کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل که سوزان بود خندان از رخ آن ماه شد
    آنچنان کآتش گل از فیض خلیل الله شد
    سینه تنگم دل خون گشته را در حبس داشت
    زخم پیکانت ز بهر جستن او راه شد
    در زنخدانت دلم از قید نام و ننگ رست
    مخلص یوسف ز یاران مخالف خواه شد
    داد رخت شادمانی را بسیلاب سرشک
    تا دل محزونم از ذوق غمت آگاه شد
    سوی من ره یافت هر محنت که ره گم کرده بود
    تا شب تاریک من روشن ز برق آه شد
    قد کشیدی دیده را تاب تماشایت نماند
    خلعت نور نظر بر قامتت کوتاه شد
    کعبه ملکست و ملت درگه پیر مغان
    قدر دارد تا فضولی خاک این درگاه شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha