کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر گریزم دم بدم بر آتش دل دیده آب
    بر چنین سوزی که دل دارد کی آرد سینه تاب
    بگسل ای سایه ز من تابی نداری بر جفا
    می گریزی بر تو گر تیغی کشد آن آفتاب
    تا نبیند آفتاب عارضش را سایه ام
    از حسد خود را میان این و آن کردم حجاب
    در نقاب آن روی و من با آه دل در حیرتم
    در میان این دو آتش چون نمی سوزد نقاب
    نیم بسمل کرده و دامن ز خونم می کشد
    من از او در اضطرابم او ز من در اجتناب
    آتش است آن شوخ و من شمع شبستان بلا
    گر رود میرم گر آید سوز دم با صد عذاب
    سوخت آهم چرخ را من می خورم خوناب ازو
    نیست جز خونابه آتش را نصیبی از کباب
    مردم چشمم فضولی شد سیه پوش از عزا
    غالبا شد کشته تیغ سهر در دیده خواب

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha