فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۶: آمد صبا وزان گل نورس خبر نداد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمد صبا وزان گل نورس خبر نداد تسکین آتش دل و سوز جگر نداد نمود رخ ولی نظری سوی من نکرد فریاد ازان نهال که گل کرد و بر نداد می خواستم بگریه کنم با تو شرح راز حیرت بگریه رخصت این چشم تر نداد امشب بدیده خواست کشد رخت خویش خواب سیل سرشک دیده باو رهگذر نداد خوش آنکه داد جان بتو در اول نظر با نالهای زار ترا درد سر نداد امید داشتم که ز وصل تو بر خورم نخل امید غیر ندامت ثمر نداد از من مجو قرار فضولی بهیچ باب چون بخت بد رهم سوی آن خاک در نداد فضولی بغدادی