به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

فضولی بغدادی

فضولی بغدادیغزل هاشمارهٔ ۴۳: چشم بگشادم ببالایت بلا دیدم ترا

1710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چشم بگشادم ببالایت بلا دیدم ترا
بیخودم کردی نمی دانم کجا دیدم ترا
از تو در طفلی جفا می دیدم اما اندکی
در جوانی محض بیداد و جفا دیدم ترا
بی وفایی را نه امروز از کسی آموختی
ماه من روزی که دیدم بی وفا دیدم ترا
کاشکی هرگز نمی کردم گذر سوی درت
دوش با بیگانه چند آشنا دیدم ترا
ای دل ظالم اسیر دام زلف او شدی
شکر لله در بلایی مبتلا دیدم ترا
ای رقیب از دیدنت هرگز مرا ذوقی نشد
غیر این ساعت که از جانان جدا دیدم ترا
گر نه عاشق چه می گشتی بچشم اشکبار
بر سر کویش فضولی بارها دیدم ترا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۲: این که در سر هوس آن قد رعناست مرا 2شمارهٔ ۴۳: چشم بگشادم ببالایت بلا دیدم ترا 3شمارهٔ ۴۴: سویم شب هجران گذری نیست کسی را 4شمارهٔ ۴۵: بر باد مده سلسله مشک فشان را 5شمارهٔ ۴۶: رسم زهد و شیوه تقوی نمی دانیم ما 6شمارهٔ ۴۷: نهفتن در دل و جان درد و داغ آن پری ...7شمارهٔ ۴۸: عشق مضمون خط لوح جبین است مرا 8شمارهٔ ۴۹: هست می گویند خالی آن غدار آل را 9شمارهٔ ۵۰: شد بدیدار تو روشن دیده خونبار ما 10شمارهٔ ۵۱: باز خونبارست مژگانم نمی دانم چرا 11شمارهٔ ۵۲: درد رسوایی نخواهد داشت درمان ای طب ...12شمارهٔ ۵۳: غمت در سینه ام جا کرد چون بیرون شو ...13شمارهٔ ۵۴: مرا ای شمع میل گریه شد در هجر یار ...14شمارهٔ ۵۵: گر گریزم دم بدم بر آتش دل دیده آب 15شمارهٔ ۵۶: نیست تا صبح بجز فکر تو کارم همه شب 16شمارهٔ ۵۷: تندست یار و بی سببی می کند غضب 17شمارهٔ ۵۸: ای همه دم بزم تو جای رقیب 18شمارهٔ ۵۹: کی توانم رست در کویت ز غوغای رقیب 19شمارهٔ ۶۰: قرآن صفات جاه و جلال محمد است 20شمارهٔ ۶۱: جانم در آن آرزوی وصال محمد است 21شمارهٔ ۶۲: ماه من نخل قدت سرو خرامان منست 22شمارهٔ ۶۳: بهر صید آن ترک بدخو بر سمند کین نش ...23شمارهٔ ۶۴: صیقل آیینه دلها نم چشم ترست 24شمارهٔ ۶۵: عمر دراز من که پریشان گذشته است 25شمارهٔ ۶۶: ای دل بسی ز محنت هجران نمانده است 26شمارهٔ ۶۷: پیش عاقل قصه درد من و مجنون یکیست 27شمارهٔ ۶۸: زلال فیض بقا رشحه ز جام منست 28شمارهٔ ۶۹: سرو را همچو قدت شیوه رعنایی نیست 29شمارهٔ ۷۰: مه دلاک من آیینه اهل نظر است 30شمارهٔ ۷۱: خورشید بسی خاک نشین شد بهوایت 31شمارهٔ ۷۲: باغبان لطف قد آن سرو در شمشاد نیست 32شمارهٔ ۷۳: تن که از تیر تو چون زنجیر روزن روز ...33شمارهٔ ۷۴: در هجر یار حال دل زار مشکل است 34شمارهٔ ۷۵: مه من شام غمت را سحری پیدا نیست 35شمارهٔ ۷۶: ای طربخانه دل خلوت سلطان غمت 36شمارهٔ ۷۷: هر زمان حال من از عشق تو دیگرگون ا ...37شمارهٔ ۷۸: شده ام بسته گیسوی شکن پر شکنت 38شمارهٔ ۷۹: بتی که شیوه خوبی به از تو داند نیس ...39شمارهٔ ۸۰: گل بباغ آمد ولی از عمر خود کامی نی ...40شمارهٔ ۸۱: گر نقابی نبود مهر رخش را غم نیست 41شمارهٔ ۸۲: بگل خطت چو نقابی ز مشک ناب انداخت 42شمارهٔ ۸۳: از جان بدود دل غم خالت برون نرفت 43شمارهٔ ۸۴: برگ گل کز هر طرف آرایش دستار تست 44شمارهٔ ۸۵: آزمودم عشق خوبان را بلایی بوده است 45شمارهٔ ۸۶: ازان درین چمنم میل گلعذاری نیست 46شمارهٔ ۸۷: غیر ناکامی ز محبوبان مرا مطلوب نیس ...47شمارهٔ ۸۸: سایه ات را متصل ذوق وصالت حاصل است 48شمارهٔ ۸۹: دل الفت تمام بآن خاک در گرفت 49شمارهٔ ۹۰: هوای خاک درت باز در سر افتادست 50شمارهٔ ۹۱: بر جان ما جفای نکویان ز حد گذشت 51شمارهٔ ۹۲: در دل لاله غمت آتش سودا انداخت 52شمارهٔ ۹۳: کم التفاتی خوبان بعاشقان ستم است 53شمارهٔ ۹۴: هست با خلعت گلگون قدت ای حور سرشت 54شمارهٔ ۹۵: تا غایبی تو مجلس ما را حضور نیست 55شمارهٔ ۹۶: سنگ بیداد بتان آیینه دل را شکست 56شمارهٔ ۹۷: ذوق وصلت یافت دل از ساقی و ساغر گذ ...57شمارهٔ ۹۸: نی همین صد روزن از تیر تو بر جسم م ...58شمارهٔ ۹۹: بحال زار من آن ماه را نگاهی نیست 59شمارهٔ ۱۰۰: من نگویم چون قدت سروی ز بستان برن ...60شمارهٔ ۱۰۱: ناله زاری که در دلها اثر دارد کجا ...61شمارهٔ ۱۰۲: عاشقی رونق ز اطوار من حیران گرفت 62شمارهٔ ۱۰۳: نه همین قد من از بار غم دور خم اس ...63شمارهٔ ۱۰۴: در غمت کارم بچشم اشکبار افتاده اس ...64شمارهٔ ۱۰۵: بی لبت قطع نظر کرده ام از آب حیات 65شمارهٔ ۱۰۶: بدو گیسو مه روی تو نچندان عجب است 66شمارهٔ ۱۰۷: هجوم سیل سرشکم ز دل اثر نگذاشت 67شمارهٔ ۱۰۸: امید بود که خواهد جفای یارم کشت 68شمارهٔ ۱۰۹: بهترین سیرها سیر بیابان فناست 69شمارهٔ ۱۱۰: جانی که هست رسته ز آزار او کجاست 70شمارهٔ ۱۱۱: ما را بلای عشق تو عمریست آشناست 71شمارهٔ ۱۱۲: هر کرا هست دلی سیمبری خواهد داشت 72شمارهٔ ۱۱۳: ملولم از تو نمی پرسیم که حال تو چ ...73شمارهٔ ۱۱۴: در عشق شهرتم سبب اشتهار تست 74شمارهٔ ۱۱۵: هست ما را زندگی از جوهر شمشیر دوس ...75شمارهٔ ۱۱۶: دل دامن هوای تو محکم گرفته است 76شمارهٔ ۱۱۷: اگر رسوا شدم رسواییم را شد فغان ب ...77شمارهٔ ۱۱۸: با عارض تو شمع کشیدی زبان بحث 78شمارهٔ ۱۱۹: حقه لعل لبش صد درد دارد در علاج 79شمارهٔ ۱۲۰: ای مرضهای معاصی ز تو محتاج علاج 80شمارهٔ ۱۲۱: کرد درد غیر را دلبر علاج 81شمارهٔ ۱۲۲: عکس لبت نمود دلم کرد خون قدح 82شمارهٔ ۱۲۳: مرا هر گه که پندی می دهد با چشم ت ...83شمارهٔ ۱۲۴: تنگ آمده بجلوه آهم فضای چرخ 84شمارهٔ ۱۲۵: چند منعم کنی از عشق جوانان ای شیخ 85شمارهٔ ۱۲۶: کسی در عاشقی از سوی پنهانم خبر دا ...86شمارهٔ ۱۲۷: گره از کار من جز نالهای زار نگشای ...87شمارهٔ ۱۲۸: با تو وصلم شب نوروز میسر شده بود 88شمارهٔ ۱۲۹: نیست چشم من کزو اشک جگرگون می چکد 89شمارهٔ ۱۳۰: برخسارت دمی دل دیده خونبار نگشاید 90شمارهٔ ۱۳۱: خوش آن که در نظرم عارض نکوی تو با ...91شمارهٔ ۱۳۲: بر گلویم تیغ ترک تند خوی من رسید 92شمارهٔ ۱۳۳: ز من آن مغبچه ترک دل و دین می خوا ...93شمارهٔ ۱۳۴: بخاک پای تو تا ترک سر نخواهم کرد 94شمارهٔ ۱۳۵: بحالم التفات آن ماه رو بسیار کم د ...95شمارهٔ ۱۳۶: یار ما را به ازین زار و حزین می خ ...96شمارهٔ ۱۳۷: عکس قد او آینه بربود خطا کرد 97شمارهٔ ۱۳۸: ندانستم که آن ماه آن چنین راه ستم ...98شمارهٔ ۱۳۹: طمع جور دلم زان بت بدخو دارد 99شمارهٔ ۱۴۰: خوب می دانم وفا از خود جفا از یار ...100شمارهٔ ۱۴۱: چو مشاطه بدست آن چین زلف خم بخم گ ...101شمارهٔ ۱۴۲: چه عجب گر بدل از تیغ تو بیداد رسد 102شمارهٔ ۱۴۳: من که باشم که مرا کوی تو مسکن باش ...103شمارهٔ ۱۴۴: درین محنت سرا آن به که عاقل خانه ...104شمارهٔ ۱۴۵: ملک را گر نظر بر قد آن سرو روان ا ...105شمارهٔ ۱۴۶: محتاج وصال تو که باشد که نباشد 106شمارهٔ ۱۴۷: شب هجران خیالت شمع محنت خانه من ش ...107شمارهٔ ۱۴۸: نه حبابست که پیدا ز سرشک ما شد 108شمارهٔ ۱۴۹: چو بهر زینت آن گلچهره در آیینه می ...109شمارهٔ ۱۵۰: خدا ز سرو قد او مرا جدا نکند 110شمارهٔ ۱۵۱: هر دم از شوق لب لعلت دلم خون می ش ...111شمارهٔ ۱۵۲: هر پری چهره که دوران بجهان می آرد 112شمارهٔ ۱۵۳: پری رخان بجفا قصد جان ما مکنید 113شمارهٔ ۱۵۴: ای که گویی که دلت خون نشود چون نش ...114شمارهٔ ۱۵۵: بخت بد بی اختیار از کوی یارم می ب ...115شمارهٔ ۱۵۶: در دل باختلاط کسانم هوس نماند 116شمارهٔ ۱۵۷: بر آسمانم آه ز ظلم بتان رسید 117شمارهٔ ۱۵۸: کلکی که صورت من و آن دلربا کشید 118شمارهٔ ۱۵۹: نکویی گرد بادست این که بر من خاک ...119شمارهٔ ۱۶۰: هر دم از تیر توام بر سینه صد روزن ...120شمارهٔ ۱۶۱: ز رنگ اشک دانستم که بی لعلش جگر خ ...121شمارهٔ ۱۶۲: ببزم او سخن از درد من نمی گذرد 122شمارهٔ ۱۶۳: تا باد پرده از رخ آن سیمبر فکند 123شمارهٔ ۱۶۴: جان بیرون رفته را بویت بتن می آور ...124شمارهٔ ۱۶۵: دوشم انیس خلوت گرمابه یار شد 125شمارهٔ ۱۶۶: نشاطم می کشد چون از تنم پیکان برو ...126شمارهٔ ۱۶۷: ز سروت سایه کر بر من اندوهگین افت ...127شمارهٔ ۱۶۸: در آینه چو عکسم بر صورتم نظر کرد 128شمارهٔ ۱۶۹: دل که از نرگس او چشم نگاهی دارد 129شمارهٔ ۱۷۰: هر که چراغی ز برق آه ندارد 130شمارهٔ ۱۷۱: ماه من کز لعل لب کامی بهر ناکام د ...131شمارهٔ ۱۷۲: طعنه اغیار بهر یار می باید کشید 132شمارهٔ ۱۷۳: یار از عاشق نمی باید که پروا شود 133شمارهٔ ۱۷۴: تا مرا سودای شمع عارضت در سر نبود 134شمارهٔ ۱۷۵: گاه لطفی می نماید گه جفایی می کند 135شمارهٔ ۱۷۶: آمد صبا وزان گل نورس خبر نداد 136شمارهٔ ۱۷۷: کار من در عاشقی جز با غم یاری نما ...137شمارهٔ ۱۷۸: دل درون سینه دردت را بجان می پرور ...138شمارهٔ ۱۷۹: گر بند بند ما چو نی از هم جدا کنن ...139شمارهٔ ۱۸۰: بی وجه نمی گریم گریه سببی دارد 140شمارهٔ ۱۸۱: حبیب درد دلم را دوا نخواهد کرد 141شمارهٔ ۱۸۲: دل اغیار بر من از غم جانانه می سو ...142شمارهٔ ۱۸۳: لطیفست آن پری آن به که از مردم نه ...143شمارهٔ ۱۸۴: خوش آنکه غم سیمبری داشته باشد 144شمارهٔ ۱۸۵: گفتمش دل ز غمت زار و حزین می باید 145شمارهٔ ۱۸۶: می کنم اظهار غم ساقی شرابم می دهد 146شمارهٔ ۱۸۷: نظر بازی که حیران رخ آن سیمتن باش ...147شمارهٔ ۱۸۸: رنجیدم از دل خواهمش زلف ستمکاری ب ...148شمارهٔ ۱۸۹: چو پاره پاره دل از دیده ترم افتد 149شمارهٔ ۱۹۰: ناله گره از رشته کارم نگشاید 150شمارهٔ ۱۹۱: گر فلک با تیغ کین بر سینه ام چاک ...151شمارهٔ ۱۹۲: نه تنها جان من دردی ز گل رخساره د ...152شمارهٔ ۱۹۳: دل که سوزان بود خندان از رخ آن ما ...153شمارهٔ ۱۹۴: دل اسیر خم گیسوی تو شد 154شمارهٔ ۱۹۵: بخاک بنده رحم ای دلربا از تو نمی ...155شمارهٔ ۱۹۶: جای ما کوی تو خواهد بود تا خواهیم ...156شمارهٔ ۱۹۷: سر مکش از من که از من درد سر خواه ...157شمارهٔ ۱۹۸: بدرد و محنت بسیار ما را یار می دا ...158شمارهٔ ۱۹۹: بی تو ای عمر مرا صحبت جان نیست لذ ...159شمارهٔ ۲۰۰: ای مرا هر لحظه در عشق تو بازار دگ ...160شمارهٔ ۲۰۱: یار خواهی دلا ز جان بگذر 161شمارهٔ ۲۰۲: می کشد زارم ببازی هر زمان طفلی دگ ...162شمارهٔ ۲۰۳: خواهم چو سایه افتم دنبال آن سمنبر 163شمارهٔ ۲۰۴: می دهد زاهد به ما هر لحظه آزار دگ ...164شمارهٔ ۲۰۵: ای جمالت ز گل گلشن جان رعناتر 165شمارهٔ ۲۰۶: سوخت دل صد قطره خون در چشم تر دار ...166شمارهٔ ۲۰۷: خاک شد جسم و غمت مونس جانست هنوز 167شمارهٔ ۲۰۸: دلم از عشق تو رسوای جهانست امروز 168شمارهٔ ۲۰۹: دلا بمهر رخش دیده پر آب انداز 169شمارهٔ ۲۱۰: دل اسیر لعل آن گلبرگ خندانست باز 170شمارهٔ ۲۱۱: شمع بزم بهجتم مهر مه روی تو بس 171شمارهٔ ۲۱۲: غمت روز تنهاییم یار بس 172شمارهٔ ۲۱۳: چیده ایم از اختلاط خلق دامان هوس 173شمارهٔ ۲۱۴: نه من مقید آن سرو گلعذارم و بس 174شمارهٔ ۲۱۵: ز عشقت ناله زاری که من دارم ندارد ...175شمارهٔ ۲۱۶: یارب بحق حرمت رندان درد نوش 176شمارهٔ ۲۱۷: پیش تو گل از شرم سرانداخته در پیش 177شمارهٔ ۲۱۸: مرا دل ترک داد و کرد میل آن مه دل ...178شمارهٔ ۲۱۹: چه دعوی می کنی ای غنچه با لعل گهر ...179شمارهٔ ۲۲۰: جدا بودن ز یار و سوختن با داغ هجر ...180شمارهٔ ۲۲۱: بکویش می روم بهر تماشای مه رویش 181شمارهٔ ۲۲۲: لاف زد پیش رخت گلبن ز گلبرگ ترش 182شمارهٔ ۲۲۳: نیست غیر از حیرتم کاری جدا از یار ...183شمارهٔ ۲۲۴: روی می تابد ز من گر ماه تابان گوی ...184شمارهٔ ۲۲۵: زهی جفای تو بر من دلیل رحمت خاص 185شمارهٔ ۲۲۶: ز جهان گردی ما دیدن یاریست غرض 186شمارهٔ ۲۲۷: گرد گلت کشید ز عنبر حصار خط 187شمارهٔ ۲۲۸: برندان از جهنم می دهد دایم خبر وا ...188شمارهٔ ۲۲۹: سر می کند همیشه فدا بهر یار شمع 189شمارهٔ ۲۳۰: گر نه در دل مهر آن روی چو مه دارد ...190شمارهٔ ۲۳۱: گشت محرم در حریم وصل جانانم چراغ 191شمارهٔ ۲۳۲: بخود نگذاشتم دامان آن چابک سوار ا ...192شمارهٔ ۲۳۳: قد کشیدی دیده ام تیر بلا را شد هد ...193شمارهٔ ۲۳۴: گر ترا هست دلا در ره غم میل رفیق 194شمارهٔ ۲۳۵: باغ حسن از گل رخسار تو دارد رونق 195شمارهٔ ۲۳۶: در ره عشق بتانست رفیقم توفیق 196شمارهٔ ۲۳۷: یارست فارغ از من و من بی قرار عشق 197شمارهٔ ۲۳۸: بود درد دل از سودای عشقت حاصل عاش ...198شمارهٔ ۲۳۹: ما را ز وصل دوست جدا می کند فلک 199شمارهٔ ۲۴۰: کرد از خون جگر چرخ تنم را نمناک 200شمارهٔ ۲۴۱: ای از تو بی دلان را درمان درد حاص ...201شمارهٔ ۲۴۲: نچندانست مرا در غم هجران تو حال 202شمارهٔ ۲۴۳: ز حد گذشت بدور تو بی قراری دل 203شمارهٔ ۲۴۴: ای دل از دیده فزون دیده ز دل سوی ...204شمارهٔ ۲۴۵: متصل دارد سر سودای ابروی تو دل 205شمارهٔ ۲۴۶: بطرف طره دستار زیبی بست یار از گل 206شمارهٔ ۲۴۷: شب عیدست چندانی امان ای عمر مستعج ...207شمارهٔ ۲۴۸: مه من از تو غم بی حساب دارد دل 208شمارهٔ ۲۴۹: زبان مرغ می داند مگر گل 209شمارهٔ ۲۵۰: تا خط سبز تو پیدا شده بر عارض آل 210شمارهٔ ۲۵۱: ناوکت پیراهنی پوشاند از خون بر تن ...211شمارهٔ ۲۵۲: ندیده کام دل از کوی آن سیمین بدن ...212شمارهٔ ۲۵۳: من که بی لاله رخی ساکن گلخن شده ا ...213شمارهٔ ۲۵۴: منم که بی تو گرفتار صد بلا شده ام 214شمارهٔ ۲۵۵: بسی بی داد در عشق از بتان سیمتن د ...215شمارهٔ ۲۵۶: نفسی نیست تمنای تو بیرون ز سرم 216شمارهٔ ۲۵۷: بسی تاب از غم آن گیسوان پرشکن دید ...217شمارهٔ ۲۵۸: نه مژگانست کز خونابه دل لاله گون ...218شمارهٔ ۲۵۹: نه از تیری که بر دل می زنی چندین ...219شمارهٔ ۲۶۰: اگر میرم نخواهد کم شد آب چشم نمنا ...220شمارهٔ ۲۶۱: نه آنچنان شده محو خیال آن دهنم 221شمارهٔ ۲۶۲: در هستی بقفل نیستی بر خود چنان بس ...222شمارهٔ ۲۶۳: بعزم طوف خاک درگهت از دیده پا کرد ...223شمارهٔ ۲۶۴: رحم بر زاری من یار ندارد چه کنم 224شمارهٔ ۲۶۵: جان را بلعل چون شکرت تا سپرده ام 225شمارهٔ ۲۶۶: چنان در دوستی دل بسته آن قد دلجوی ...226شمارهٔ ۲۶۷: بدل مهر تو کردم نقش و چشم از غیر ...227شمارهٔ ۲۶۸: بیک جام لبالب آنچنان کن ساقیا مست ...228شمارهٔ ۲۶۹: گه جولان غبار انگیز از آن شد رخش ...229شمارهٔ ۲۷۰: درون خانه چشم آن صنم را تا در آور ...230شمارهٔ ۲۷۱: بنایی از حباب اشک چشم خون فشان کر ...231شمارهٔ ۲۷۲: بی خط سبزت شبی هر جا که منزل داشت ...232شمارهٔ ۲۷۳: عمریست ای پری که رخت را ندیده ایم 233شمارهٔ ۲۷۴: آتشین رویی کزو چون شمع با چشم ترم 234شمارهٔ ۲۷۵: بدیده سرمه از خاک راه یار می خواه ...235شمارهٔ ۲۷۶: با هر که غیرتست نگاهی نکرده ایم 236شمارهٔ ۲۷۷: خود را ز گریه شب همه شب غرق خون ک ...237شمارهٔ ۲۷۸: بسته شد بر رشته جان موی گیسوی توا ...238شمارهٔ ۲۷۹: زین شکوه ها که دم بدم از یار می ک ...239شمارهٔ ۲۸۰: هر لحظه صد جفا ز بلای تو می کشم 240شمارهٔ ۲۸۱: تو خطان را دوست می دارد دل دیوانه ...241شمارهٔ ۲۸۲: چو میرم در هوایت کاشکی خاک درت گر ...242شمارهٔ ۲۸۳: دمی بی سوز عشقت جان خود بر تن نمی ...243شمارهٔ ۲۸۴: عمریست روی دل از نکویی ندیده ایم 244شمارهٔ ۲۸۵: ما نظر جز بر تبان سیمبر کم کرده ا ...245شمارهٔ ۲۸۶: دوستان گوهر مقصود بدست آوردم 246شمارهٔ ۲۸۷: آتشم من گلخنی باید که باشد منزلم 247شمارهٔ ۲۸۸: ز آهم سوخت بی مهر رخت مه دوش کوکب ...248شمارهٔ ۲۸۹: دایم تویی مقابل آیینه دلم 249شمارهٔ ۲۹۰: داغ عشق صنم لاله عذاری دارم 250شمارهٔ ۲۹۱: دمی مانند گردی گر جدا از خاک در گ ...251شمارهٔ ۲۹۲: هرگز غم خرابی عالم نمی خوریم 252شمارهٔ ۲۹۳: بدلبری سر و کاری درین دیار ندارم 253شمارهٔ ۲۹۴: نمی خواهم باو درد دل صد پاره بنوی ...254شمارهٔ ۲۹۵: یار بی جرم بشمشیر ستم می کشدم 255شمارهٔ ۲۹۶: تا بوده ایم بی غم یازی نبوده ایم 256شمارهٔ ۲۹۷: من بسربازی ز شمع مجلست کم نیستم 257شمارهٔ ۲۹۸: سرو نازم نشد آگه ز نیازم چه کنم 258شمارهٔ ۲۹۹: ما فراغ از غم بیش و کم عالم داریم 259شمارهٔ ۳۰۰: می روم زین شهر و در دل مهر ماهی م ...260شمارهٔ ۳۰۱: می روم در سینه صد درد نهانی می بر ...261شمارهٔ ۳۰۲: از آن رو با تو من آیینه را همتا ن ...262شمارهٔ ۳۰۳: نسبت شمشاد با آن سرو قامت چون کنم 263شمارهٔ ۳۰۴: روزگاری شد ز کویت درد سر کم کرده ...264شمارهٔ ۳۰۵: دارم هوس کز خون دل خاک درش را گل ...265شمارهٔ ۳۰۶: بیاد قد تو بر سینه هر الف که برید ...266شمارهٔ ۳۰۷: نیست در آیینه عکس آن صنم 267شمارهٔ ۳۰۸: ازو پرسید سر آن دهان را من نمی دا ...268شمارهٔ ۳۰۹: در دل زار غمی ز آن لب می گون دارم 269شمارهٔ ۳۱۰: چو طفلان پیشه ای جز گریه در عالم ...270شمارهٔ ۳۱۱: باز در دل ز غم عشق ملالی دارم 271شمارهٔ ۳۱۲: ز سیر سایه همراه تو ای مه رشکها ب ...272شمارهٔ ۳۱۳: گهی که در غم آن گلعذار می گریم 273شمارهٔ ۳۱۴: در دل الم از غنچه خندان تو دارم 274شمارهٔ ۳۱۵: گشت صد پاره بشمشیر جفای تو تنم 275شمارهٔ ۳۱۶: دمی بی عشق خوبان پری رخسار چون با ...276شمارهٔ ۳۱۷: عهد کردم که دیگر بیهده کاری نکنم 277شمارهٔ ۳۱۸: آزارها ز یار جفا کار می کشم 278شمارهٔ ۳۱۹: گر چشم برخسار تو صد بار گشادم 279شمارهٔ ۳۲۰: گهی که بر گل روی تو چشم تر بگشایم 280شمارهٔ ۳۲۱: جفا کارست و خونریز آن بت بی درد م ...281شمارهٔ ۳۲۲: چیست جرم من که باز از چشم یار افت ...282شمارهٔ ۳۲۳: پنهان غم دلم ز تو ای جان نمی کنم 283شمارهٔ ۳۲۴: پیش او با ناله اظهار غم دل کرده ا ...284شمارهٔ ۳۲۵: ای شمع که شد سوخته عشق تو جانم 285شمارهٔ ۳۲۶: ای لعل سخن گوی تو کام دل زارم 286شمارهٔ ۳۲۷: ما ترک دیدن رخ زیبا نمی کنیم 287شمارهٔ ۳۲۸: دل بصد عقد بجعد سر زلفت بستم 288شمارهٔ ۳۲۹: چرا نگاه بدور رخت بماه کنم 289شمارهٔ ۳۳۰: تا کی اسیر سلسله غم شود دلم 290شمارهٔ ۳۳۱: نی همین سرگرم سودای بتان تنها منم 291شمارهٔ ۳۳۲: گوش بر قول رقیبان بداندیش مکن 292شمارهٔ ۳۳۳: اسیر دام زلفم کرده بر گرد سرگردان 293شمارهٔ ۳۳۴: چشمی بگشا سوی من و زاری من بین 294شمارهٔ ۳۳۵: بجان دور از تو ای شمع از غم شبهای ...295شمارهٔ ۳۳۶: دوش در مجلس نگاری بود همزانوی من 296شمارهٔ ۳۳۷: در غمم گر جان ز جسم ناتوان آید بر ...297شمارهٔ ۳۳۸: ای لاله رخ مرو دلم از هجر خون مکن 298شمارهٔ ۳۳۹: می شود هر دم جنون ما ز ابرویت فزو ...299شمارهٔ ۳۴۰: نمی مردم از آن تیغی که زد آن سیمب ...300شمارهٔ ۳۴۱: داریم در زمانه بد طالع زبون 301شمارهٔ ۳۴۲: تو تیر افکنده ای چرخ مهر خود بماه ...302شمارهٔ ۳۴۳: شد چاک چاک سینه و از قطرهای خون 303شمارهٔ ۳۴۴: درد دل ما را ز ره لطف دوا کن 304شمارهٔ ۳۴۵: زین ندامت که نشد خاک درت مسکن من 305شمارهٔ ۳۴۶: اگر چه نیست ترحم ترا بزاری من 306شمارهٔ ۳۴۷: می نمایی رخ که خورشید جهان آراست ...307شمارهٔ ۳۴۸: تا بدرد عشق جان از تن نمی آید برو ...308شمارهٔ ۳۴۹: غم لعل ترا در سینه جا کردم که جان ...309شمارهٔ ۳۵۰: شد آن گل چهره باز از خانه با عزم ...310شمارهٔ ۳۵۱: نمی دانم چه بد کردم چرا رنجید یار ...311شمارهٔ ۳۵۲: زدی چو در دلم آتش مکش چو شعله سر ...312شمارهٔ ۳۵۳: ای دل از کار عشق عار مکن 313شمارهٔ ۳۵۴: عاشقم جز عاشقی کاری نمی‌آید ز من 314شمارهٔ ۳۵۵: چو شمع ز آتش دل اضطراب دارم من 315شمارهٔ ۳۵۶: حباب نیست ز خون گرد دیده تر من 316شمارهٔ ۳۵۷: شد واقف از خیال من آن مه بحال من 317شمارهٔ ۳۵۸: ای بر فراز مسند عزت مکان تو 318شمارهٔ ۳۵۹: ای بر فراز چرخ برین بارگاه تو 319شمارهٔ ۳۶۰: سرم را درد بر بالین محنت سود دور ...320شمارهٔ ۳۶۱: کرد ناصح منع من از گریه بی رخسار ...321شمارهٔ ۳۶۲: دل که پنهان است شوق لعل محبوبان د ...322شمارهٔ ۳۶۳: نمی خواهم که گوید هیچ کس احوال من ...323شمارهٔ ۳۶۴: اگر بگذشت مجنون من بماندم یادگار ...324شمارهٔ ۳۶۵: شد درون سینه دل دیوانه از سودای ا ...325شمارهٔ ۳۶۶: ز فلک می گذرد آه و فغانم بی تو 326شمارهٔ ۳۶۷: ز درد دل سختی از زبان من بشنو 327شمارهٔ ۳۶۸: ای مست غافل از من و خونین جگر مشو 328شمارهٔ ۳۶۹: از آن دو پاره بانگشت معجزت شد ماه 329شمارهٔ ۳۷۰: دی شنیدم جانب گلشن گذار افکنده ای 330شمارهٔ ۳۷۱: شد دلم صد پاره و چون لاله بر هر پ ...331شمارهٔ ۳۷۲: شانه ای گل بخم طره طرار منه 332شمارهٔ ۳۷۳: سرم خاکیست بعد از رفتنت در رهگذر ...333شمارهٔ ۳۷۴: با منی اما چه حاصل سوی من مایل نه ...334شمارهٔ ۳۷۵: ما را هلاک غمزه خونریز کرده ای 335شمارهٔ ۳۷۶: قد برافراخته آفت جانی شده ای 336شمارهٔ ۳۷۷: بدردم یارب آن بی درد درمان می کند ...337شمارهٔ ۳۷۸: من چه کردم که مرا از نظر انداخته 338شمارهٔ ۳۷۹: غیر از درت پناه نداریم یا نبی 339شمارهٔ ۳۸۰: ای که تا یار منی در پی آزار منی 340شمارهٔ ۳۸۱: نچندانم ضعیف از دوری خورشید رخسار ...341شمارهٔ ۳۸۲: بهست گور و کفن از قبا و پیرهنی 342شمارهٔ ۳۸۳: پی ماتم میان انجمن ای ماه جا کردی 343شمارهٔ ۳۸۴: در دیده نور در تن جان عزیز مایی 344شمارهٔ ۳۸۵: مرا ای سایه در دشت جنون عمریست هم ...345شمارهٔ ۳۸۶: ورد منست نام تو یا مرتضی علی 346شمارهٔ ۳۸۷: گر خدنگ غمزه را زین سان دمادم می ...347شمارهٔ ۳۸۸: یارب آن بی درد را در دل ز عشق افک ...348شمارهٔ ۳۸۹: ای دل ز خویش بگذر گر میل یار داری 349شمارهٔ ۳۹۰: از پری رویان بدل بردن همین مایل ت ...350شمارهٔ ۳۹۱: چو شمعم سوخت دل بر یاد بزم مجلس آ ...351شمارهٔ ۳۹۲: نمودی لطف پیشم آمدی کردی ستم رفتی 352شمارهٔ ۳۹۳: بی غرض در هستیم آتش نزد شوق گلی 353شمارهٔ ۳۹۴: بیاد خاک درش گر چه ای سرشک دویدی 354شمارهٔ ۳۹۵: ما چه کردیم چه گفتیم چه دیدی چه ش ...355شمارهٔ ۳۹۶: دلا آن به که چون با خوب رویان همن ...356شمارهٔ ۳۹۷: در کبودی فلک چون مه من نیست مهی 357شمارهٔ ۳۹۸: نمود در دلم از آتش درون شرری 358شمارهٔ ۳۹۹: مه من بی خبر از حال دل شیدایی 359شمارهٔ ۴۰۰: نمی آید ز تو ای سایه چو من دشت پی ...360شمارهٔ ۴۰۱: رحمی باسیران شب تار نداری 361شمارهٔ ۴۰۲: سال و مهم بر زبان روز و شبم در دل ...362شمارهٔ ۴۰۳: مراست هر طرف از سیل اشک دریایی 363شمارهٔ ۴۰۴: از شرم رخت منزل یوسف شده چاهی 364شمارهٔ ۴۰۵: چند ای چرخ مرا زار و زبون می سازی 365شمارهٔ ۴۰۶: هرگز نظر به بی سر و پایی نمی کنی 366شمارهٔ ۴۰۷: چند ای دل نامه وصف بتان املا کنی 367شمارهٔ ۴۰۸: بر آن شدی که باهل وفا جفا نکنی 368شمارهٔ ۴۰۹: نپرسد از من بی کس درین دیار کسی 369شمارهٔ ۴۱۰: ای لعل تو آب زندگانی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ