کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    روزی که پیش خویش نبینم حبیب را
    دارم هزار شوق که بینم رقیب را
    در پیش گل مشاهده خار می کند
    چون رشک مضطرب نکند عندلیب را
    دانسته ام که عارضه عشق بی دواست
    بیهوده درد سر چه رسانم طبیب را
    امید نیست منقطع از وصل دوست لیک
    صبری نمانده است من ناشکیب را
    گفتم دل من از ذقنت قوتی گرفت
    خندید و گفت منفعت اینست سیب را
    از خوان وصل یار که فیضیست بی دریغ
    یارب نصیب بخش من بی نصیب را
    گفتم جان دهم بتو جانی نداشتم
    دادم فریب آن صنم دلفریب را
    جز کوی یار نیست فضولی مراد ما
    خاک وطن به از همه عالم غریب را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha