کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه دعوی می کنی ای غنچه با لعل گهربارش
    چه می گویی اگر خواهند از تو لطف گفتارش
    مکن تصویر آن قامت مصور می شوی رسوا
    چه می آید ز دستت از تو گر خواهند رفتارش
    ز رشک او کدورتهاست ای آیینه در طبعت
    دل خود صاف کن تا بهره یابی ز دیدارش
    چه قدرست این که از هر جا قدم برداشته آن مه
    فتاده آفتاب و بر زمین مالیده رخسارش
    چو طبع نازکش آزار من خواهد منال ای دل
    مکن کاری که آزاری رسد از منع آزارش
    نجات دل ز دام غم خط او می دهد زانرو
    خط آزادیش خوانند دلهای گرفتارش
    نهفتم پیش یار از طعنه اغیار درد دل
    عجب درد دلی دارم که ممکن نیست اظهارش
    ز بهبود فضولی گر کنم قطع نظر شاید
    که می بینم نخواهد برد جان از چشم بیمارش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha