به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فضولی بغدادی

فضولی بغدادیغزل هاشمارهٔ ۱۵۶: در دل باختلاط کسانم هوس نماند

1950عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در دل باختلاط کسانم هوس نماند
یا بهر اختلاط درین دور کس نماند
بی داد بین کزین شکرستان دلفریب
طوطی رمید گرد شکر جز مگس نماند
بر باد رفت نرگس و نسرین این چمن
در عرصه مشاهده جز خار و خس نماند
چون نی درون سینه گره بست درد دل
پیش که دل کنیم تهی هم نفس نماند
از بزم ما کشید قدم شاهد مراد
بر آرزوی دیده و دل دسترس نماند
دل را بجان رساند غم تنگنای دهر
این مرغ را تحمل قید نفس نماند
برداشتم هوس چو فضولی ز هر چه هست
غیر از وصال دوست مرا ملتمس نماند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۵۵: بخت بد بی اختیار از کوی یارم می ب ...2شمارهٔ ۱۵۶: در دل باختلاط کسانم هوس نماند 3شمارهٔ ۱۵۷: بر آسمانم آه ز ظلم بتان رسید 4شمارهٔ ۱۵۸: کلکی که صورت من و آن دلربا کشید 5شمارهٔ ۱۵۹: نکویی گرد بادست این که بر من خاک ...6شمارهٔ ۱۶۰: هر دم از تیر توام بر سینه صد روزن ...7شمارهٔ ۱۶۱: ز رنگ اشک دانستم که بی لعلش جگر خ ...8شمارهٔ ۱۶۲: ببزم او سخن از درد من نمی گذرد 9شمارهٔ ۱۶۳: تا باد پرده از رخ آن سیمبر فکند 10شمارهٔ ۱۶۴: جان بیرون رفته را بویت بتن می آور ...11شمارهٔ ۱۶۵: دوشم انیس خلوت گرمابه یار شد 12شمارهٔ ۱۶۶: نشاطم می کشد چون از تنم پیکان برو ...13شمارهٔ ۱۶۷: ز سروت سایه کر بر من اندوهگین افت ...14شمارهٔ ۱۶۸: در آینه چو عکسم بر صورتم نظر کرد 15شمارهٔ ۱۶۹: دل که از نرگس او چشم نگاهی دارد 16شمارهٔ ۱۷۰: هر که چراغی ز برق آه ندارد 17شمارهٔ ۱۷۱: ماه من کز لعل لب کامی بهر ناکام د ...18شمارهٔ ۱۷۲: طعنه اغیار بهر یار می باید کشید 19شمارهٔ ۱۷۳: یار از عاشق نمی باید که پروا شود 20شمارهٔ ۱۷۴: تا مرا سودای شمع عارضت در سر نبود 21شمارهٔ ۱۷۵: گاه لطفی می نماید گه جفایی می کند 22شمارهٔ ۱۷۶: آمد صبا وزان گل نورس خبر نداد 23شمارهٔ ۱۷۷: کار من در عاشقی جز با غم یاری نما ...24شمارهٔ ۱۷۸: دل درون سینه دردت را بجان می پرور ...25شمارهٔ ۱۷۹: گر بند بند ما چو نی از هم جدا کنن ...26شمارهٔ ۱۸۰: بی وجه نمی گریم گریه سببی دارد 27شمارهٔ ۱۸۱: حبیب درد دلم را دوا نخواهد کرد 28شمارهٔ ۱۸۲: دل اغیار بر من از غم جانانه می سو ...29شمارهٔ ۱۸۳: لطیفست آن پری آن به که از مردم نه ...30شمارهٔ ۱۸۴: خوش آنکه غم سیمبری داشته باشد 31شمارهٔ ۱۸۵: گفتمش دل ز غمت زار و حزین می باید 32شمارهٔ ۱۸۶: می کنم اظهار غم ساقی شرابم می دهد 33شمارهٔ ۱۸۷: نظر بازی که حیران رخ آن سیمتن باش ...34شمارهٔ ۱۸۸: رنجیدم از دل خواهمش زلف ستمکاری ب ...35شمارهٔ ۱۸۹: چو پاره پاره دل از دیده ترم افتد 36شمارهٔ ۱۹۰: ناله گره از رشته کارم نگشاید 37شمارهٔ ۱۹۱: گر فلک با تیغ کین بر سینه ام چاک ...38شمارهٔ ۱۹۲: نه تنها جان من دردی ز گل رخساره د ...39شمارهٔ ۱۹۳: دل که سوزان بود خندان از رخ آن ما ...40شمارهٔ ۱۹۴: دل اسیر خم گیسوی تو شد 41شمارهٔ ۱۹۵: بخاک بنده رحم ای دلربا از تو نمی ...42شمارهٔ ۱۹۶: جای ما کوی تو خواهد بود تا خواهیم ...43شمارهٔ ۱۹۷: سر مکش از من که از من درد سر خواه ...44شمارهٔ ۱۹۸: بدرد و محنت بسیار ما را یار می دا ...45شمارهٔ ۱۹۹: بی تو ای عمر مرا صحبت جان نیست لذ ...46شمارهٔ ۲۰۰: ای مرا هر لحظه در عشق تو بازار دگ ...47شمارهٔ ۲۰۱: یار خواهی دلا ز جان بگذر 48شمارهٔ ۲۰۲: می کشد زارم ببازی هر زمان طفلی دگ ...49شمارهٔ ۲۰۳: خواهم چو سایه افتم دنبال آن سمنبر 50شمارهٔ ۲۰۴: می دهد زاهد به ما هر لحظه آزار دگ ...51شمارهٔ ۲۰۵: ای جمالت ز گل گلشن جان رعناتر 52شمارهٔ ۲۰۶: سوخت دل صد قطره خون در چشم تر دار ...53شمارهٔ ۲۰۷: خاک شد جسم و غمت مونس جانست هنوز 54شمارهٔ ۲۰۸: دلم از عشق تو رسوای جهانست امروز 55شمارهٔ ۲۰۹: دلا بمهر رخش دیده پر آب انداز 56شمارهٔ ۲۱۰: دل اسیر لعل آن گلبرگ خندانست باز 57شمارهٔ ۲۱۱: شمع بزم بهجتم مهر مه روی تو بس 58شمارهٔ ۲۱۲: غمت روز تنهاییم یار بس 59شمارهٔ ۲۱۳: چیده ایم از اختلاط خلق دامان هوس 60شمارهٔ ۲۱۴: نه من مقید آن سرو گلعذارم و بس 61شمارهٔ ۲۱۵: ز عشقت ناله زاری که من دارم ندارد ...62شمارهٔ ۲۱۶: یارب بحق حرمت رندان درد نوش 63شمارهٔ ۲۱۷: پیش تو گل از شرم سرانداخته در پیش 64شمارهٔ ۲۱۸: مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دل ...65شمارهٔ ۲۱۹: چه دعوی می کنی ای غنچه با لعل گهر ...66شمارهٔ ۲۲۰: جدا بودن ز یار و سوختن با داغ هجر ...67شمارهٔ ۲۲۱: بکویش می روم بهر تماشای مه رویش 68شمارهٔ ۲۲۲: لاف زد پیش رخت گلبن ز گلبرگ ترش 69شمارهٔ ۲۲۳: نیست غیر از حیرتم کاری جدا از یار ...70شمارهٔ ۲۲۴: روی می تابد ز من گر ماه تابان گوی ...71شمارهٔ ۲۲۵: زهی جفای تو بر من دلیل رحمت خاص 72شمارهٔ ۲۲۶: ز جهان گردی ما دیدن یاریست غرض 73شمارهٔ ۲۲۷: گرد گلت کشید ز عنبر حصار خط 74شمارهٔ ۲۲۸: برندان از جهنم می دهد دایم خبر وا ...75شمارهٔ ۲۲۹: سر می کند همیشه فدا بهر یار شمع 76شمارهٔ ۲۳۰: گر نه در دل مهر آن روی چو مه دارد ...77شمارهٔ ۲۳۱: گشت محرم در حریم وصل جانانم چراغ 78شمارهٔ ۲۳۲: بخود نگذاشتم دامان آن چابک سوار ا ...79شمارهٔ ۲۳۳: قد کشیدی دیده ام تیر بلا را شد هد ...80شمارهٔ ۲۳۴: گر ترا هست دلا در ره غم میل رفیق 81شمارهٔ ۲۳۵: باغ حسن از گل رخسار تو دارد رونق 82شمارهٔ ۲۳۶: در ره عشق بتانست رفیقم توفیق 83شمارهٔ ۲۳۷: یارست فارغ از من و من بی قرار عشق 84شمارهٔ ۲۳۸: بود درد دل از سودای عشقت حاصل عاش ...85شمارهٔ ۲۳۹: ما را ز وصل دوست جدا می کند فلک 86شمارهٔ ۲۴۰: کرد از خون جگر چرخ تنم را نمناک 87شمارهٔ ۲۴۱: ای از تو بی دلان را درمان درد حاص ...88شمارهٔ ۲۴۲: نچندانست مرا در غم هجران تو حال 89شمارهٔ ۲۴۳: ز حد گذشت بدور تو بی قراری دل 90شمارهٔ ۲۴۴: ای دل از دیده فزون دیده ز دل سوی ...91شمارهٔ ۲۴۵: متصل دارد سر سودای ابروی تو دل 92شمارهٔ ۲۴۶: بطرف طره دستار زیبی بست یار از گل 93شمارهٔ ۲۴۷: شب عیدست چندانی امان ای عمر مستعج ...94شمارهٔ ۲۴۸: مه من از تو غم بی حساب دارد دل 95شمارهٔ ۲۴۹: زبان مرغ می داند مگر گل 96شمارهٔ ۲۵۰: تا خط سبز تو پیدا شده بر عارض آل 97شمارهٔ ۲۵۱: ناوکت پیراهنی پوشاند از خون بر تن ...98شمارهٔ ۲۵۲: ندیده کام دل از کوی آن سیمین بدن ...99شمارهٔ ۲۵۳: من که بی لاله رخی ساکن گلخن شده ا ...100شمارهٔ ۲۵۴: منم که بی تو گرفتار صد بلا شده ام 101شمارهٔ ۲۵۵: بسی بی داد در عشق از بتان سیمتن د ...102شمارهٔ ۲۵۶: نفسی نیست تمنای تو بیرون ز سرم 103شمارهٔ ۲۵۷: بسی تاب از غم آن گیسوان پرشکن دید ...104شمارهٔ ۲۵۸: نه مژگانست کز خونابه دل لاله گون ...105شمارهٔ ۲۵۹: نه از تیری که بر دل می زنی چندین ...106شمارهٔ ۲۶۰: اگر میرم نخواهد کم شد آب چشم نمنا ...107شمارهٔ ۲۶۱: نه آنچنان شده محو خیال آن دهنم 108شمارهٔ ۲۶۲: در هستی بقفل نیستی بر خود چنان بس ...109شمارهٔ ۲۶۳: بعزم طوف خاک درگهت از دیده پا کرد ...110شمارهٔ ۲۶۴: رحم بر زاری من یار ندارد چه کنم 111شمارهٔ ۲۶۵: جان را بلعل چون شکرت تا سپرده ام 112شمارهٔ ۲۶۶: چنان در دوستی دل بسته آن قد دلجوی ...113شمارهٔ ۲۶۷: بدل مهر تو کردم نقش و چشم از غیر ...114شمارهٔ ۲۶۸: بیک جام لبالب آنچنان کن ساقیا مست ...115شمارهٔ ۲۶۹: گه جولان غبار انگیز از آن شد رخش ...116شمارهٔ ۲۷۰: درون خانه چشم آن صنم را تا در آور ...117شمارهٔ ۲۷۱: بنایی از حباب اشک چشم خون فشان کر ...118شمارهٔ ۲۷۲: بی خط سبزت شبی هر جا که منزل داشت ...119شمارهٔ ۲۷۳: عمریست ای پری که رخت را ندیده ایم 120شمارهٔ ۲۷۴: آتشین رویی کزو چون شمع با چشم ترم 121شمارهٔ ۲۷۵: بدیده سرمه از خاک راه یار می خواه ...122شمارهٔ ۲۷۶: با هر که غیرتست نگاهی نکرده ایم 123شمارهٔ ۲۷۷: خود را ز گریه شب همه شب غرق خون ک ...124شمارهٔ ۲۷۸: بسته شد بر رشته جان موی گیسوی توا ...125شمارهٔ ۲۷۹: زین شکوه ها که دم بدم از یار می ک ...126شمارهٔ ۲۸۰: هر لحظه صد جفا ز بلای تو می کشم 127شمارهٔ ۲۸۱: تو خطان را دوست می دارد دل دیوانه ...128شمارهٔ ۲۸۲: چو میرم در هوایت کاشکی خاک درت گر ...129شمارهٔ ۲۸۳: دمی بی سوز عشقت جان خود بر تن نمی ...130شمارهٔ ۲۸۴: عمریست روی دل از نکویی ندیده ایم 131شمارهٔ ۲۸۵: ما نظر جز بر تبان سیمبر کم کرده ا ...132شمارهٔ ۲۸۶: دوستان گوهر مقصود بدست آوردم 133شمارهٔ ۲۸۷: آتشم من گلخنی باید که باشد منزلم 134شمارهٔ ۲۸۸: ز آهم سوخت بی مهر رخت مه دوش کوکب ...135شمارهٔ ۲۸۹: دایم تویی مقابل آیینه دلم 136شمارهٔ ۲۹۰: داغ عشق صنم لاله عذاری دارم 137شمارهٔ ۲۹۱: دمی مانند گردی گر جدا از خاک در گ ...138شمارهٔ ۲۹۲: هرگز غم خرابی عالم نمی خوریم 139شمارهٔ ۲۹۳: بدلبری سر و کاری درین دیار ندارم 140شمارهٔ ۲۹۴: نمی خواهم باو درد دل صد پاره بنوی ...141شمارهٔ ۲۹۵: یار بی جرم بشمشیر ستم می کشدم 142شمارهٔ ۲۹۶: تا بوده ایم بی غم یازی نبوده ایم 143شمارهٔ ۲۹۷: من بسربازی ز شمع مجلست کم نیستم 144شمارهٔ ۲۹۸: سرو نازم نشد آگه ز نیازم چه کنم 145شمارهٔ ۲۹۹: ما فراغ از غم بیش و کم عالم داریم 146شمارهٔ ۳۰۰: می روم زین شهر و در دل مهر ماهی م ...147شمارهٔ ۳۰۱: می روم در سینه صد درد نهانی می بر ...148شمارهٔ ۳۰۲: از آن رو با تو من آیینه را همتا ن ...149شمارهٔ ۳۰۳: نسبت شمشاد با آن سرو قامت چون کنم 150شمارهٔ ۳۰۴: روزگاری شد ز کویت درد سر کم کرده ...151شمارهٔ ۳۰۵: دارم هوس کز خون دل خاک درش را گل ...152شمارهٔ ۳۰۶: بیاد قد تو بر سینه هر الف که برید ...153شمارهٔ ۳۰۷: نیست در آیینه عکس آن صنم 154شمارهٔ ۳۰۸: ازو پرسید سر آن دهان را من نمی دا ...155شمارهٔ ۳۰۹: در دل زار غمی ز آن لب می گون دارم 156شمارهٔ ۳۱۰: چو طفلان پیشه ای جز گریه در عالم ...157شمارهٔ ۳۱۱: باز در دل ز غم عشق ملالی دارم 158شمارهٔ ۳۱۲: ز سیر سایه همراه تو ای مه رشکها ب ...159شمارهٔ ۳۱۳: گهی که در غم آن گلعذار می گریم 160شمارهٔ ۳۱۴: در دل الم از غنچه خندان تو دارم 161شمارهٔ ۳۱۵: گشت صد پاره بشمشیر جفای تو تنم 162شمارهٔ ۳۱۶: دمی بی عشق خوبان پری رخسار چون با ...163شمارهٔ ۳۱۷: عهد کردم که دیگر بیهده کاری نکنم 164شمارهٔ ۳۱۸: آزارها ز یار جفا کار می کشم 165شمارهٔ ۳۱۹: گر چشم برخسار تو صد بار گشادم 166شمارهٔ ۳۲۰: گهی که بر گل روی تو چشم تر بگشایم 167شمارهٔ ۳۲۱: جفا کارست و خونریز آن بت بی درد م ...168شمارهٔ ۳۲۲: چیست جرم من که باز از چشم یار افت ...169شمارهٔ ۳۲۳: پنهان غم دلم ز تو ای جان نمی کنم 170شمارهٔ ۳۲۴: پیش او با ناله اظهار غم دل کرده ا ...171شمارهٔ ۳۲۵: ای شمع که شد سوخته عشق تو جانم 172شمارهٔ ۳۲۶: ای لعل سخن گوی تو کام دل زارم 173شمارهٔ ۳۲۷: ما ترک دیدن رخ زیبا نمی کنیم 174شمارهٔ ۳۲۸: دل بصد عقد بجعد سر زلفت بستم 175شمارهٔ ۳۲۹: چرا نگاه بدور رخت بماه کنم 176شمارهٔ ۳۳۰: تا کی اسیر سلسله غم شود دلم 177شمارهٔ ۳۳۱: نی همین سرگرم سودای بتان تنها منم 178شمارهٔ ۳۳۲: گوش بر قول رقیبان بداندیش مکن 179شمارهٔ ۳۳۳: اسیر دام زلفم کرده بر گرد سرگردان 180شمارهٔ ۳۳۴: چشمی بگشا سوی من و زاری من بین 181شمارهٔ ۳۳۵: بجان دور از تو ای شمع از غم شبهای ...182شمارهٔ ۳۳۶: دوش در مجلس نگاری بود همزانوی من 183شمارهٔ ۳۳۷: در غمم گر جان ز جسم ناتوان آید بر ...184شمارهٔ ۳۳۸: ای لاله رخ مرو دلم از هجر خون مکن 185شمارهٔ ۳۳۹: می شود هر دم جنون ما ز ابرویت فزو ...186شمارهٔ ۳۴۰: نمی مردم از آن تیغی که زد آن سیمب ...187شمارهٔ ۳۴۱: داریم در زمانه بد طالع زبون 188شمارهٔ ۳۴۲: تو تیر افکنده ای چرخ مهر خود بماه ...189شمارهٔ ۳۴۳: شد چاک چاک سینه و از قطرهای خون 190شمارهٔ ۳۴۴: درد دل ما را ز ره لطف دوا کن 191شمارهٔ ۳۴۵: زین ندامت که نشد خاک درت مسکن من 192شمارهٔ ۳۴۶: اگر چه نیست ترحم ترا بزاری من 193شمارهٔ ۳۴۷: می نمایی رخ که خورشید جهان آراست ...194شمارهٔ ۳۴۸: تا بدرد عشق جان از تن نمی آید برو ...195شمارهٔ ۳۴۹: غم لعل ترا در سینه جا کردم که جان ...196شمارهٔ ۳۵۰: شد آن گل چهره باز از خانه با عزم ...197شمارهٔ ۳۵۱: نمی دانم چه بد کردم چرا رنجید یار ...198شمارهٔ ۳۵۲: زدی چو در دلم آتش مکش چو شعله سر ...199شمارهٔ ۳۵۳: ای دل از کار عشق عار مکن 200شمارهٔ ۳۵۴: عاشقم جز عاشقی کاری نمی‌آید ز من 201شمارهٔ ۳۵۵: چو شمع ز آتش دل اضطراب دارم من 202شمارهٔ ۳۵۶: حباب نیست ز خون گرد دیده تر من 203شمارهٔ ۳۵۷: شد واقف از خیال من آن مه بحال من 204شمارهٔ ۳۵۸: ای بر فراز مسند عزت مکان تو 205شمارهٔ ۳۵۹: ای بر فراز چرخ برین بارگاه تو 206شمارهٔ ۳۶۰: سرم را درد بر بالین محنت سود دور ...207شمارهٔ ۳۶۱: کرد ناصح منع من از گریه بی رخسار ...208شمارهٔ ۳۶۲: دل که پنهان است شوق لعل محبوبان د ...209شمارهٔ ۳۶۳: نمی خواهم که گوید هیچ کس احوال من ...210شمارهٔ ۳۶۴: اگر بگذشت مجنون من بماندم یادگار ...211شمارهٔ ۳۶۵: شد درون سینه دل دیوانه از سودای ا ...212شمارهٔ ۳۶۶: ز فلک می گذرد آه و فغانم بی تو 213شمارهٔ ۳۶۷: ز درد دل سختی از زبان من بشنو 214شمارهٔ ۳۶۸: ای مست غافل از من و خونین جگر مشو 215شمارهٔ ۳۶۹: از آن دو پاره بانگشت معجزت شد ماه 216شمارهٔ ۳۷۰: دی شنیدم جانب گلشن گذار افکنده ای 217شمارهٔ ۳۷۱: شد دلم صد پاره و چون لاله بر هر پ ...218شمارهٔ ۳۷۲: شانه ای گل بخم طره طرار منه 219شمارهٔ ۳۷۳: سرم خاکیست بعد از رفتنت در رهگذر ...220شمارهٔ ۳۷۴: با منی اما چه حاصل سوی من مایل نه ...221شمارهٔ ۳۷۵: ما را هلاک غمزه خونریز کرده ای 222شمارهٔ ۳۷۶: قد برافراخته آفت جانی شده ای 223شمارهٔ ۳۷۷: بدردم یارب آن بی درد درمان می کند ...224شمارهٔ ۳۷۸: من چه کردم که مرا از نظر انداخته 225شمارهٔ ۳۷۹: غیر از درت پناه نداریم یا نبی 226شمارهٔ ۳۸۰: ای که تا یار منی در پی آزار منی 227شمارهٔ ۳۸۱: نچندانم ضعیف از دوری خورشید رخسار ...228شمارهٔ ۳۸۲: بهست گور و کفن از قبا و پیرهنی 229شمارهٔ ۳۸۳: پی ماتم میان انجمن ای ماه جا کردی 230شمارهٔ ۳۸۴: در دیده نور در تن جان عزیز مایی 231شمارهٔ ۳۸۵: مرا ای سایه در دشت جنون عمریست هم ...232شمارهٔ ۳۸۶: ورد منست نام تو یا مرتضی علی 233شمارهٔ ۳۸۷: گر خدنگ غمزه را زین سان دمادم می ...234شمارهٔ ۳۸۸: یارب آن بی درد را در دل ز عشق افک ...235شمارهٔ ۳۸۹: ای دل ز خویش بگذر گر میل یار داری 236شمارهٔ ۳۹۰: از پری رویان بدل بردن همین مایل ت ...237شمارهٔ ۳۹۱: چو شمعم سوخت دل بر یاد بزم مجلس آ ...238شمارهٔ ۳۹۲: نمودی لطف پیشم آمدی کردی ستم رفتی 239شمارهٔ ۳۹۳: بی غرض در هستیم آتش نزد شوق گلی 240شمارهٔ ۳۹۴: بیاد خاک درش گر چه ای سرشک دویدی 241شمارهٔ ۳۹۵: ما چه کردیم چه گفتیم چه دیدی چه ش ...242شمارهٔ ۳۹۶: دلا آن به که چون با خوب رویان همن ...243شمارهٔ ۳۹۷: در کبودی فلک چون مه من نیست مهی 244شمارهٔ ۳۹۸: نمود در دلم از آتش درون شرری 245شمارهٔ ۳۹۹: مه من بی خبر از حال دل شیدایی 246شمارهٔ ۴۰۰: نمی آید ز تو ای سایه چو من دشت پی ...247شمارهٔ ۴۰۱: رحمی باسیران شب تار نداری 248شمارهٔ ۴۰۲: سال و مهم بر زبان روز و شبم در دل ...249شمارهٔ ۴۰۳: مراست هر طرف از سیل اشک دریایی 250شمارهٔ ۴۰۴: از شرم رخت منزل یوسف شده چاهی 251شمارهٔ ۴۰۵: چند ای چرخ مرا زار و زبون می سازی 252شمارهٔ ۴۰۶: هرگز نظر به بی سر و پایی نمی کنی 253شمارهٔ ۴۰۷: چند ای دل نامه وصف بتان املا کنی 254شمارهٔ ۴۰۸: بر آن شدی که باهل وفا جفا نکنی 255شمارهٔ ۴۰۹: نپرسد از من بی کس درین دیار کسی 256شمارهٔ ۴۱۰: ای لعل تو آب زندگانی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ