به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فضولی بغدادی

فضولی بغدادیغزل هاشمارهٔ ۲۰۱: یار خواهی دلا ز جان بگذر

1740عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

یار خواهی دلا ز جان بگذر
از همه هستی جهان بگذر
در جهان گر فراغتی باید
از جهان و جهانیان بگذر
دل منه بر سپهر خم قامت
همچو تیری ازین کمان بگذر
یاد گیر از سرشک و آه روش
ز زمین و ز آسمان بگذر
طالب یار باش و هر چه ترا
باز دارد ازان ازان بگذر
یک دل و یک زبان و یک رو باش
در یقین کوش و از گمان بگذر
از فضولی نصیحتی بشنو
از سر تیزی زبان بگذر

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۰۰: ای مرا هر لحظه در عشق تو بازار دگ ...2شمارهٔ ۲۰۱: یار خواهی دلا ز جان بگذر 3شمارهٔ ۲۰۲: می کشد زارم ببازی هر زمان طفلی دگ ...4شمارهٔ ۲۰۳: خواهم چو سایه افتم دنبال آن سمنبر 5شمارهٔ ۲۰۴: می دهد زاهد به ما هر لحظه آزار دگ ...6شمارهٔ ۲۰۵: ای جمالت ز گل گلشن جان رعناتر 7شمارهٔ ۲۰۶: سوخت دل صد قطره خون در چشم تر دار ...8شمارهٔ ۲۰۷: خاک شد جسم و غمت مونس جانست هنوز 9شمارهٔ ۲۰۸: دلم از عشق تو رسوای جهانست امروز 10شمارهٔ ۲۰۹: دلا بمهر رخش دیده پر آب انداز 11شمارهٔ ۲۱۰: دل اسیر لعل آن گلبرگ خندانست باز 12شمارهٔ ۲۱۱: شمع بزم بهجتم مهر مه روی تو بس 13شمارهٔ ۲۱۲: غمت روز تنهاییم یار بس 14شمارهٔ ۲۱۳: چیده ایم از اختلاط خلق دامان هوس 15شمارهٔ ۲۱۴: نه من مقید آن سرو گلعذارم و بس 16شمارهٔ ۲۱۵: ز عشقت ناله زاری که من دارم ندارد ...17شمارهٔ ۲۱۶: یارب بحق حرمت رندان درد نوش 18شمارهٔ ۲۱۷: پیش تو گل از شرم سرانداخته در پیش 19شمارهٔ ۲۱۸: مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دل ...20شمارهٔ ۲۱۹: چه دعوی می کنی ای غنچه با لعل گهر ...21شمارهٔ ۲۲۰: جدا بودن ز یار و سوختن با داغ هجر ...22شمارهٔ ۲۲۱: بکویش می روم بهر تماشای مه رویش 23شمارهٔ ۲۲۲: لاف زد پیش رخت گلبن ز گلبرگ ترش 24شمارهٔ ۲۲۳: نیست غیر از حیرتم کاری جدا از یار ...25شمارهٔ ۲۲۴: روی می تابد ز من گر ماه تابان گوی ...26شمارهٔ ۲۲۵: زهی جفای تو بر من دلیل رحمت خاص 27شمارهٔ ۲۲۶: ز جهان گردی ما دیدن یاریست غرض 28شمارهٔ ۲۲۷: گرد گلت کشید ز عنبر حصار خط 29شمارهٔ ۲۲۸: برندان از جهنم می دهد دایم خبر وا ...30شمارهٔ ۲۲۹: سر می کند همیشه فدا بهر یار شمع 31شمارهٔ ۲۳۰: گر نه در دل مهر آن روی چو مه دارد ...32شمارهٔ ۲۳۱: گشت محرم در حریم وصل جانانم چراغ 33شمارهٔ ۲۳۲: بخود نگذاشتم دامان آن چابک سوار ا ...34شمارهٔ ۲۳۳: قد کشیدی دیده ام تیر بلا را شد هد ...35شمارهٔ ۲۳۴: گر ترا هست دلا در ره غم میل رفیق 36شمارهٔ ۲۳۵: باغ حسن از گل رخسار تو دارد رونق 37شمارهٔ ۲۳۶: در ره عشق بتانست رفیقم توفیق 38شمارهٔ ۲۳۷: یارست فارغ از من و من بی قرار عشق 39شمارهٔ ۲۳۸: بود درد دل از سودای عشقت حاصل عاش ...40شمارهٔ ۲۳۹: ما را ز وصل دوست جدا می کند فلک 41شمارهٔ ۲۴۰: کرد از خون جگر چرخ تنم را نمناک 42شمارهٔ ۲۴۱: ای از تو بی دلان را درمان درد حاص ...43شمارهٔ ۲۴۲: نچندانست مرا در غم هجران تو حال 44شمارهٔ ۲۴۳: ز حد گذشت بدور تو بی قراری دل 45شمارهٔ ۲۴۴: ای دل از دیده فزون دیده ز دل سوی ...46شمارهٔ ۲۴۵: متصل دارد سر سودای ابروی تو دل 47شمارهٔ ۲۴۶: بطرف طره دستار زیبی بست یار از گل 48شمارهٔ ۲۴۷: شب عیدست چندانی امان ای عمر مستعج ...49شمارهٔ ۲۴۸: مه من از تو غم بی حساب دارد دل 50شمارهٔ ۲۴۹: زبان مرغ می داند مگر گل 51شمارهٔ ۲۵۰: تا خط سبز تو پیدا شده بر عارض آل 52شمارهٔ ۲۵۱: ناوکت پیراهنی پوشاند از خون بر تن ...53شمارهٔ ۲۵۲: ندیده کام دل از کوی آن سیمین بدن ...54شمارهٔ ۲۵۳: من که بی لاله رخی ساکن گلخن شده ا ...55شمارهٔ ۲۵۴: منم که بی تو گرفتار صد بلا شده ام 56شمارهٔ ۲۵۵: بسی بی داد در عشق از بتان سیمتن د ...57شمارهٔ ۲۵۶: نفسی نیست تمنای تو بیرون ز سرم 58شمارهٔ ۲۵۷: بسی تاب از غم آن گیسوان پرشکن دید ...59شمارهٔ ۲۵۸: نه مژگانست کز خونابه دل لاله گون ...60شمارهٔ ۲۵۹: نه از تیری که بر دل می زنی چندین ...61شمارهٔ ۲۶۰: اگر میرم نخواهد کم شد آب چشم نمنا ...62شمارهٔ ۲۶۱: نه آنچنان شده محو خیال آن دهنم 63شمارهٔ ۲۶۲: در هستی بقفل نیستی بر خود چنان بس ...64شمارهٔ ۲۶۳: بعزم طوف خاک درگهت از دیده پا کرد ...65شمارهٔ ۲۶۴: رحم بر زاری من یار ندارد چه کنم 66شمارهٔ ۲۶۵: جان را بلعل چون شکرت تا سپرده ام 67شمارهٔ ۲۶۶: چنان در دوستی دل بسته آن قد دلجوی ...68شمارهٔ ۲۶۷: بدل مهر تو کردم نقش و چشم از غیر ...69شمارهٔ ۲۶۸: بیک جام لبالب آنچنان کن ساقیا مست ...70شمارهٔ ۲۶۹: گه جولان غبار انگیز از آن شد رخش ...71شمارهٔ ۲۷۰: درون خانه چشم آن صنم را تا در آور ...72شمارهٔ ۲۷۱: بنایی از حباب اشک چشم خون فشان کر ...73شمارهٔ ۲۷۲: بی خط سبزت شبی هر جا که منزل داشت ...74شمارهٔ ۲۷۳: عمریست ای پری که رخت را ندیده ایم 75شمارهٔ ۲۷۴: آتشین رویی کزو چون شمع با چشم ترم 76شمارهٔ ۲۷۵: بدیده سرمه از خاک راه یار می خواه ...77شمارهٔ ۲۷۶: با هر که غیرتست نگاهی نکرده ایم 78شمارهٔ ۲۷۷: خود را ز گریه شب همه شب غرق خون ک ...79شمارهٔ ۲۷۸: بسته شد بر رشته جان موی گیسوی توا ...80شمارهٔ ۲۷۹: زین شکوه ها که دم بدم از یار می ک ...81شمارهٔ ۲۸۰: هر لحظه صد جفا ز بلای تو می کشم 82شمارهٔ ۲۸۱: تو خطان را دوست می دارد دل دیوانه ...83شمارهٔ ۲۸۲: چو میرم در هوایت کاشکی خاک درت گر ...84شمارهٔ ۲۸۳: دمی بی سوز عشقت جان خود بر تن نمی ...85شمارهٔ ۲۸۴: عمریست روی دل از نکویی ندیده ایم 86شمارهٔ ۲۸۵: ما نظر جز بر تبان سیمبر کم کرده ا ...87شمارهٔ ۲۸۶: دوستان گوهر مقصود بدست آوردم 88شمارهٔ ۲۸۷: آتشم من گلخنی باید که باشد منزلم 89شمارهٔ ۲۸۸: ز آهم سوخت بی مهر رخت مه دوش کوکب ...90شمارهٔ ۲۸۹: دایم تویی مقابل آیینه دلم 91شمارهٔ ۲۹۰: داغ عشق صنم لاله عذاری دارم 92شمارهٔ ۲۹۱: دمی مانند گردی گر جدا از خاک در گ ...93شمارهٔ ۲۹۲: هرگز غم خرابی عالم نمی خوریم 94شمارهٔ ۲۹۳: بدلبری سر و کاری درین دیار ندارم 95شمارهٔ ۲۹۴: نمی خواهم باو درد دل صد پاره بنوی ...96شمارهٔ ۲۹۵: یار بی جرم بشمشیر ستم می کشدم 97شمارهٔ ۲۹۶: تا بوده ایم بی غم یازی نبوده ایم 98شمارهٔ ۲۹۷: من بسربازی ز شمع مجلست کم نیستم 99شمارهٔ ۲۹۸: سرو نازم نشد آگه ز نیازم چه کنم 100شمارهٔ ۲۹۹: ما فراغ از غم بیش و کم عالم داریم 101شمارهٔ ۳۰۰: می روم زین شهر و در دل مهر ماهی م ...102شمارهٔ ۳۰۱: می روم در سینه صد درد نهانی می بر ...103شمارهٔ ۳۰۲: از آن رو با تو من آیینه را همتا ن ...104شمارهٔ ۳۰۳: نسبت شمشاد با آن سرو قامت چون کنم 105شمارهٔ ۳۰۴: روزگاری شد ز کویت درد سر کم کرده ...106شمارهٔ ۳۰۵: دارم هوس کز خون دل خاک درش را گل ...107شمارهٔ ۳۰۶: بیاد قد تو بر سینه هر الف که برید ...108شمارهٔ ۳۰۷: نیست در آیینه عکس آن صنم 109شمارهٔ ۳۰۸: ازو پرسید سر آن دهان را من نمی دا ...110شمارهٔ ۳۰۹: در دل زار غمی ز آن لب می گون دارم 111شمارهٔ ۳۱۰: چو طفلان پیشه ای جز گریه در عالم ...112شمارهٔ ۳۱۱: باز در دل ز غم عشق ملالی دارم 113شمارهٔ ۳۱۲: ز سیر سایه همراه تو ای مه رشکها ب ...114شمارهٔ ۳۱۳: گهی که در غم آن گلعذار می گریم 115شمارهٔ ۳۱۴: در دل الم از غنچه خندان تو دارم 116شمارهٔ ۳۱۵: گشت صد پاره بشمشیر جفای تو تنم 117شمارهٔ ۳۱۶: دمی بی عشق خوبان پری رخسار چون با ...118شمارهٔ ۳۱۷: عهد کردم که دیگر بیهده کاری نکنم 119شمارهٔ ۳۱۸: آزارها ز یار جفا کار می کشم 120شمارهٔ ۳۱۹: گر چشم برخسار تو صد بار گشادم 121شمارهٔ ۳۲۰: گهی که بر گل روی تو چشم تر بگشایم 122شمارهٔ ۳۲۱: جفا کارست و خونریز آن بت بی درد م ...123شمارهٔ ۳۲۲: چیست جرم من که باز از چشم یار افت ...124شمارهٔ ۳۲۳: پنهان غم دلم ز تو ای جان نمی کنم 125شمارهٔ ۳۲۴: پیش او با ناله اظهار غم دل کرده ا ...126شمارهٔ ۳۲۵: ای شمع که شد سوخته عشق تو جانم 127شمارهٔ ۳۲۶: ای لعل سخن گوی تو کام دل زارم 128شمارهٔ ۳۲۷: ما ترک دیدن رخ زیبا نمی کنیم 129شمارهٔ ۳۲۸: دل بصد عقد بجعد سر زلفت بستم 130شمارهٔ ۳۲۹: چرا نگاه بدور رخت بماه کنم 131شمارهٔ ۳۳۰: تا کی اسیر سلسله غم شود دلم 132شمارهٔ ۳۳۱: نی همین سرگرم سودای بتان تنها منم 133شمارهٔ ۳۳۲: گوش بر قول رقیبان بداندیش مکن 134شمارهٔ ۳۳۳: اسیر دام زلفم کرده بر گرد سرگردان 135شمارهٔ ۳۳۴: چشمی بگشا سوی من و زاری من بین 136شمارهٔ ۳۳۵: بجان دور از تو ای شمع از غم شبهای ...137شمارهٔ ۳۳۶: دوش در مجلس نگاری بود همزانوی من 138شمارهٔ ۳۳۷: در غمم گر جان ز جسم ناتوان آید بر ...139شمارهٔ ۳۳۸: ای لاله رخ مرو دلم از هجر خون مکن 140شمارهٔ ۳۳۹: می شود هر دم جنون ما ز ابرویت فزو ...141شمارهٔ ۳۴۰: نمی مردم از آن تیغی که زد آن سیمب ...142شمارهٔ ۳۴۱: داریم در زمانه بد طالع زبون 143شمارهٔ ۳۴۲: تو تیر افکنده ای چرخ مهر خود بماه ...144شمارهٔ ۳۴۳: شد چاک چاک سینه و از قطرهای خون 145شمارهٔ ۳۴۴: درد دل ما را ز ره لطف دوا کن 146شمارهٔ ۳۴۵: زین ندامت که نشد خاک درت مسکن من 147شمارهٔ ۳۴۶: اگر چه نیست ترحم ترا بزاری من 148شمارهٔ ۳۴۷: می نمایی رخ که خورشید جهان آراست ...149شمارهٔ ۳۴۸: تا بدرد عشق جان از تن نمی آید برو ...150شمارهٔ ۳۴۹: غم لعل ترا در سینه جا کردم که جان ...151شمارهٔ ۳۵۰: شد آن گل چهره باز از خانه با عزم ...152شمارهٔ ۳۵۱: نمی دانم چه بد کردم چرا رنجید یار ...153شمارهٔ ۳۵۲: زدی چو در دلم آتش مکش چو شعله سر ...154شمارهٔ ۳۵۳: ای دل از کار عشق عار مکن 155شمارهٔ ۳۵۴: عاشقم جز عاشقی کاری نمی‌آید ز من 156شمارهٔ ۳۵۵: چو شمع ز آتش دل اضطراب دارم من 157شمارهٔ ۳۵۶: حباب نیست ز خون گرد دیده تر من 158شمارهٔ ۳۵۷: شد واقف از خیال من آن مه بحال من 159شمارهٔ ۳۵۸: ای بر فراز مسند عزت مکان تو 160شمارهٔ ۳۵۹: ای بر فراز چرخ برین بارگاه تو 161شمارهٔ ۳۶۰: سرم را درد بر بالین محنت سود دور ...162شمارهٔ ۳۶۱: کرد ناصح منع من از گریه بی رخسار ...163شمارهٔ ۳۶۲: دل که پنهان است شوق لعل محبوبان د ...164شمارهٔ ۳۶۳: نمی خواهم که گوید هیچ کس احوال من ...165شمارهٔ ۳۶۴: اگر بگذشت مجنون من بماندم یادگار ...166شمارهٔ ۳۶۵: شد درون سینه دل دیوانه از سودای ا ...167شمارهٔ ۳۶۶: ز فلک می گذرد آه و فغانم بی تو 168شمارهٔ ۳۶۷: ز درد دل سختی از زبان من بشنو 169شمارهٔ ۳۶۸: ای مست غافل از من و خونین جگر مشو 170شمارهٔ ۳۶۹: از آن دو پاره بانگشت معجزت شد ماه 171شمارهٔ ۳۷۰: دی شنیدم جانب گلشن گذار افکنده ای 172شمارهٔ ۳۷۱: شد دلم صد پاره و چون لاله بر هر پ ...173شمارهٔ ۳۷۲: شانه ای گل بخم طره طرار منه 174شمارهٔ ۳۷۳: سرم خاکیست بعد از رفتنت در رهگذر ...175شمارهٔ ۳۷۴: با منی اما چه حاصل سوی من مایل نه ...176شمارهٔ ۳۷۵: ما را هلاک غمزه خونریز کرده ای 177شمارهٔ ۳۷۶: قد برافراخته آفت جانی شده ای 178شمارهٔ ۳۷۷: بدردم یارب آن بی درد درمان می کند ...179شمارهٔ ۳۷۸: من چه کردم که مرا از نظر انداخته 180شمارهٔ ۳۷۹: غیر از درت پناه نداریم یا نبی 181شمارهٔ ۳۸۰: ای که تا یار منی در پی آزار منی 182شمارهٔ ۳۸۱: نچندانم ضعیف از دوری خورشید رخسار ...183شمارهٔ ۳۸۲: بهست گور و کفن از قبا و پیرهنی 184شمارهٔ ۳۸۳: پی ماتم میان انجمن ای ماه جا کردی 185شمارهٔ ۳۸۴: در دیده نور در تن جان عزیز مایی 186شمارهٔ ۳۸۵: مرا ای سایه در دشت جنون عمریست هم ...187شمارهٔ ۳۸۶: ورد منست نام تو یا مرتضی علی 188شمارهٔ ۳۸۷: گر خدنگ غمزه را زین سان دمادم می ...189شمارهٔ ۳۸۸: یارب آن بی درد را در دل ز عشق افک ...190شمارهٔ ۳۸۹: ای دل ز خویش بگذر گر میل یار داری 191شمارهٔ ۳۹۰: از پری رویان بدل بردن همین مایل ت ...192شمارهٔ ۳۹۱: چو شمعم سوخت دل بر یاد بزم مجلس آ ...193شمارهٔ ۳۹۲: نمودی لطف پیشم آمدی کردی ستم رفتی 194شمارهٔ ۳۹۳: بی غرض در هستیم آتش نزد شوق گلی 195شمارهٔ ۳۹۴: بیاد خاک درش گر چه ای سرشک دویدی 196شمارهٔ ۳۹۵: ما چه کردیم چه گفتیم چه دیدی چه ش ...197شمارهٔ ۳۹۶: دلا آن به که چون با خوب رویان همن ...198شمارهٔ ۳۹۷: در کبودی فلک چون مه من نیست مهی 199شمارهٔ ۳۹۸: نمود در دلم از آتش درون شرری 200شمارهٔ ۳۹۹: مه من بی خبر از حال دل شیدایی 201شمارهٔ ۴۰۰: نمی آید ز تو ای سایه چو من دشت پی ...202شمارهٔ ۴۰۱: رحمی باسیران شب تار نداری 203شمارهٔ ۴۰۲: سال و مهم بر زبان روز و شبم در دل ...204شمارهٔ ۴۰۳: مراست هر طرف از سیل اشک دریایی 205شمارهٔ ۴۰۴: از شرم رخت منزل یوسف شده چاهی 206شمارهٔ ۴۰۵: چند ای چرخ مرا زار و زبون می سازی 207شمارهٔ ۴۰۶: هرگز نظر به بی سر و پایی نمی کنی 208شمارهٔ ۴۰۷: چند ای دل نامه وصف بتان املا کنی 209شمارهٔ ۴۰۸: بر آن شدی که باهل وفا جفا نکنی 210شمارهٔ ۴۰۹: نپرسد از من بی کس درین دیار کسی 211شمارهٔ ۴۱۰: ای لعل تو آب زندگانی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ