فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۳: دل که سوزان بود خندان از رخ آن ماه شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل که سوزان بود خندان از رخ آن ماه شد آنچنان کآتش گل از فیض خلیل الله شد سینه تنگم دل خون گشته را در حبس داشت زخم پیکانت ز بهر جستن او راه شد در زنخدانت دلم از قید نام و ننگ رست مخلص یوسف ز یاران مخالف خواه شد داد رخت شادمانی را بسیلاب سرشک تا دل محزونم از ذوق غمت آگاه شد سوی من ره یافت هر محنت که ره گم کرده بود تا شب تاریک من روشن ز برق آه شد قد کشیدی دیده را تاب تماشایت نماند خلعت نور نظر بر قامتت کوتاه شد کعبه ملکست و ملت درگه پیر مغان قدر دارد تا فضولی خاک این درگاه شد فضولی بغدادی