فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۸: دل درون سینه دردت را بجان می پرورد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل درون سینه دردت را به جان می پرورد ذوق می بیند ازآن هردم ازآن می پرورد عاقبت معلوم شد بهر سکانت بوده است این که جسم ناتوانم استخوان می پرورد لعل اشک لاله گون پرورده چشم منست کی بدین رونق بود لعلی که کان می پرورد چون نریزد با خیال خط او چشمم سرشک سبزه دارد بآن آب روان می پرورد چون قدت ناید اگر سازد بدین عالم روان هر نهالی را که رضوان در جنان می پرورد نعمت دنیا به جاهل گر رسد نبود عجب هست عادت طفل را لطف زنان می پرورد دیده و دل را فضولی می دهد خون از جگر دشمنان خویش را بنگر چه سان می پرورد فضولی بغدادی