به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فضولی بغدادی

فضولی بغدادیغزل هاشمارهٔ ۱۸۶: می کنم اظهار غم ساقی شرابم می دهد

1830عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

می‌کنم اظهار غم ساقی شرابم می‌دهد
بی‌توقف هرچه می‌گویم جوابم می‌دهد
چون بیفشاند ثمر تحریک می‌یابد درخت
چون نریزم اشک دوران اضطرابم می‌دهد
من به خود سرگشته عالم نیم دوران چرخ
رشته کرده مرا از ضعف تابم می‌دهد
چون تو در هر تیر پیکانی ندارد چرخ دون
می‌زند صد تیر تا یک قطره آبم می‌دهد
گر ننوشم باده گلگون ملالم می‌کشد
ور بنوشم طعنه زاهد عذابم می‌دهد
گاه رندم گاه زاهد وه نمی‌دانم چرا
انقلاب چرخ چندین انقلابم می‌دهد
در ضیافت‌خانه دوران فضولی شاکرم
دیده پرخون شرابم، دل کبابم می‌دهد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۸۵: گفتمش دل ز غمت زار و حزین می باید 2شمارهٔ ۱۸۶: می کنم اظهار غم ساقی شرابم می دهد 3شمارهٔ ۱۸۷: نظر بازی که حیران رخ آن سیمتن باش ...4شمارهٔ ۱۸۸: رنجیدم از دل خواهمش زلف ستمکاری ب ...5شمارهٔ ۱۸۹: چو پاره پاره دل از دیده ترم افتد 6شمارهٔ ۱۹۰: ناله گره از رشته کارم نگشاید 7شمارهٔ ۱۹۱: گر فلک با تیغ کین بر سینه ام چاک ...8شمارهٔ ۱۹۲: نه تنها جان من دردی ز گل رخساره د ...9شمارهٔ ۱۹۳: دل که سوزان بود خندان از رخ آن ما ...10شمارهٔ ۱۹۴: دل اسیر خم گیسوی تو شد 11شمارهٔ ۱۹۵: بخاک بنده رحم ای دلربا از تو نمی ...12شمارهٔ ۱۹۶: جای ما کوی تو خواهد بود تا خواهیم ...13شمارهٔ ۱۹۷: سر مکش از من که از من درد سر خواه ...14شمارهٔ ۱۹۸: بدرد و محنت بسیار ما را یار می دا ...15شمارهٔ ۱۹۹: بی تو ای عمر مرا صحبت جان نیست لذ ...16شمارهٔ ۲۰۰: ای مرا هر لحظه در عشق تو بازار دگ ...17شمارهٔ ۲۰۱: یار خواهی دلا ز جان بگذر 18شمارهٔ ۲۰۲: می کشد زارم ببازی هر زمان طفلی دگ ...19شمارهٔ ۲۰۳: خواهم چو سایه افتم دنبال آن سمنبر 20شمارهٔ ۲۰۴: می دهد زاهد به ما هر لحظه آزار دگ ...21شمارهٔ ۲۰۵: ای جمالت ز گل گلشن جان رعناتر 22شمارهٔ ۲۰۶: سوخت دل صد قطره خون در چشم تر دار ...23شمارهٔ ۲۰۷: خاک شد جسم و غمت مونس جانست هنوز 24شمارهٔ ۲۰۸: دلم از عشق تو رسوای جهانست امروز 25شمارهٔ ۲۰۹: دلا بمهر رخش دیده پر آب انداز 26شمارهٔ ۲۱۰: دل اسیر لعل آن گلبرگ خندانست باز 27شمارهٔ ۲۱۱: شمع بزم بهجتم مهر مه روی تو بس 28شمارهٔ ۲۱۲: غمت روز تنهاییم یار بس 29شمارهٔ ۲۱۳: چیده ایم از اختلاط خلق دامان هوس 30شمارهٔ ۲۱۴: نه من مقید آن سرو گلعذارم و بس 31شمارهٔ ۲۱۵: ز عشقت ناله زاری که من دارم ندارد ...32شمارهٔ ۲۱۶: یارب بحق حرمت رندان درد نوش 33شمارهٔ ۲۱۷: پیش تو گل از شرم سرانداخته در پیش 34شمارهٔ ۲۱۸: مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دل ...35شمارهٔ ۲۱۹: چه دعوی می کنی ای غنچه با لعل گهر ...36شمارهٔ ۲۲۰: جدا بودن ز یار و سوختن با داغ هجر ...37شمارهٔ ۲۲۱: بکویش می روم بهر تماشای مه رویش 38شمارهٔ ۲۲۲: لاف زد پیش رخت گلبن ز گلبرگ ترش 39شمارهٔ ۲۲۳: نیست غیر از حیرتم کاری جدا از یار ...40شمارهٔ ۲۲۴: روی می تابد ز من گر ماه تابان گوی ...41شمارهٔ ۲۲۵: زهی جفای تو بر من دلیل رحمت خاص 42شمارهٔ ۲۲۶: ز جهان گردی ما دیدن یاریست غرض 43شمارهٔ ۲۲۷: گرد گلت کشید ز عنبر حصار خط 44شمارهٔ ۲۲۸: برندان از جهنم می دهد دایم خبر وا ...45شمارهٔ ۲۲۹: سر می کند همیشه فدا بهر یار شمع 46شمارهٔ ۲۳۰: گر نه در دل مهر آن روی چو مه دارد ...47شمارهٔ ۲۳۱: گشت محرم در حریم وصل جانانم چراغ 48شمارهٔ ۲۳۲: بخود نگذاشتم دامان آن چابک سوار ا ...49شمارهٔ ۲۳۳: قد کشیدی دیده ام تیر بلا را شد هد ...50شمارهٔ ۲۳۴: گر ترا هست دلا در ره غم میل رفیق 51شمارهٔ ۲۳۵: باغ حسن از گل رخسار تو دارد رونق 52شمارهٔ ۲۳۶: در ره عشق بتانست رفیقم توفیق 53شمارهٔ ۲۳۷: یارست فارغ از من و من بی قرار عشق 54شمارهٔ ۲۳۸: بود درد دل از سودای عشقت حاصل عاش ...55شمارهٔ ۲۳۹: ما را ز وصل دوست جدا می کند فلک 56شمارهٔ ۲۴۰: کرد از خون جگر چرخ تنم را نمناک 57شمارهٔ ۲۴۱: ای از تو بی دلان را درمان درد حاص ...58شمارهٔ ۲۴۲: نچندانست مرا در غم هجران تو حال 59شمارهٔ ۲۴۳: ز حد گذشت بدور تو بی قراری دل 60شمارهٔ ۲۴۴: ای دل از دیده فزون دیده ز دل سوی ...61شمارهٔ ۲۴۵: متصل دارد سر سودای ابروی تو دل 62شمارهٔ ۲۴۶: بطرف طره دستار زیبی بست یار از گل 63شمارهٔ ۲۴۷: شب عیدست چندانی امان ای عمر مستعج ...64شمارهٔ ۲۴۸: مه من از تو غم بی حساب دارد دل 65شمارهٔ ۲۴۹: زبان مرغ می داند مگر گل 66شمارهٔ ۲۵۰: تا خط سبز تو پیدا شده بر عارض آل 67شمارهٔ ۲۵۱: ناوکت پیراهنی پوشاند از خون بر تن ...68شمارهٔ ۲۵۲: ندیده کام دل از کوی آن سیمین بدن ...69شمارهٔ ۲۵۳: من که بی لاله رخی ساکن گلخن شده ا ...70شمارهٔ ۲۵۴: منم که بی تو گرفتار صد بلا شده ام 71شمارهٔ ۲۵۵: بسی بی داد در عشق از بتان سیمتن د ...72شمارهٔ ۲۵۶: نفسی نیست تمنای تو بیرون ز سرم 73شمارهٔ ۲۵۷: بسی تاب از غم آن گیسوان پرشکن دید ...74شمارهٔ ۲۵۸: نه مژگانست کز خونابه دل لاله گون ...75شمارهٔ ۲۵۹: نه از تیری که بر دل می زنی چندین ...76شمارهٔ ۲۶۰: اگر میرم نخواهد کم شد آب چشم نمنا ...77شمارهٔ ۲۶۱: نه آنچنان شده محو خیال آن دهنم 78شمارهٔ ۲۶۲: در هستی بقفل نیستی بر خود چنان بس ...79شمارهٔ ۲۶۳: بعزم طوف خاک درگهت از دیده پا کرد ...80شمارهٔ ۲۶۴: رحم بر زاری من یار ندارد چه کنم 81شمارهٔ ۲۶۵: جان را بلعل چون شکرت تا سپرده ام 82شمارهٔ ۲۶۶: چنان در دوستی دل بسته آن قد دلجوی ...83شمارهٔ ۲۶۷: بدل مهر تو کردم نقش و چشم از غیر ...84شمارهٔ ۲۶۸: بیک جام لبالب آنچنان کن ساقیا مست ...85شمارهٔ ۲۶۹: گه جولان غبار انگیز از آن شد رخش ...86شمارهٔ ۲۷۰: درون خانه چشم آن صنم را تا در آور ...87شمارهٔ ۲۷۱: بنایی از حباب اشک چشم خون فشان کر ...88شمارهٔ ۲۷۲: بی خط سبزت شبی هر جا که منزل داشت ...89شمارهٔ ۲۷۳: عمریست ای پری که رخت را ندیده ایم 90شمارهٔ ۲۷۴: آتشین رویی کزو چون شمع با چشم ترم 91شمارهٔ ۲۷۵: بدیده سرمه از خاک راه یار می خواه ...92شمارهٔ ۲۷۶: با هر که غیرتست نگاهی نکرده ایم 93شمارهٔ ۲۷۷: خود را ز گریه شب همه شب غرق خون ک ...94شمارهٔ ۲۷۸: بسته شد بر رشته جان موی گیسوی توا ...95شمارهٔ ۲۷۹: زین شکوه ها که دم بدم از یار می ک ...96شمارهٔ ۲۸۰: هر لحظه صد جفا ز بلای تو می کشم 97شمارهٔ ۲۸۱: تو خطان را دوست می دارد دل دیوانه ...98شمارهٔ ۲۸۲: چو میرم در هوایت کاشکی خاک درت گر ...99شمارهٔ ۲۸۳: دمی بی سوز عشقت جان خود بر تن نمی ...100شمارهٔ ۲۸۴: عمریست روی دل از نکویی ندیده ایم 101شمارهٔ ۲۸۵: ما نظر جز بر تبان سیمبر کم کرده ا ...102شمارهٔ ۲۸۶: دوستان گوهر مقصود بدست آوردم 103شمارهٔ ۲۸۷: آتشم من گلخنی باید که باشد منزلم 104شمارهٔ ۲۸۸: ز آهم سوخت بی مهر رخت مه دوش کوکب ...105شمارهٔ ۲۸۹: دایم تویی مقابل آیینه دلم 106شمارهٔ ۲۹۰: داغ عشق صنم لاله عذاری دارم 107شمارهٔ ۲۹۱: دمی مانند گردی گر جدا از خاک در گ ...108شمارهٔ ۲۹۲: هرگز غم خرابی عالم نمی خوریم 109شمارهٔ ۲۹۳: بدلبری سر و کاری درین دیار ندارم 110شمارهٔ ۲۹۴: نمی خواهم باو درد دل صد پاره بنوی ...111شمارهٔ ۲۹۵: یار بی جرم بشمشیر ستم می کشدم 112شمارهٔ ۲۹۶: تا بوده ایم بی غم یازی نبوده ایم 113شمارهٔ ۲۹۷: من بسربازی ز شمع مجلست کم نیستم 114شمارهٔ ۲۹۸: سرو نازم نشد آگه ز نیازم چه کنم 115شمارهٔ ۲۹۹: ما فراغ از غم بیش و کم عالم داریم 116شمارهٔ ۳۰۰: می روم زین شهر و در دل مهر ماهی م ...117شمارهٔ ۳۰۱: می روم در سینه صد درد نهانی می بر ...118شمارهٔ ۳۰۲: از آن رو با تو من آیینه را همتا ن ...119شمارهٔ ۳۰۳: نسبت شمشاد با آن سرو قامت چون کنم 120شمارهٔ ۳۰۴: روزگاری شد ز کویت درد سر کم کرده ...121شمارهٔ ۳۰۵: دارم هوس کز خون دل خاک درش را گل ...122شمارهٔ ۳۰۶: بیاد قد تو بر سینه هر الف که برید ...123شمارهٔ ۳۰۷: نیست در آیینه عکس آن صنم 124شمارهٔ ۳۰۸: ازو پرسید سر آن دهان را من نمی دا ...125شمارهٔ ۳۰۹: در دل زار غمی ز آن لب می گون دارم 126شمارهٔ ۳۱۰: چو طفلان پیشه ای جز گریه در عالم ...127شمارهٔ ۳۱۱: باز در دل ز غم عشق ملالی دارم 128شمارهٔ ۳۱۲: ز سیر سایه همراه تو ای مه رشکها ب ...129شمارهٔ ۳۱۳: گهی که در غم آن گلعذار می گریم 130شمارهٔ ۳۱۴: در دل الم از غنچه خندان تو دارم 131شمارهٔ ۳۱۵: گشت صد پاره بشمشیر جفای تو تنم 132شمارهٔ ۳۱۶: دمی بی عشق خوبان پری رخسار چون با ...133شمارهٔ ۳۱۷: عهد کردم که دیگر بیهده کاری نکنم 134شمارهٔ ۳۱۸: آزارها ز یار جفا کار می کشم 135شمارهٔ ۳۱۹: گر چشم برخسار تو صد بار گشادم 136شمارهٔ ۳۲۰: گهی که بر گل روی تو چشم تر بگشایم 137شمارهٔ ۳۲۱: جفا کارست و خونریز آن بت بی درد م ...138شمارهٔ ۳۲۲: چیست جرم من که باز از چشم یار افت ...139شمارهٔ ۳۲۳: پنهان غم دلم ز تو ای جان نمی کنم 140شمارهٔ ۳۲۴: پیش او با ناله اظهار غم دل کرده ا ...141شمارهٔ ۳۲۵: ای شمع که شد سوخته عشق تو جانم 142شمارهٔ ۳۲۶: ای لعل سخن گوی تو کام دل زارم 143شمارهٔ ۳۲۷: ما ترک دیدن رخ زیبا نمی کنیم 144شمارهٔ ۳۲۸: دل بصد عقد بجعد سر زلفت بستم 145شمارهٔ ۳۲۹: چرا نگاه بدور رخت بماه کنم 146شمارهٔ ۳۳۰: تا کی اسیر سلسله غم شود دلم 147شمارهٔ ۳۳۱: نی همین سرگرم سودای بتان تنها منم 148شمارهٔ ۳۳۲: گوش بر قول رقیبان بداندیش مکن 149شمارهٔ ۳۳۳: اسیر دام زلفم کرده بر گرد سرگردان 150شمارهٔ ۳۳۴: چشمی بگشا سوی من و زاری من بین 151شمارهٔ ۳۳۵: بجان دور از تو ای شمع از غم شبهای ...152شمارهٔ ۳۳۶: دوش در مجلس نگاری بود همزانوی من 153شمارهٔ ۳۳۷: در غمم گر جان ز جسم ناتوان آید بر ...154شمارهٔ ۳۳۸: ای لاله رخ مرو دلم از هجر خون مکن 155شمارهٔ ۳۳۹: می شود هر دم جنون ما ز ابرویت فزو ...156شمارهٔ ۳۴۰: نمی مردم از آن تیغی که زد آن سیمب ...157شمارهٔ ۳۴۱: داریم در زمانه بد طالع زبون 158شمارهٔ ۳۴۲: تو تیر افکنده ای چرخ مهر خود بماه ...159شمارهٔ ۳۴۳: شد چاک چاک سینه و از قطرهای خون 160شمارهٔ ۳۴۴: درد دل ما را ز ره لطف دوا کن 161شمارهٔ ۳۴۵: زین ندامت که نشد خاک درت مسکن من 162شمارهٔ ۳۴۶: اگر چه نیست ترحم ترا بزاری من 163شمارهٔ ۳۴۷: می نمایی رخ که خورشید جهان آراست ...164شمارهٔ ۳۴۸: تا بدرد عشق جان از تن نمی آید برو ...165شمارهٔ ۳۴۹: غم لعل ترا در سینه جا کردم که جان ...166شمارهٔ ۳۵۰: شد آن گل چهره باز از خانه با عزم ...167شمارهٔ ۳۵۱: نمی دانم چه بد کردم چرا رنجید یار ...168شمارهٔ ۳۵۲: زدی چو در دلم آتش مکش چو شعله سر ...169شمارهٔ ۳۵۳: ای دل از کار عشق عار مکن 170شمارهٔ ۳۵۴: عاشقم جز عاشقی کاری نمی‌آید ز من 171شمارهٔ ۳۵۵: چو شمع ز آتش دل اضطراب دارم من 172شمارهٔ ۳۵۶: حباب نیست ز خون گرد دیده تر من 173شمارهٔ ۳۵۷: شد واقف از خیال من آن مه بحال من 174شمارهٔ ۳۵۸: ای بر فراز مسند عزت مکان تو 175شمارهٔ ۳۵۹: ای بر فراز چرخ برین بارگاه تو 176شمارهٔ ۳۶۰: سرم را درد بر بالین محنت سود دور ...177شمارهٔ ۳۶۱: کرد ناصح منع من از گریه بی رخسار ...178شمارهٔ ۳۶۲: دل که پنهان است شوق لعل محبوبان د ...179شمارهٔ ۳۶۳: نمی خواهم که گوید هیچ کس احوال من ...180شمارهٔ ۳۶۴: اگر بگذشت مجنون من بماندم یادگار ...181شمارهٔ ۳۶۵: شد درون سینه دل دیوانه از سودای ا ...182شمارهٔ ۳۶۶: ز فلک می گذرد آه و فغانم بی تو 183شمارهٔ ۳۶۷: ز درد دل سختی از زبان من بشنو 184شمارهٔ ۳۶۸: ای مست غافل از من و خونین جگر مشو 185شمارهٔ ۳۶۹: از آن دو پاره بانگشت معجزت شد ماه 186شمارهٔ ۳۷۰: دی شنیدم جانب گلشن گذار افکنده ای 187شمارهٔ ۳۷۱: شد دلم صد پاره و چون لاله بر هر پ ...188شمارهٔ ۳۷۲: شانه ای گل بخم طره طرار منه 189شمارهٔ ۳۷۳: سرم خاکیست بعد از رفتنت در رهگذر ...190شمارهٔ ۳۷۴: با منی اما چه حاصل سوی من مایل نه ...191شمارهٔ ۳۷۵: ما را هلاک غمزه خونریز کرده ای 192شمارهٔ ۳۷۶: قد برافراخته آفت جانی شده ای 193شمارهٔ ۳۷۷: بدردم یارب آن بی درد درمان می کند ...194شمارهٔ ۳۷۸: من چه کردم که مرا از نظر انداخته 195شمارهٔ ۳۷۹: غیر از درت پناه نداریم یا نبی 196شمارهٔ ۳۸۰: ای که تا یار منی در پی آزار منی 197شمارهٔ ۳۸۱: نچندانم ضعیف از دوری خورشید رخسار ...198شمارهٔ ۳۸۲: بهست گور و کفن از قبا و پیرهنی 199شمارهٔ ۳۸۳: پی ماتم میان انجمن ای ماه جا کردی 200شمارهٔ ۳۸۴: در دیده نور در تن جان عزیز مایی 201شمارهٔ ۳۸۵: مرا ای سایه در دشت جنون عمریست هم ...202شمارهٔ ۳۸۶: ورد منست نام تو یا مرتضی علی 203شمارهٔ ۳۸۷: گر خدنگ غمزه را زین سان دمادم می ...204شمارهٔ ۳۸۸: یارب آن بی درد را در دل ز عشق افک ...205شمارهٔ ۳۸۹: ای دل ز خویش بگذر گر میل یار داری 206شمارهٔ ۳۹۰: از پری رویان بدل بردن همین مایل ت ...207شمارهٔ ۳۹۱: چو شمعم سوخت دل بر یاد بزم مجلس آ ...208شمارهٔ ۳۹۲: نمودی لطف پیشم آمدی کردی ستم رفتی 209شمارهٔ ۳۹۳: بی غرض در هستیم آتش نزد شوق گلی 210شمارهٔ ۳۹۴: بیاد خاک درش گر چه ای سرشک دویدی 211شمارهٔ ۳۹۵: ما چه کردیم چه گفتیم چه دیدی چه ش ...212شمارهٔ ۳۹۶: دلا آن به که چون با خوب رویان همن ...213شمارهٔ ۳۹۷: در کبودی فلک چون مه من نیست مهی 214شمارهٔ ۳۹۸: نمود در دلم از آتش درون شرری 215شمارهٔ ۳۹۹: مه من بی خبر از حال دل شیدایی 216شمارهٔ ۴۰۰: نمی آید ز تو ای سایه چو من دشت پی ...217شمارهٔ ۴۰۱: رحمی باسیران شب تار نداری 218شمارهٔ ۴۰۲: سال و مهم بر زبان روز و شبم در دل ...219شمارهٔ ۴۰۳: مراست هر طرف از سیل اشک دریایی 220شمارهٔ ۴۰۴: از شرم رخت منزل یوسف شده چاهی 221شمارهٔ ۴۰۵: چند ای چرخ مرا زار و زبون می سازی 222شمارهٔ ۴۰۶: هرگز نظر به بی سر و پایی نمی کنی 223شمارهٔ ۴۰۷: چند ای دل نامه وصف بتان املا کنی 224شمارهٔ ۴۰۸: بر آن شدی که باهل وفا جفا نکنی 225شمارهٔ ۴۰۹: نپرسد از من بی کس درین دیار کسی 226شمارهٔ ۴۱۰: ای لعل تو آب زندگانی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ