به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۱۸: یکی بود به نظر نیستی و هستی ما

630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

یکی بود به نظر نیستی و هستی ما
تفاوتی نبود در خمار و مستی ما
به می‌پرست مزن طعنه زآنکه کمتر نیست
ز می‌پرستی او خویشتن‌پرستی ما
بود به دیده نادیده برگ کاه چون کوه
بلند قدر نماید فلک ز پستی ما
گذشت موسم اندوه و وقت عیش آمد
رسید نوبت ایام تنگدستی ما
عجب که روز جزا هم توان عمارت کرد
خراب‌کرده عشق است ملک هستی ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۷: ز هجر کرد خبردار وصل یار مرا 2شمارهٔ ۱۸: یکی بود به نظر نیستی و هستی ما 3شمارهٔ ۱۹: آتش مزاج من بگذار این عتاب را 4شمارهٔ ۲۰: خوشم به درد مکن ای دوا عذاب را 5شمارهٔ ۲۱: داده عشقم باده نابی که می‌سوزد مرا 6شمارهٔ ۲۲: وبال جان اسیران مکن رهایی را 7شمارهٔ ۲۳: شد دهان شکرگو هر زخم نخجیر ترا 8شمارهٔ ۲۴: خوشم که ضعف چنان کرده روشناس مرا 9شمارهٔ ۲۵: چو نمی‌کنی نگاهی به ستم مران خدا ر ...10شمارهٔ ۲۶: چند سوزد برق غم مشتی خس و خاشاک را 11شمارهٔ ۲۷: ناگفته ماند صد سخن آرزو مرا 12شمارهٔ ۲۸: به کفر زلفت از آن تازه کردم ایمان ...13شمارهٔ ۲۹: در راه تا رود ز من آن نازنین جدا 14شمارهٔ ۳۰: می‌زند نشتر تدبیر شب و روز مرا 15شمارهٔ ۳۱: شبی هرکس به بزم دلستانی جا کند خود ...16شمارهٔ ۳۲: برای سوختن یک شعله کافی نیست داغم ...17شمارهٔ ۳۳: لب شود ریش ار برد نام دل‌افگار ما 18شمارهٔ ۳۴: منم که داغ دلم دشمن است مرهم را 19شمارهٔ ۳۵: خط تو سرمه کشد دیده تمنا را 20شمارهٔ ۳۶: فسون ناله‌ام شب بسته خواب پاسبانش ...21شمارهٔ ۳۷: تهی ز می نتوان یافتن ایاغ مرا 22شمارهٔ ۳۸: به هر طرف که تو جولان دهی سمند آنج ...23شمارهٔ ۳۹: پرهیز ده ز هجر گرفتار خویش را 24شمارهٔ ۴۰: سخن ز غیر مپرسید بینوایی را 25شمارهٔ ۴۱: رغیرتم پوشیده از چشم بدان، خوب مرا 26شمارهٔ ۴۲: بود ز روی تو روشن به صد دلیل مرا 27شمارهٔ ۴۳: آه سحر نتیجه شرر می‌دهد مرا 28شمارهٔ ۴۴: دارد نشان ز طینت مجنون، سرشت ما 29شمارهٔ ۴۵: گر به خیال در نظر جلوه دهد جیب را 30شمارهٔ ۴۶: چیزی نشد معلوم من از صحبت فرزانه‌ه ...31شمارهٔ ۴۷: چو شخص سایه ندیده کسی هلاک مرا 32شمارهٔ ۴۸: نهادی بر سر شوریدگان داغ 33شمارهٔ ۴۹: گشته چون آینه روشن دل بی‌کینه ما 34شمارهٔ ۵۰: داد گلبن در چمن یاد از گل‌افشانی م ...35شمارهٔ ۵۱: دل دیوانه کی در گوش گیرد پند دانا ...36شمارهٔ ۵۲: شب شود روز از خیال عارض جانان ما 37شمارهٔ ۵۳: غمش فشانده ز دامن غبار ننگ ترا 38شمارهٔ ۵۴: بی‌درد خسته‌ای که به درمان شد آشنا 39شمارهٔ ۵۵: ز ایمان همتی چون آن نگار چین شود پ ...40شمارهٔ ۵۶: کجا در غربتم یک همدم دیرین شود پید ...41شمارهٔ ۵۷: منشور خدمت تو رقم شد به نام ما 42شمارهٔ ۵۸: چند باشد دل ز وصل دل‌ربایی بی‌نصیب 43شمارهٔ ۵۹: شد بهار از توبه‌کردن بایدم اکنون گ ...44شمارهٔ ۶۰: هرکه امشب می نمی‌نوشد به ما منسوب ...45شمارهٔ ۶۱: طبعم ز باده چون گل سیراب روشن است 46شمارهٔ ۶۲: دلی که عشق نکردش چو لاله داغ کجاست 47شمارهٔ ۶۳: دل یکی وز هر طرف بر سینه داغ دیگری ...48شمارهٔ ۶۴: بی تو شب تا روز چون شمعم به چشم تر ...49شمارهٔ ۶۵: گذشت فصل گل و رغبت چمن باقی‌ست 50شمارهٔ ۶۶: گشته پنهان از نظر آن‌کس که صیاد من ...51شمارهٔ ۶۷: عافیت سینه‌خراش جگر ریش من است 52شمارهٔ ۶۸: آسمان پوشیده نیلی جان من غمناک چیس ...53شمارهٔ ۶۹: زاهد ز منع تو دل صد بینوا شکست 54شمارهٔ ۷۰: چشم عیبت چو نباشد گل و خاشاک یکی‌س ...55شمارهٔ ۷۱: از خارخار وصل گلم دل فگار نیست 56شمارهٔ ۷۲: ای دل می امید دگر بر تو حرام است 57شمارهٔ ۷۳: فتنه‌جویی ز بت خویش مرا باور نیست 58شمارهٔ ۷۴: مرو ز دیده که جام جهان‌نما اینجاست 59شمارهٔ ۷۵: از زبان من غرض گو گرنه حرفی تازه ب ...60شمارهٔ ۷۶: به گریه سحر و آه شب دلم شادست 61شمارهٔ ۷۷: عشق را چون شعله غیر از سوختن دربار ...62شمارهٔ ۷۸: لیلی‌اش در دل و گوشش به صدای جرس ا ...63شمارهٔ ۷۹: آنکه دایم می‌خراشد سینه ما ناخن اس ...64شمارهٔ ۸۰: بازم نشسته تا مژه در دل نگاه کیست 65شمارهٔ ۸۱: از غم نمی‌خورد دل اهل جنون شکست 66شمارهٔ ۸۲: نوای من چو ز صد پرده بر یک آهنگ اس ...67شمارهٔ ۸۳: خطش را کس به جز من مبتلا نیست 68شمارهٔ ۸۴: شب دل ناشکر من آرام با خنجر نداشت 69شمارهٔ ۸۵: از پریشانی اگر حاصل شود کامم رواست 70شمارهٔ ۸۶: هر روز به من یار ز نو بر سر نازست 71شمارهٔ ۸۷: باغی که گلش بو ندهد عشق مجازست 72شمارهٔ ۸۸: گشادی طره و مشک ختن سوخت 73شمارهٔ ۸۹: نشسته بر سر کویی و فتنه بر پا نیست 74شمارهٔ ۹۰: تا آفت غم لازمه طبع شراب است 75شمارهٔ ۹۱: زلفت بود به کام، دلی را که داغ نیس ...76شمارهٔ ۹۲: جز وصال او دلم هرگز تمنایی نداشت 77شمارهٔ ۹۳: دوران نگر که سینه‌اش از کینه صاف ن ...78شمارهٔ ۹۴: مرا چو لاله ز بخت سیه رهایی نیست 79شمارهٔ ۹۵: ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست 80شمارهٔ ۹۶: غیر از شکن طره به جایی گذرم نیست 81شمارهٔ ۹۷: بازآی که سینه‌ام کباب است 82شمارهٔ ۹۸: آنکه در هر چین زلفش صدمه کنعان گم ...83شمارهٔ ۹۹: هنوز چشم امیدم به رهگذاری هست 84شمارهٔ ۱۰۰: خانه‌ام نیمی خراب از گریه نیمی پر ...85شمارهٔ ۱۰۱: وعده وصل ار دهد، صبر تقاضا بس است 86شمارهٔ ۱۰۲: خرم دلی که در خم زلف تو جا گرفت 87شمارهٔ ۱۰۳: تا صبا با آن سر زلف پریشان آشناست 88شمارهٔ ۱۰۴: تا به نظّاره بت، چشم برهمن بازست 89شمارهٔ ۱۰۵: هر سر موی من از دود تو در فریاد ا ...90شمارهٔ ۱۰۶: لذت شادی نداند جان چو با غم خو گر ...91شمارهٔ ۱۰۷: هرگزم عشق چنین در رگ جان چنگ نداش ...92شمارهٔ ۱۰۸: رسید یار و ز من بر سر عتاب گذشت 93شمارهٔ ۱۰۹: چه گهرها به عوض بر سر دریا افشاند 94شمارهٔ ۱۱۰: طبیب من چه شد گر مهربان نیست 95شمارهٔ ۱۱۱: نیست باکی گر به دستم غنچه سیراب ن ...96شمارهٔ ۱۱۲: داغ دلم گلی ز گلستان آتش است 97شمارهٔ ۱۱۳: من لبالب آروز، لیک آرزوی دل یکی‌س ...98شمارهٔ ۱۱۴: دل در برم ز ناله پنهان لبالب است 99شمارهٔ ۱۱۵: چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت 100شمارهٔ ۱۱۶: شب نیست کز فراق توام سینه داغ نیس ...101شمارهٔ ۱۱۷: ایام بهارست و هوای چمنم نیست 102شمارهٔ ۱۱۸: کعبه عشق است کانجا هیچ محمل ره نی ...103شمارهٔ ۱۱۹: پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ اس ...104شمارهٔ ۱۲۰: مُردم ز بیخودی، بت خودکام من کجاس ...105شمارهٔ ۱۲۱: روح‌القدس ار دیده گشاید به جمالت 106شمارهٔ ۱۲۲: نیست نومیدی گر از حد انتظار ما گذ ...107شمارهٔ ۱۲۳: پیوسته فکر وصل بتان پیشه من است 108شمارهٔ ۱۲۴: بیگانه‌ای اگر نه به جانانه آشناست 109شمارهٔ ۱۲۵: جز خیال تو مرا در سر سودایی نیست 110شمارهٔ ۱۲۶: کس چه داند از چه در دل آه شبگیرم ...111شمارهٔ ۱۲۷: تبخاله خون بر لبم از سوز درون است 112شمارهٔ ۱۲۸: از شیشه نه می در دل مخمور فرو ریخ ...113شمارهٔ ۱۲۹: با شمع چو پروانه به محفل نتوان رف ...114شمارهٔ ۱۳۰: هرگهم در دل خیال آن قد موزون نشست 115شمارهٔ ۱۳۱: منم که نور خرد در چراغ من غلط است 116شمارهٔ ۱۳۲: بر جرعه‌نوش عشق، بجز خون حلال نیس ...117شمارهٔ ۱۳۳: گرم قتلم آمد آن شوخ و به استغنا گ ...118شمارهٔ ۱۳۴: می دید رویت آینه و دیده برنداشت 119شمارهٔ ۱۳۵: از ضعف، ناله‌ام به سراغ اثر نرفت 120شمارهٔ ۱۳۶: هرچند در میانه اخوان تمیز نیست 121شمارهٔ ۱۳۷: صوت بلبل را شنیدم ناله زاری نداشت 122شمارهٔ ۱۳۸: ما را ز دست جور تو پای گریز نیست 123شمارهٔ ۱۳۹: ره‌زدن درخانه کار چشم فتّان بوده ...124شمارهٔ ۱۴۰: کرده بیهوشم خیال آن دو چشم می‌پرس ...125شمارهٔ ۱۴۱: دستم ز جام عکس می لاله‌گون گرفت 126شمارهٔ ۱۴۲: مرا به ناله شد آن سرو سیم‌تن باعث 127شمارهٔ ۱۴۳: خواهد دل من شربت دیدار و دگر هیچ 128شمارهٔ ۱۴۴: نظر بر آینه خوبان چو بی‌نقاب کنند 129شمارهٔ ۱۴۵: لب عاشق به حرف شکوه بیداد نگشاید 130شمارهٔ ۱۴۶: بی روی تو کارم همه با دیده تر بود 131شمارهٔ ۱۴۷: آنان که مرا جورکش یار نوشتند 132شمارهٔ ۱۴۸: هر لحظه نظر بر دگری دوخته دارد 133شمارهٔ ۱۴۹: باز ناخن سر پرسیدن داغم دارد 134شمارهٔ ۱۵۰: فکنده زخم دلم را به حالت بهبود 135شمارهٔ ۱۵۱: قضا ز خانه چو رختم بر آستانه نهاد 136شمارهٔ ۱۵۲: خلاصی‌ام ز کمند تو در ضمیر مباد 137شمارهٔ ۱۵۳: از چشمه‌سار چشمم از بس که نم برآی ...138شمارهٔ ۱۵۴: نگاهم از فروغ عارضت در چشم تر سوز ...139شمارهٔ ۱۵۵: باز از مرغان دلم حرف سمندر می‌زند 140شمارهٔ ۱۵۶: جوش می‌ام چو خم به خروش آشنا نکرد 141شمارهٔ ۱۵۷: به هیچ، ناخن ما را کی اعتبار کند 142شمارهٔ ۱۵۸: از کینه هیچ‌کس گر هم بر جبین ندید 143شمارهٔ ۱۵۹: فلک ز کین به مه فتنه‌جوی من ماند 144شمارهٔ ۱۶۰: کنعانی ما را غم یعقوب نباشد 145شمارهٔ ۱۶۱: تا لبت را میل سوی باده و پیمانه ش ...146شمارهٔ ۱۶۲: در جلوه‌گری چون تو کسی یاد ندارد 147شمارهٔ ۱۶۳: به کف عاشق چو گل، خون دل خود را ن ...148شمارهٔ ۱۶۴: دگر چراغ که در طور حسن روشن شد 149شمارهٔ ۱۶۵: مرا عشق تو گاهی پرورد دل، گاه جان ...150شمارهٔ ۱۶۶: دل داشت ز بخت سیه امید، غلط کرد 151شمارهٔ ۱۶۷: غنچه بی لعل تو زندانی گلشن باشد 152شمارهٔ ۱۶۸: کی غم دهر خراب می نابم دارد 153شمارهٔ ۱۶۹: شمع وصلت هرکه را شب خانه روشن می‌ ...154شمارهٔ ۱۷۰: چون غنچه دلم از نم خون زنگ برآورد 155شمارهٔ ۱۷۱: نشاط ما اسیران از دل اندوهگین باش ...156شمارهٔ ۱۷۲: نه هرکه مرد ازو در جهان اثر ماند 157شمارهٔ ۱۷۳: طایر عشقم و از شعله پرم ساخته‌اند 158شمارهٔ ۱۷۴: کی بی توام نظاره به چشم آشنا شود 159شمارهٔ ۱۷۵: باز تیر ستمت رخنه‌گر جان که شد 160شمارهٔ ۱۷۶: مرا چو کار بدان زلف تابدار افتاد 161شمارهٔ ۱۷۷: چشم ترم گهی که به آن خاک پا رسد 162شمارهٔ ۱۷۸: کسی چگونه دلم را پی سراغ شود 163شمارهٔ ۱۷۹: هرگزم دیده چنین مایل دیدار نبود 164شمارهٔ ۱۸۰: نام تو بردم آتش شوقم به جان فتاد 165شمارهٔ ۱۸۱: چه باشد جان که عاشق در ره جانان ب ...166شمارهٔ ۱۸۲: محفل دردی طلب، از سیر شهر و کو چه ...167شمارهٔ ۱۸۳: هر لحظه‌ام بتان به غمی آشنا کنند 168شمارهٔ ۱۸۴: دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر ا ...169شمارهٔ ۱۸۵: تا عشق مرا بر سر بازار نیاورد 170شمارهٔ ۱۸۶: بر سر پیمانه غم هرگز این صحبت نبو ...171شمارهٔ ۱۸۷: کس چرا بیهده با مردم عالم باشد 172شمارهٔ ۱۸۸: در دل بوالهوس ار ذوق محبت می‌بود 173شمارهٔ ۱۸۹: سزد چو جلوه حسنت نظاره‌خواه شود 174شمارهٔ ۱۹۰: با لبت عمر ابد عیش نهانی می‌کند 175شمارهٔ ۱۹۱: موسم گل چون حریفان جای در بستان ک ...176شمارهٔ ۱۹۲: ز مژگان بوالهوس را در غمت کی خون ...177شمارهٔ ۱۹۳: آیینه ما تا ز رخت عکس نما بود 178شمارهٔ ۱۹۴: از خمار زخم دل تا چند درد سر کشد 179شمارهٔ ۱۹۵: کسی کو عشق‌بازی پیشه دارد 180شمارهٔ ۱۹۶: گر به صحرا بگذرم از اشک من گلشن ش ...181شمارهٔ ۱۹۷: رشک نام او زبانم را ز غیرت لال کر ...182شمارهٔ ۱۹۸: به بزم دوش حدیث تو در میان افتاد 183شمارهٔ ۱۹۹: ز آب چشم من هر قطره طوفان دگر باش ...184شمارهٔ ۲۰۰: میرم ار خوی ستمکاری ز سر بیرون کن ...185شمارهٔ ۲۰۱: در مجلسی که احباب شرب مدام کردند 186شمارهٔ ۲۰۲: گفتم از عشقت کشم دامن گریبان‌گیر ...187شمارهٔ ۲۰۳: رسد گر بر لبم جان، چون رسی، ناچار ...188شمارهٔ ۲۰۴: شکیب عاشقان، معشوق را دیوانه می‌س ...189شمارهٔ ۲۰۵: سنبل زلف تو خط بر سنبل تر می‌کشد 190شمارهٔ ۲۰۶: مرده بودم از خمار می، شرابم زنده ...191شمارهٔ ۲۰۷: ای خوشدلی برو که غمینم سرشته‌اند 192شمارهٔ ۲۰۸: عجب قیدی‌ست عشق سخت بنیاد 193شمارهٔ ۲۰۹: دلم پروای این و آن ندارد 194شمارهٔ ۲۱۰: باده گر فردا خورم، عالم کنون پر م ...195شمارهٔ ۲۱۱: آسودگی نصیب دل زار کس مباد 196شمارهٔ ۲۱۲: دگر به وسوسه توبه‌ام دماغ نماند 197شمارهٔ ۲۱۳: بیا که بی تو مرا نور در چراغ نمان ...198شمارهٔ ۲۱۴: هرگز مرا به کعبه ز دیر التجا نشد 199شمارهٔ ۲۱۵: آن غنچه‌ام که راز دلم بر ملا نشد 200شمارهٔ ۲۱۶: در چمن کی دلم از فیض هوا بگشاید 201شمارهٔ ۲۱۷: هرکجا زنده‌دلان شست دعا بگشایند 202شمارهٔ ۲۱۸: یا رب چرا به درد دلم دیروا رسید 203شمارهٔ ۲۱۹: آهم از پیچیدگی، چون رشته، تن را ت ...204شمارهٔ ۲۲۰: رنجیدن تو باعث نومیدی من شد 205شمارهٔ ۲۲۱: به عزم جلوه چو آن گلعذار برخیزد 206شمارهٔ ۲۲۲: چون کشته نگاه تو سوی کفن رود 207شمارهٔ ۲۲۳: لبت به خنده شیرین چو همنفس گردد 208شمارهٔ ۲۲۴: ز چشمم بی تو شب چندان سرشک لاله‌گ ...209شمارهٔ ۲۲۵: می را چو آب، لعل تو بر خود حلال ک ...210شمارهٔ ۲۲۶: نشاه می‌خواستم از باده، خمارم داد ...211شمارهٔ ۲۲۷: من و آیینه حسنی که تابش را بسوزان ...212شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 213شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...214شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...215شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 216شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 217شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...218شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...219شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...220شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...221شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 222شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...223شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...224شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...225شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...226شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 227شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 228شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 229شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...230شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 231شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 232شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...233شمارهٔ ۲۴۹: ...234شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...235شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 236شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...237شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 238شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 239شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...240شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...241شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 242شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 243شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 244شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...245شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...246شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...247شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 248شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 249شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 250شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 251شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 252شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 253شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 254شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 255شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...256شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 257شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 258شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 259شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 260شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...261شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...262شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 263شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 264شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 265شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 266شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 267شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 268شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...269شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...270شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 271شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...272شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 273شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...274شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 275شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 276شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 277شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 278شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 279شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...280شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 281شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...282شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...283شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 284شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...285شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...286شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...287شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 288شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...289شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...290شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 291شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 292شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 293شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 294شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...295شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 296شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...297شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 298شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 299شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 300شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...301شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 302شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...303شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 304شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...305شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 306شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...307شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 308شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 309شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...310شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 311شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 312شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...313شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...314شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...315شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 316شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 317شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...318شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...319شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...320شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...321شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 322شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...323شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 324شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...325شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 326شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...327شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...328شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 329شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 330شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 331شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 332شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...333شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 334شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 335شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...336شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...337شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...338شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...339شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 340شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 341شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 342شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 343شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...344شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 345شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...346شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 347شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 348شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 349شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 350شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 351شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 352شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 353شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...354شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...355شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...356شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 357شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 358شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 359شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 360شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 361شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 362شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...363شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 364شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...365شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...366شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 367شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 368شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 369شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...370شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...371شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 372شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 373شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...374شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 375شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 376شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 377شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...378شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 379شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...380شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 381شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...382شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...383شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 384شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 385شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 386شمارهٔ ۴۰۲: ...387شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 388شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 389شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 390شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...391شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 392شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 393شمارهٔ ۴۰۹: ...394شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...395شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 396شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...397شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 398شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...399شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 400شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 401شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...402شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...403شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 404شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...405شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...406شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 407شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 408شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...409شمارهٔ ۴۲۵: ...410شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...411شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 412شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 413شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 414شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...415شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...416شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...417شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 418شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...419شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 420شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 421شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 422شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 423شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...424شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...425شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 426شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 427شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 428شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 429شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 430شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 431شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...432شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...433شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...434شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 435شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 436شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 437شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...438شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 439شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 440شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...441شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 442شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 443شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 444شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ