کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ام
    هرچه پیش آمد، ز بخت واژگون دانسته‌ام
    روز از روزم بتر شد، شوق بر شوقم فزود
    هرچه ناصح خواند در گوشم، فسون دانسته‌ام
    دید اندک گرمی‌ای از غیر، از من پا کشید
    دوست از دشمن نمی‌داند، کنون دانسته‌ام
    تا دماغم را سر زلفت پریشان کرده‌است
    عقل اگر کرده‌ست تدبیری، جنون دانسته‌ام
    از دل من بهر دلهای دگر غم می‌بری
    از دلم این غم نخواهد شد برون، دانسته‌ام
    با غم دنیا، غم دوری ندارد نسبتی
    می‌کند قدسی مرا این غم زبون، دانسته‌ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha