کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بگل خطت چو نقابی ز مشک ناب انداخت
    هزار شاهد فتنه ز رخ نقاب انداخت
    مه رخ تو که سر زد خط از خواشی آن
    هزار ناوک طعنه بر آفتاب انداخت
    دمید تا خط چون شب ز روی چون روزت
    زمانه دیده بخت مرا بخواب انداخت
    بمردن از غم دل رسته بودم آن لب لعل
    حیات داد مرا باز در عذاب انداخت
    هوای چین جبینت هزار موج بلا
    بآب دیده نم دیده پر آب انداخت
    ز رشک بر دل خون گشته سوختم صد داغ
    چو خالهای لبش عکس در شراب انداخت
    چه ممکن است ثبات از فضولی بی دل
    چنین که شوق تو او را در اضطراب انداخت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha