کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بستی گره از بهر جفا زلف دو تا را
    برداشتی از روی زمین رسم وفا را
    تا بسته مژگان تو گشتیم بغمزه
    زد چشم تو بر هم همه جمعیت ما را
    کس نیست که آیین جفا به ز تو داند
    آیا ز که آموختی آیین جفا را
    از دایره چرخ کشیدم سر همت
    تا چند کشم منت هر بی سر و پا را
    عمریست براهت شده ام خاک که گاهی
    آیی سوی من بوسه زنم آن کف پا را
    هر لحظه بمن می رسد از چرخ بلایی
    دامیست قد خم شده ام مرغ بلا را
    گر قصد دل و دین فضولی کند آن بت
    ناصح مده آزار مکن منع خدا را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha