به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فضولی بغدادی

فضولی بغدادیغزل هاشمارهٔ ۱۰۹: بهترین سیرها سیر بیابان فناست

1610عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بهترین سیرها سیر بیابان فناست
حالیا جمعیتی کانجاست در عالم کجاست
گشت ویران ملک این عالم درو مردم نماند
منزل پر مردم معمور حالا آن سراست
بر نگردد هر که زین عالم بآن عالم رود
در خوشی و ناخوشی این معنی استدلال ماست
در نکویی و بدی کار دو عالم ظاهر است
هر که آن عالم بدست آورد این عالم نخواست
چون بیابد ذوق آن عالم درین عالم کسی
هست این دیر فنا آن عشرت آباد بقاست
بی مذاق سیر آن عالم ازین عالم چه سود
نفع ایام عمل موقوف هنگام جزاست
از بد و نیک جهان بگذر فضولی شاد زی
بی نیاز از هر دو عالم بنده خاص خداست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۰۸: امید بود که خواهد جفای یارم کشت 2شمارهٔ ۱۰۹: بهترین سیرها سیر بیابان فناست 3شمارهٔ ۱۱۰: جانی که هست رسته ز آزار او کجاست 4شمارهٔ ۱۱۱: ما را بلای عشق تو عمریست آشناست 5شمارهٔ ۱۱۲: هر کرا هست دلی سیمبری خواهد داشت 6شمارهٔ ۱۱۳: ملولم از تو نمی پرسیم که حال تو چ ...7شمارهٔ ۱۱۴: در عشق شهرتم سبب اشتهار تست 8شمارهٔ ۱۱۵: هست ما را زندگی از جوهر شمشیر دوس ...9شمارهٔ ۱۱۶: دل دامن هوای تو محکم گرفته است 10شمارهٔ ۱۱۷: اگر رسوا شدم رسواییم را شد فغان ب ...11شمارهٔ ۱۱۸: با عارض تو شمع کشیدی زبان بحث 12شمارهٔ ۱۱۹: حقه لعل لبش صد درد دارد در علاج 13شمارهٔ ۱۲۰: ای مرضهای معاصی ز تو محتاج علاج 14شمارهٔ ۱۲۱: کرد درد غیر را دلبر علاج 15شمارهٔ ۱۲۲: عکس لبت نمود دلم کرد خون قدح 16شمارهٔ ۱۲۳: مرا هر گه که پندی می دهد با چشم ت ...17شمارهٔ ۱۲۴: تنگ آمده بجلوه آهم فضای چرخ 18شمارهٔ ۱۲۵: چند منعم کنی از عشق جوانان ای شیخ 19شمارهٔ ۱۲۶: کسی در عاشقی از سوی پنهانم خبر دا ...20شمارهٔ ۱۲۷: گره از کار من جز نالهای زار نگشای ...21شمارهٔ ۱۲۸: با تو وصلم شب نوروز میسر شده بود 22شمارهٔ ۱۲۹: نیست چشم من کزو اشک جگرگون می چکد 23شمارهٔ ۱۳۰: برخسارت دمی دل دیده خونبار نگشاید 24شمارهٔ ۱۳۱: خوش آن که در نظرم عارض نکوی تو با ...25شمارهٔ ۱۳۲: بر گلویم تیغ ترک تند خوی من رسید 26شمارهٔ ۱۳۳: ز من آن مغبچه ترک دل و دین می خوا ...27شمارهٔ ۱۳۴: بخاک پای تو تا ترک سر نخواهم کرد 28شمارهٔ ۱۳۵: بحالم التفات آن ماه رو بسیار کم د ...29شمارهٔ ۱۳۶: یار ما را به ازین زار و حزین می خ ...30شمارهٔ ۱۳۷: عکس قد او آینه بربود خطا کرد 31شمارهٔ ۱۳۸: ندانستم که آن ماه آن چنین راه ستم ...32شمارهٔ ۱۳۹: طمع جور دلم زان بت بدخو دارد 33شمارهٔ ۱۴۰: خوب می دانم وفا از خود جفا از یار ...34شمارهٔ ۱۴۱: چو مشاطه بدست آن چین زلف خم بخم گ ...35شمارهٔ ۱۴۲: چه عجب گر بدل از تیغ تو بیداد رسد 36شمارهٔ ۱۴۳: من که باشم که مرا کوی تو مسکن باش ...37شمارهٔ ۱۴۴: درین محنت سرا آن به که عاقل خانه ...38شمارهٔ ۱۴۵: ملک را گر نظر بر قد آن سرو روان ا ...39شمارهٔ ۱۴۶: محتاج وصال تو که باشد که نباشد 40شمارهٔ ۱۴۷: شب هجران خیالت شمع محنت خانه من ش ...41شمارهٔ ۱۴۸: نه حبابست که پیدا ز سرشک ما شد 42شمارهٔ ۱۴۹: چو بهر زینت آن گلچهره در آیینه می ...43شمارهٔ ۱۵۰: خدا ز سرو قد او مرا جدا نکند 44شمارهٔ ۱۵۱: هر دم از شوق لب لعلت دلم خون می ش ...45شمارهٔ ۱۵۲: هر پری چهره که دوران بجهان می آرد 46شمارهٔ ۱۵۳: پری رخان بجفا قصد جان ما مکنید 47شمارهٔ ۱۵۴: ای که گویی که دلت خون نشود چون نش ...48شمارهٔ ۱۵۵: بخت بد بی اختیار از کوی یارم می ب ...49شمارهٔ ۱۵۶: در دل باختلاط کسانم هوس نماند 50شمارهٔ ۱۵۷: بر آسمانم آه ز ظلم بتان رسید 51شمارهٔ ۱۵۸: کلکی که صورت من و آن دلربا کشید 52شمارهٔ ۱۵۹: نکویی گرد بادست این که بر من خاک ...53شمارهٔ ۱۶۰: هر دم از تیر توام بر سینه صد روزن ...54شمارهٔ ۱۶۱: ز رنگ اشک دانستم که بی لعلش جگر خ ...55شمارهٔ ۱۶۲: ببزم او سخن از درد من نمی گذرد 56شمارهٔ ۱۶۳: تا باد پرده از رخ آن سیمبر فکند 57شمارهٔ ۱۶۴: جان بیرون رفته را بویت بتن می آور ...58شمارهٔ ۱۶۵: دوشم انیس خلوت گرمابه یار شد 59شمارهٔ ۱۶۶: نشاطم می کشد چون از تنم پیکان برو ...60شمارهٔ ۱۶۷: ز سروت سایه کر بر من اندوهگین افت ...61شمارهٔ ۱۶۸: در آینه چو عکسم بر صورتم نظر کرد 62شمارهٔ ۱۶۹: دل که از نرگس او چشم نگاهی دارد 63شمارهٔ ۱۷۰: هر که چراغی ز برق آه ندارد 64شمارهٔ ۱۷۱: ماه من کز لعل لب کامی بهر ناکام د ...65شمارهٔ ۱۷۲: طعنه اغیار بهر یار می باید کشید 66شمارهٔ ۱۷۳: یار از عاشق نمی باید که پروا شود 67شمارهٔ ۱۷۴: تا مرا سودای شمع عارضت در سر نبود 68شمارهٔ ۱۷۵: گاه لطفی می نماید گه جفایی می کند 69شمارهٔ ۱۷۶: آمد صبا وزان گل نورس خبر نداد 70شمارهٔ ۱۷۷: کار من در عاشقی جز با غم یاری نما ...71شمارهٔ ۱۷۸: دل درون سینه دردت را بجان می پرور ...72شمارهٔ ۱۷۹: گر بند بند ما چو نی از هم جدا کنن ...73شمارهٔ ۱۸۰: بی وجه نمی گریم گریه سببی دارد 74شمارهٔ ۱۸۱: حبیب درد دلم را دوا نخواهد کرد 75شمارهٔ ۱۸۲: دل اغیار بر من از غم جانانه می سو ...76شمارهٔ ۱۸۳: لطیفست آن پری آن به که از مردم نه ...77شمارهٔ ۱۸۴: خوش آنکه غم سیمبری داشته باشد 78شمارهٔ ۱۸۵: گفتمش دل ز غمت زار و حزین می باید 79شمارهٔ ۱۸۶: می کنم اظهار غم ساقی شرابم می دهد 80شمارهٔ ۱۸۷: نظر بازی که حیران رخ آن سیمتن باش ...81شمارهٔ ۱۸۸: رنجیدم از دل خواهمش زلف ستمکاری ب ...82شمارهٔ ۱۸۹: چو پاره پاره دل از دیده ترم افتد 83شمارهٔ ۱۹۰: ناله گره از رشته کارم نگشاید 84شمارهٔ ۱۹۱: گر فلک با تیغ کین بر سینه ام چاک ...85شمارهٔ ۱۹۲: نه تنها جان من دردی ز گل رخساره د ...86شمارهٔ ۱۹۳: دل که سوزان بود خندان از رخ آن ما ...87شمارهٔ ۱۹۴: دل اسیر خم گیسوی تو شد 88شمارهٔ ۱۹۵: بخاک بنده رحم ای دلربا از تو نمی ...89شمارهٔ ۱۹۶: جای ما کوی تو خواهد بود تا خواهیم ...90شمارهٔ ۱۹۷: سر مکش از من که از من درد سر خواه ...91شمارهٔ ۱۹۸: بدرد و محنت بسیار ما را یار می دا ...92شمارهٔ ۱۹۹: بی تو ای عمر مرا صحبت جان نیست لذ ...93شمارهٔ ۲۰۰: ای مرا هر لحظه در عشق تو بازار دگ ...94شمارهٔ ۲۰۱: یار خواهی دلا ز جان بگذر 95شمارهٔ ۲۰۲: می کشد زارم ببازی هر زمان طفلی دگ ...96شمارهٔ ۲۰۳: خواهم چو سایه افتم دنبال آن سمنبر 97شمارهٔ ۲۰۴: می دهد زاهد به ما هر لحظه آزار دگ ...98شمارهٔ ۲۰۵: ای جمالت ز گل گلشن جان رعناتر 99شمارهٔ ۲۰۶: سوخت دل صد قطره خون در چشم تر دار ...100شمارهٔ ۲۰۷: خاک شد جسم و غمت مونس جانست هنوز 101شمارهٔ ۲۰۸: دلم از عشق تو رسوای جهانست امروز 102شمارهٔ ۲۰۹: دلا بمهر رخش دیده پر آب انداز 103شمارهٔ ۲۱۰: دل اسیر لعل آن گلبرگ خندانست باز 104شمارهٔ ۲۱۱: شمع بزم بهجتم مهر مه روی تو بس 105شمارهٔ ۲۱۲: غمت روز تنهاییم یار بس 106شمارهٔ ۲۱۳: چیده ایم از اختلاط خلق دامان هوس 107شمارهٔ ۲۱۴: نه من مقید آن سرو گلعذارم و بس 108شمارهٔ ۲۱۵: ز عشقت ناله زاری که من دارم ندارد ...109شمارهٔ ۲۱۶: یارب بحق حرمت رندان درد نوش 110شمارهٔ ۲۱۷: پیش تو گل از شرم سرانداخته در پیش 111شمارهٔ ۲۱۸: مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دل ...112شمارهٔ ۲۱۹: چه دعوی می کنی ای غنچه با لعل گهر ...113شمارهٔ ۲۲۰: جدا بودن ز یار و سوختن با داغ هجر ...114شمارهٔ ۲۲۱: بکویش می روم بهر تماشای مه رویش 115شمارهٔ ۲۲۲: لاف زد پیش رخت گلبن ز گلبرگ ترش 116شمارهٔ ۲۲۳: نیست غیر از حیرتم کاری جدا از یار ...117شمارهٔ ۲۲۴: روی می تابد ز من گر ماه تابان گوی ...118شمارهٔ ۲۲۵: زهی جفای تو بر من دلیل رحمت خاص 119شمارهٔ ۲۲۶: ز جهان گردی ما دیدن یاریست غرض 120شمارهٔ ۲۲۷: گرد گلت کشید ز عنبر حصار خط 121شمارهٔ ۲۲۸: برندان از جهنم می دهد دایم خبر وا ...122شمارهٔ ۲۲۹: سر می کند همیشه فدا بهر یار شمع 123شمارهٔ ۲۳۰: گر نه در دل مهر آن روی چو مه دارد ...124شمارهٔ ۲۳۱: گشت محرم در حریم وصل جانانم چراغ 125شمارهٔ ۲۳۲: بخود نگذاشتم دامان آن چابک سوار ا ...126شمارهٔ ۲۳۳: قد کشیدی دیده ام تیر بلا را شد هد ...127شمارهٔ ۲۳۴: گر ترا هست دلا در ره غم میل رفیق 128شمارهٔ ۲۳۵: باغ حسن از گل رخسار تو دارد رونق 129شمارهٔ ۲۳۶: در ره عشق بتانست رفیقم توفیق 130شمارهٔ ۲۳۷: یارست فارغ از من و من بی قرار عشق 131شمارهٔ ۲۳۸: بود درد دل از سودای عشقت حاصل عاش ...132شمارهٔ ۲۳۹: ما را ز وصل دوست جدا می کند فلک 133شمارهٔ ۲۴۰: کرد از خون جگر چرخ تنم را نمناک 134شمارهٔ ۲۴۱: ای از تو بی دلان را درمان درد حاص ...135شمارهٔ ۲۴۲: نچندانست مرا در غم هجران تو حال 136شمارهٔ ۲۴۳: ز حد گذشت بدور تو بی قراری دل 137شمارهٔ ۲۴۴: ای دل از دیده فزون دیده ز دل سوی ...138شمارهٔ ۲۴۵: متصل دارد سر سودای ابروی تو دل 139شمارهٔ ۲۴۶: بطرف طره دستار زیبی بست یار از گل 140شمارهٔ ۲۴۷: شب عیدست چندانی امان ای عمر مستعج ...141شمارهٔ ۲۴۸: مه من از تو غم بی حساب دارد دل 142شمارهٔ ۲۴۹: زبان مرغ می داند مگر گل 143شمارهٔ ۲۵۰: تا خط سبز تو پیدا شده بر عارض آل 144شمارهٔ ۲۵۱: ناوکت پیراهنی پوشاند از خون بر تن ...145شمارهٔ ۲۵۲: ندیده کام دل از کوی آن سیمین بدن ...146شمارهٔ ۲۵۳: من که بی لاله رخی ساکن گلخن شده ا ...147شمارهٔ ۲۵۴: منم که بی تو گرفتار صد بلا شده ام 148شمارهٔ ۲۵۵: بسی بی داد در عشق از بتان سیمتن د ...149شمارهٔ ۲۵۶: نفسی نیست تمنای تو بیرون ز سرم 150شمارهٔ ۲۵۷: بسی تاب از غم آن گیسوان پرشکن دید ...151شمارهٔ ۲۵۸: نه مژگانست کز خونابه دل لاله گون ...152شمارهٔ ۲۵۹: نه از تیری که بر دل می زنی چندین ...153شمارهٔ ۲۶۰: اگر میرم نخواهد کم شد آب چشم نمنا ...154شمارهٔ ۲۶۱: نه آنچنان شده محو خیال آن دهنم 155شمارهٔ ۲۶۲: در هستی بقفل نیستی بر خود چنان بس ...156شمارهٔ ۲۶۳: بعزم طوف خاک درگهت از دیده پا کرد ...157شمارهٔ ۲۶۴: رحم بر زاری من یار ندارد چه کنم 158شمارهٔ ۲۶۵: جان را بلعل چون شکرت تا سپرده ام 159شمارهٔ ۲۶۶: چنان در دوستی دل بسته آن قد دلجوی ...160شمارهٔ ۲۶۷: بدل مهر تو کردم نقش و چشم از غیر ...161شمارهٔ ۲۶۸: بیک جام لبالب آنچنان کن ساقیا مست ...162شمارهٔ ۲۶۹: گه جولان غبار انگیز از آن شد رخش ...163شمارهٔ ۲۷۰: درون خانه چشم آن صنم را تا در آور ...164شمارهٔ ۲۷۱: بنایی از حباب اشک چشم خون فشان کر ...165شمارهٔ ۲۷۲: بی خط سبزت شبی هر جا که منزل داشت ...166شمارهٔ ۲۷۳: عمریست ای پری که رخت را ندیده ایم 167شمارهٔ ۲۷۴: آتشین رویی کزو چون شمع با چشم ترم 168شمارهٔ ۲۷۵: بدیده سرمه از خاک راه یار می خواه ...169شمارهٔ ۲۷۶: با هر که غیرتست نگاهی نکرده ایم 170شمارهٔ ۲۷۷: خود را ز گریه شب همه شب غرق خون ک ...171شمارهٔ ۲۷۸: بسته شد بر رشته جان موی گیسوی توا ...172شمارهٔ ۲۷۹: زین شکوه ها که دم بدم از یار می ک ...173شمارهٔ ۲۸۰: هر لحظه صد جفا ز بلای تو می کشم 174شمارهٔ ۲۸۱: تو خطان را دوست می دارد دل دیوانه ...175شمارهٔ ۲۸۲: چو میرم در هوایت کاشکی خاک درت گر ...176شمارهٔ ۲۸۳: دمی بی سوز عشقت جان خود بر تن نمی ...177شمارهٔ ۲۸۴: عمریست روی دل از نکویی ندیده ایم 178شمارهٔ ۲۸۵: ما نظر جز بر تبان سیمبر کم کرده ا ...179شمارهٔ ۲۸۶: دوستان گوهر مقصود بدست آوردم 180شمارهٔ ۲۸۷: آتشم من گلخنی باید که باشد منزلم 181شمارهٔ ۲۸۸: ز آهم سوخت بی مهر رخت مه دوش کوکب ...182شمارهٔ ۲۸۹: دایم تویی مقابل آیینه دلم 183شمارهٔ ۲۹۰: داغ عشق صنم لاله عذاری دارم 184شمارهٔ ۲۹۱: دمی مانند گردی گر جدا از خاک در گ ...185شمارهٔ ۲۹۲: هرگز غم خرابی عالم نمی خوریم 186شمارهٔ ۲۹۳: بدلبری سر و کاری درین دیار ندارم 187شمارهٔ ۲۹۴: نمی خواهم باو درد دل صد پاره بنوی ...188شمارهٔ ۲۹۵: یار بی جرم بشمشیر ستم می کشدم 189شمارهٔ ۲۹۶: تا بوده ایم بی غم یازی نبوده ایم 190شمارهٔ ۲۹۷: من بسربازی ز شمع مجلست کم نیستم 191شمارهٔ ۲۹۸: سرو نازم نشد آگه ز نیازم چه کنم 192شمارهٔ ۲۹۹: ما فراغ از غم بیش و کم عالم داریم 193شمارهٔ ۳۰۰: می روم زین شهر و در دل مهر ماهی م ...194شمارهٔ ۳۰۱: می روم در سینه صد درد نهانی می بر ...195شمارهٔ ۳۰۲: از آن رو با تو من آیینه را همتا ن ...196شمارهٔ ۳۰۳: نسبت شمشاد با آن سرو قامت چون کنم 197شمارهٔ ۳۰۴: روزگاری شد ز کویت درد سر کم کرده ...198شمارهٔ ۳۰۵: دارم هوس کز خون دل خاک درش را گل ...199شمارهٔ ۳۰۶: بیاد قد تو بر سینه هر الف که برید ...200شمارهٔ ۳۰۷: نیست در آیینه عکس آن صنم 201شمارهٔ ۳۰۸: ازو پرسید سر آن دهان را من نمی دا ...202شمارهٔ ۳۰۹: در دل زار غمی ز آن لب می گون دارم 203شمارهٔ ۳۱۰: چو طفلان پیشه ای جز گریه در عالم ...204شمارهٔ ۳۱۱: باز در دل ز غم عشق ملالی دارم 205شمارهٔ ۳۱۲: ز سیر سایه همراه تو ای مه رشکها ب ...206شمارهٔ ۳۱۳: گهی که در غم آن گلعذار می گریم 207شمارهٔ ۳۱۴: در دل الم از غنچه خندان تو دارم 208شمارهٔ ۳۱۵: گشت صد پاره بشمشیر جفای تو تنم 209شمارهٔ ۳۱۶: دمی بی عشق خوبان پری رخسار چون با ...210شمارهٔ ۳۱۷: عهد کردم که دیگر بیهده کاری نکنم 211شمارهٔ ۳۱۸: آزارها ز یار جفا کار می کشم 212شمارهٔ ۳۱۹: گر چشم برخسار تو صد بار گشادم 213شمارهٔ ۳۲۰: گهی که بر گل روی تو چشم تر بگشایم 214شمارهٔ ۳۲۱: جفا کارست و خونریز آن بت بی درد م ...215شمارهٔ ۳۲۲: چیست جرم من که باز از چشم یار افت ...216شمارهٔ ۳۲۳: پنهان غم دلم ز تو ای جان نمی کنم 217شمارهٔ ۳۲۴: پیش او با ناله اظهار غم دل کرده ا ...218شمارهٔ ۳۲۵: ای شمع که شد سوخته عشق تو جانم 219شمارهٔ ۳۲۶: ای لعل سخن گوی تو کام دل زارم 220شمارهٔ ۳۲۷: ما ترک دیدن رخ زیبا نمی کنیم 221شمارهٔ ۳۲۸: دل بصد عقد بجعد سر زلفت بستم 222شمارهٔ ۳۲۹: چرا نگاه بدور رخت بماه کنم 223شمارهٔ ۳۳۰: تا کی اسیر سلسله غم شود دلم 224شمارهٔ ۳۳۱: نی همین سرگرم سودای بتان تنها منم 225شمارهٔ ۳۳۲: گوش بر قول رقیبان بداندیش مکن 226شمارهٔ ۳۳۳: اسیر دام زلفم کرده بر گرد سرگردان 227شمارهٔ ۳۳۴: چشمی بگشا سوی من و زاری من بین 228شمارهٔ ۳۳۵: بجان دور از تو ای شمع از غم شبهای ...229شمارهٔ ۳۳۶: دوش در مجلس نگاری بود همزانوی من 230شمارهٔ ۳۳۷: در غمم گر جان ز جسم ناتوان آید بر ...231شمارهٔ ۳۳۸: ای لاله رخ مرو دلم از هجر خون مکن 232شمارهٔ ۳۳۹: می شود هر دم جنون ما ز ابرویت فزو ...233شمارهٔ ۳۴۰: نمی مردم از آن تیغی که زد آن سیمب ...234شمارهٔ ۳۴۱: داریم در زمانه بد طالع زبون 235شمارهٔ ۳۴۲: تو تیر افکنده ای چرخ مهر خود بماه ...236شمارهٔ ۳۴۳: شد چاک چاک سینه و از قطرهای خون 237شمارهٔ ۳۴۴: درد دل ما را ز ره لطف دوا کن 238شمارهٔ ۳۴۵: زین ندامت که نشد خاک درت مسکن من 239شمارهٔ ۳۴۶: اگر چه نیست ترحم ترا بزاری من 240شمارهٔ ۳۴۷: می نمایی رخ که خورشید جهان آراست ...241شمارهٔ ۳۴۸: تا بدرد عشق جان از تن نمی آید برو ...242شمارهٔ ۳۴۹: غم لعل ترا در سینه جا کردم که جان ...243شمارهٔ ۳۵۰: شد آن گل چهره باز از خانه با عزم ...244شمارهٔ ۳۵۱: نمی دانم چه بد کردم چرا رنجید یار ...245شمارهٔ ۳۵۲: زدی چو در دلم آتش مکش چو شعله سر ...246شمارهٔ ۳۵۳: ای دل از کار عشق عار مکن 247شمارهٔ ۳۵۴: عاشقم جز عاشقی کاری نمی‌آید ز من 248شمارهٔ ۳۵۵: چو شمع ز آتش دل اضطراب دارم من 249شمارهٔ ۳۵۶: حباب نیست ز خون گرد دیده تر من 250شمارهٔ ۳۵۷: شد واقف از خیال من آن مه بحال من 251شمارهٔ ۳۵۸: ای بر فراز مسند عزت مکان تو 252شمارهٔ ۳۵۹: ای بر فراز چرخ برین بارگاه تو 253شمارهٔ ۳۶۰: سرم را درد بر بالین محنت سود دور ...254شمارهٔ ۳۶۱: کرد ناصح منع من از گریه بی رخسار ...255شمارهٔ ۳۶۲: دل که پنهان است شوق لعل محبوبان د ...256شمارهٔ ۳۶۳: نمی خواهم که گوید هیچ کس احوال من ...257شمارهٔ ۳۶۴: اگر بگذشت مجنون من بماندم یادگار ...258شمارهٔ ۳۶۵: شد درون سینه دل دیوانه از سودای ا ...259شمارهٔ ۳۶۶: ز فلک می گذرد آه و فغانم بی تو 260شمارهٔ ۳۶۷: ز درد دل سختی از زبان من بشنو 261شمارهٔ ۳۶۸: ای مست غافل از من و خونین جگر مشو 262شمارهٔ ۳۶۹: از آن دو پاره بانگشت معجزت شد ماه 263شمارهٔ ۳۷۰: دی شنیدم جانب گلشن گذار افکنده ای 264شمارهٔ ۳۷۱: شد دلم صد پاره و چون لاله بر هر پ ...265شمارهٔ ۳۷۲: شانه ای گل بخم طره طرار منه 266شمارهٔ ۳۷۳: سرم خاکیست بعد از رفتنت در رهگذر ...267شمارهٔ ۳۷۴: با منی اما چه حاصل سوی من مایل نه ...268شمارهٔ ۳۷۵: ما را هلاک غمزه خونریز کرده ای 269شمارهٔ ۳۷۶: قد برافراخته آفت جانی شده ای 270شمارهٔ ۳۷۷: بدردم یارب آن بی درد درمان می کند ...271شمارهٔ ۳۷۸: من چه کردم که مرا از نظر انداخته 272شمارهٔ ۳۷۹: غیر از درت پناه نداریم یا نبی 273شمارهٔ ۳۸۰: ای که تا یار منی در پی آزار منی 274شمارهٔ ۳۸۱: نچندانم ضعیف از دوری خورشید رخسار ...275شمارهٔ ۳۸۲: بهست گور و کفن از قبا و پیرهنی 276شمارهٔ ۳۸۳: پی ماتم میان انجمن ای ماه جا کردی 277شمارهٔ ۳۸۴: در دیده نور در تن جان عزیز مایی 278شمارهٔ ۳۸۵: مرا ای سایه در دشت جنون عمریست هم ...279شمارهٔ ۳۸۶: ورد منست نام تو یا مرتضی علی 280شمارهٔ ۳۸۷: گر خدنگ غمزه را زین سان دمادم می ...281شمارهٔ ۳۸۸: یارب آن بی درد را در دل ز عشق افک ...282شمارهٔ ۳۸۹: ای دل ز خویش بگذر گر میل یار داری 283شمارهٔ ۳۹۰: از پری رویان بدل بردن همین مایل ت ...284شمارهٔ ۳۹۱: چو شمعم سوخت دل بر یاد بزم مجلس آ ...285شمارهٔ ۳۹۲: نمودی لطف پیشم آمدی کردی ستم رفتی 286شمارهٔ ۳۹۳: بی غرض در هستیم آتش نزد شوق گلی 287شمارهٔ ۳۹۴: بیاد خاک درش گر چه ای سرشک دویدی 288شمارهٔ ۳۹۵: ما چه کردیم چه گفتیم چه دیدی چه ش ...289شمارهٔ ۳۹۶: دلا آن به که چون با خوب رویان همن ...290شمارهٔ ۳۹۷: در کبودی فلک چون مه من نیست مهی 291شمارهٔ ۳۹۸: نمود در دلم از آتش درون شرری 292شمارهٔ ۳۹۹: مه من بی خبر از حال دل شیدایی 293شمارهٔ ۴۰۰: نمی آید ز تو ای سایه چو من دشت پی ...294شمارهٔ ۴۰۱: رحمی باسیران شب تار نداری 295شمارهٔ ۴۰۲: سال و مهم بر زبان روز و شبم در دل ...296شمارهٔ ۴۰۳: مراست هر طرف از سیل اشک دریایی 297شمارهٔ ۴۰۴: از شرم رخت منزل یوسف شده چاهی 298شمارهٔ ۴۰۵: چند ای چرخ مرا زار و زبون می سازی 299شمارهٔ ۴۰۶: هرگز نظر به بی سر و پایی نمی کنی 300شمارهٔ ۴۰۷: چند ای دل نامه وصف بتان املا کنی 301شمارهٔ ۴۰۸: بر آن شدی که باهل وفا جفا نکنی 302شمارهٔ ۴۰۹: نپرسد از من بی کس درین دیار کسی 303شمارهٔ ۴۱۰: ای لعل تو آب زندگانی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ