳۸۲: بهست گور و کفن از قبا و پیرهنی 200شمارهٔ ۳۸۳: پی ماتم میان انجمن ای ماه جا کردی 201شمارهٔ ۳۸۴: در دیده نور در تن جان عزیز مایی 202شمارهٔ ۳۸۵: مرا ای سایه در دشت جنون عمریست هم ...203شمارهٔ ۳۸۶: ورد منست نام تو یا مرتضی علی 204شمارهٔ ۳۸۷: گر خدنگ غمزه را زین سان دمادم می ...205شمارهٔ ۳۸۸: یارب آن بی درد را در دل ز عشق افک ...206شمارهٔ ۳۸۹: ای دل ز خویش بگذر گر میل یار داری 207شمارهٔ ۳۹۰: از پری رویان بدل بردن همین مایل ت ...208شمارهٔ ۳۹۱: چو شمعم سوخت دل بر یاد بزم مجلس آ ...209شمارهٔ ۳۹۲: نمودی لطف پیشم آمدی کردی ستم رفتی 210شمارهٔ ۳۹۳: بی غرض در هستیم آتش نزد شوق گلی 211شمارهٔ ۳۹۴: بیاد خاک درش گر چه ای سرشک دویدی 212شمارهٔ ۳۹۵: ما چه کردیم چه گفتیم چه دیدی چه ش ...213شمارهٔ ۳۹۶: دلا آن به که چون با خوب رویان همن ...214شمارهٔ ۳۹۷: در کبودی فلک چون مه من نیست مهی 215شمارهٔ ۳۹۸: نمود در دلم از آتش درون شرری 216شمارهٔ ۳۹۹: مه من بی خبر از حال دل شیدایی 217شمارهٔ ۴۰۰: نمی آید ز تو ای سایه چو من دشت پی ...218شمارهٔ ۴۰۱: رحمی باسیران شب تار نداری 219شمارهٔ ۴۰۲: سال و مهم بر زبان روز و شبم در دل ...220شمارهٔ ۴۰۳: مراست هر طرف از سیل اشک دریایی 221شمارهٔ ۴۰۴: از شرم رخت منزل یوسف شده چاهی 222شمارهٔ ۴۰۵: چند ای چرخ مرا زار و زبون می سازی 223شمارهٔ ۴۰۶: هرگز نظر به بی سر و پایی نمی کنی 224شمارهٔ ۴۰۷: چند ای دل نامه وصف بتان املا کنی 225شمارهٔ ۴۰۸: بر آن شدی که باهل وفا جفا نکنی 226شمارهٔ ۴۰۹: نپرسد از من بی کس درین دیار کسی 227شمارهٔ ۴۱۰: ای لعل تو آب زندگانی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ