کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کنم
    چون نظر هرجا شوم گم، سر ز مژگان بر کنم
    حال دل خاطرنشان او کنم روز وصال
    گر دهد نظاره‌ام فرصت که چشمی تر کنم
    چون خیال عافیت بندم، بسوزم خویش را
    تا چو اخگر داغ را مرهم ز خاکستر کنم
    شعله را گر سر فرود آید به جسم زار من
    می‌توانم زین کف خاشاک، دودی بر کنم
    از خیال غمزه‌ات، چون غنچه بر اوراق دل
    روز و شب مشق خراش سینه با نشتر کنم
    خوشدلم از ناامیدی، ورنه از تاثیر عشق
    {بیاض} تر کنم
    سوختم قدسی و اشکم ماند برجا، تا به کی
    این کف خون را نثار مشت خاکستر کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha