کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خورشید بسی خاک نشین شد بهوایت
    روزی نتوانست که بوسد کف پایت
    فریاد که جانم بلب آمد ز تحیر
    حرفی نشنیدم ز لب روح فزایت
    خون ریخته بهر ثواب از همه جز ما
    ما را گنه اینست که مردیم برایت
    زان غافلی ای ماه که هر شب به تردد
    چون هاله رهی می فکنم گرد سرایت
    تا تیر تو بر من در صد ذوق گشادست
    هر زخم دهانیست مرا بهر دعایت
    تا نقش تو بر لوح دل و دیده کشیدیم
    قطعا نکشیدیم سر از تیغ جفایت
    کس نیست که اندیشه زلف تو ندارد
    تنها نه فضولیست گرفتار بلایت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha