کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    باز خونبارست مژگانم نمی دانم چرا
    اضطرابی هست در جانم نمی دانم چرا
    عالمی بر حال من حیران و من بر حال خود
    مانده ام حیران که حیرانم نمی دانم چرا
    روزگاری شد که بد حال و پریشانم ولی
    بس که بد حال و پریشانم نمی دانم چرا
    یار می دانم که می داند دوای درد من
    لیک می گوید نمی دانم نمی دانم چرا
    نی وصالم می رهاند از مصیبت نی فراق
    در همه اوقات گریانم نمی دانم چرا
    نیست کاری کاید از من هر طرف بی اختیار
    می دواند چرخ گردانم نمی دانم چرا
    درد خود را گر چه می دانم فضولی مهلک است
    فارغ از تدبیر درمانم نمی دانم چرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha