کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگان تو
    آسمان از فتنه معزول است در دوران تو
    من که می‌گردم ز دور، آسوده نگذارد مرا
    حال چشمت چیست یا رب پهلوی مژگان تو
    کی گرفتار غمت فارغ بود، در خاک هم
    بگسلد پیوند جان و نگسلد پیمان تو
    دست من باد از گریبان پاره کردن بی‌نصیب
    گر شود کوته به صد شمشیر از دامان تو
    بی تو شبها سیر دلهای پریشان می‌کند
    جز خیالت کس ندارد طاقت حرمان تو
    چون نسوزد استخوان من، که خون افتاده است
    در میان دیده و دل بر سر پیکان تو
    رشک بر نظّاره میزان برم در کار عشق
    این که یک چشمش بود محو و دگر حیران تو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha