کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم
    هیچ‌کس نیست که حسرت نخورد بر حالم
    در بیابان بلا، گو مدد خضر مباش
    غم به هرسو که روم، می‌رود از دنبالم
    چشم، مشتاق و حیا قفل زبان می‌گردد
    صد سخن در دل و پیش تو ز حسرت لالم
    خواری عشق چنانم ز نظرها افکند
    که در آیینه نیاید به نظر، تمثالم
    چون نهالی که موافق فتدش آب و هوا
    هست در عشق به از سال دگر، هر سالم
    من مجنون چو به صحرا روم از شهر، آیند
    آهوان تا در دروازه به استقبالم
    شمع را رقص نماید تپش پروانه
    آشنا کاش ز بیگانه بپرسد حالم
    قید جاوید، مرا قوت پرواز دهد
    ترسم افتم ز هوا، گر بگشایی بالم
    نکند همتم اقبال سوی بخت بلند
    ورنه پستی نبود قاعده اقبالم
    نه چو جم جام شناسم، نه چو خضر آب حیات
    کرده خونابه‌کشی از همه فارغ‌بالم
    قدسی از ناله ماتم‌زدگان یابم فیض
    هرگز از جا نبرد زمزمه اقبالم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha