کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نظر بازی که حیران رخ آن سیمتن باشد
    نمی خواهم که بینم از حسد گر چشم من باشد
    گهی از داغ می سوزم گهی از درد می نالم
    چه خوش باشد که در عشقت مرا نه جان نه تن باشد
    سرم را هست سودای خطت تا هست سر بر تن
    مرا عشق تو در جانست تا جان در بدن باشد
    چه فرق از صورت دیوار تا شیرین اگر شیرین
    چو صورت غافل از سوز درون کوهکن باشد
    بسبزه می دهد جان عاشق روی تو می سازد
    نمی خواهم که سایه با تو در سیر چمن باشد
    چو بلبل را گره از کار نتواند که بگشاید
    چه سود ار غنچه را دندان ز شبنم در دهن باشد
    ندارد ذره در دل اثر افسانه زاهد
    فضولی درد دل باید که ذوقی در سخن باشد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha