کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم
    زنهار که پرهیز کن از طرز کلامم
    تا بر سر من سایه مرغی نگذارد
    خورشید، نظر دوخته بر گوشه بامم
    تاری ز سر زلف توام بیش ندادند
    چون قطره خوی، در بن مویی‌ست مقامم
    در دایره چشم بود مرغ خیالت
    آزاد نگردد دگر این مرغ ز دامم
    دردا که ز همصحبتی زاهد خودبین
    شد سنگ ریا رخنه‌گر شیشه و جامم
    آهسته‌تر این جان به لبم آی، که دارد
    اندیشه پرسش صنم کبک‌خرامم
    با روی تو نظاره خورشید نخواهم
    ای کاش بود آخر صبح، اول شامم
    آن برهمنم خواند و این شیخ، چو قدسی
    من خود خبرم نیست کزین هر دو، کدامم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha