قدسی مشهدی
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانستهام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته ام هرچه پیش آمد، ز بخت واژگون دانسته ام روز از روزم بتر شد، شوق بر شوقم فزود هرچه ناصح خواند در گوشم، فسون دانسته ام دید اندک گرمی ای از غیر، از من پا کشید دوست از دشمن نمی داند، کنون دانسته ام تا دماغم را سر زلفت پریشان کرده است عقل اگر کرده ست تدبیری، جنون دانسته ام از دل من بهر دلهای دگر غم می بری از دلم این غم نخواهد شد برون، دانسته ام با غم دنیا، غم دوری ندارد نسبتی می کند قدسی مرا این غم زبون، دانسته ام قدسی مشهدی