کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو شمع امشب مرا در محفلش بار است پنداری
    به مغز استخوانم شعله در کارست پنداری
    چمن بشکفت و از دلها خروشی برنمی‌آید
    قفس، تابوت مرغان گرفتارست پنداری
    خیالش بی گمان امشب به خلوتخانه چشمم
    چنان آید که بخت خفته بیدارست پنداری
    ز من برگشت دل چون بخت، تا برگشت یار از من
    مرا این بخت برگردیده، در کارست پنداری!
    نمی‌یابم ره بیرون شدن از کوی حیرانی
    به هر سو رو نهم، در پیش دیوارست پنداری
    به شمع محفل ما آورد ایمان برهمن هم
    به چشمش تارهای شمع، زنّارست پنداری
    سرشکم با زبان گویا حدیث یار می‌گوید
    حسد بر دیده دارم، وقت دیدارست پنداری
    ازو دل برنمی‌دارد که آید شب به خواب من
    خیالش هم به روز من گرفتارست پنداری
    نه طوفانی به جوش آمد، نه عالم در خروش آمد
    سرشکم ناتوان و ناله بیمارست پنداری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha