فضولی بغدادی
غزل ها
شمارهٔ ۷۱: خورشید بسی خاک نشین شد بهوایت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خورشید بسی خاک نشین شد بهوایت روزی نتوانست که بوسد کف پایت فریاد که جانم بلب آمد ز تحیر حرفی نشنیدم ز لب روح فزایت خون ریخته بهر ثواب از همه جز ما ما را گنه اینست که مردیم برایت زان غافلی ای ماه که هر شب به تردد چون هاله رهی می فکنم گرد سرایت تا تیر تو بر من در صد ذوق گشادست هر زخم دهانیست مرا بهر دعایت تا نقش تو بر لوح دل و دیده کشیدیم قطعا نکشیدیم سر از تیغ جفایت کس نیست که اندیشه زلف تو ندارد تنها نه فضولیست گرفتار بلایت فضولی بغدادی