کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه تنها جان من دردی ز گل رخساره دارد
    جگر هم پاره زان درد دل هم پاره دارد
    ز خورشیدست روشن تر رخت حیران آن چشمم
    که بر خورشید آن رخ طاقت نظاره دارد
    بسی فرقست زان سرو سهی ای باغبان با گل
    کجا مانند او گل نرگس خونخواره دارد
    چه گونه می توانم کرد نسبت با تو لیلی را
    تو صد آواره داری او همین آواره دارد
    سرشک و داغ این سرگشته را بین گر نمی دانی
    که گردون بلا هم ثابت و سیاره دارد
    بعرفان می تواند رست مرد از حیله دانا
    چه پروا عارف از مکر زن مکاره دارد
    بجان دادن فضولی در غم او چاره خود کن
    مگو بیمار این غم غیر مردن چاره دارد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha