به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه شد

1290عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه شد
بلبلان را شیوه افغان گلشن تازه شد
بس که عشقم رشک‌فرمای است، از چشم بتان
هرکه زخمی خورد، داغ سینه من تازه شد
آهی از دل برکشیدم شب به یاد روی دوست
در دل موسی هوای نار ایمن تازه شد
دوش در میخانه چون قدسی به یاد چشم بت
سجده‌ای کردم که روح صد برهمن تازه شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۲۸: نوک مژگان چه حیرت گر ز دلها بگذرد 2شمارهٔ ۲۲۹: ناله‌ای کردم، خروش اهل شیون تازه ...3شمارهٔ ۲۳۰: در هجرت، از شکست، دلم را اثر نمان ...4شمارهٔ ۲۳۱: اسیر عشق تو از ننگ کفر و دین میرد 5شمارهٔ ۲۳۲: مسیح دید لبت، رنگ او دگرگون شد 6شمارهٔ ۲۳۳: گر گشایم لب دمی، عالم پر افغان می ...7شمارهٔ ۲۳۴: کی دواجو بود آن دل که ز دردش دم ز ...8شمارهٔ ۲۳۵: ز دلها درد دل برداشتن هم عالمی دا ...9شمارهٔ ۲۳۶: بهر هر دیوانه گر ویرانه‌ای پیدا ش ...10شمارهٔ ۲۳۷: زورم به یک اشاره ابرو نمی‌رسد 11شمارهٔ ۲۳۸: عالمی بر خویش بالیدم چو از من یاد ...12شمارهٔ ۲۳۹: هرگزم چون لاله دل بی داغ ته بر ته ...13شمارهٔ ۲۴۰: هنوز از ناله‌ای صد شعله در جان می ...14شمارهٔ ۲۴۱: دو روزه هجر تو با جان دوستان آن ک ...15شمارهٔ ۲۴۲: یاد روی تو هم‌آغوش گلستانم کرد 16شمارهٔ ۲۴۳: بس که دود آه عاشق پرده افلاک شد 17شمارهٔ ۲۴۴: چشمی که با غبار درت آشنا شود 18شمارهٔ ۲۴۵: مبادا کام جان از عیش، تا کام از ا ...19شمارهٔ ۲۴۶: ما اسیران چه کسانیم، گرفتاری چند 20شمارهٔ ۲۴۷: دگر بر آتش می، توبه سوختن دارد 21شمارهٔ ۲۴۸: هیچ دورانی چو عهد بی‌سرانجامی نبو ...22شمارهٔ ۲۴۹: ...23شمارهٔ ۲۵۰: وجودم را نه از آتش، نه از گل پرور ...24شمارهٔ ۲۵۱: تا پرده از رخت به کشیدن نمی‌رسد 25شمارهٔ ۲۵۲: مرا هر قطره‌ای کز دیده در دامن فر ...26شمارهٔ ۲۵۳: در طرب ز ازل بر من حزین بستند 27شمارهٔ ۲۵۴: سوای تو در سینه هر خام نگنجد 28شمارهٔ ۲۵۵: کی به بزم عشق، هر لب پی به جام می ...29شمارهٔ ۲۵۶: نو نیاز خواهشم، لیک از حجابم ساخت ...30شمارهٔ ۲۵۷: ذوق غمت ز سینه محزون نمی‌رود 31شمارهٔ ۲۵۸: چه رنجش است کزان تندخو نمی‌آید 32شمارهٔ ۲۵۹: دلم ز کعبه نه محمل نشسته می‌آید 33شمارهٔ ۲۶۰: میگساران را لبت یاد از می گلگون د ...34شمارهٔ ۲۶۱: ز من ترسم عنان آن نرگس جادو بگردا ...35شمارهٔ ۲۶۲: کشد صد طعنه از دشمن چو با من همنش ...36شمارهٔ ۲۶۳: گر دل به المهای تو منسوب نباشد 37شمارهٔ ۲۶۴: در آتشم از چهره برافروخته‌ای چند 38شمارهٔ ۲۶۵: دامنم چند ز خون مژه دریا باشد 39شمارهٔ ۲۶۶: زخم خار آرزوی آبله پا باشد 40شمارهٔ ۲۶۷: کی اسیران غمت را غم دنیا باشد 41شمارهٔ ۲۶۸: هنوزم از مژه، کار سحاب می‌آید 42شمارهٔ ۲۶۹: ز عقده‌ها که فلک نذر کار من دارد 43شمارهٔ ۲۷۰: عشقت اقرار به دل آرد و انکار برد 44شمارهٔ ۲۷۱: با من، غمت ز مهر، دویی در میان ند ...45شمارهٔ ۲۷۲: رفتم به بوستان که دلم وا شود، نشد 46شمارهٔ ۲۷۳: دلم به عشق فسونساز برنمی‌آید 47شمارهٔ ۲۷۴: کس کار تنک حوصله را تنگ نگیرد 48شمارهٔ ۲۷۵: عشاق چه جمعند؟ پریشان شده‌ای چند 49شمارهٔ ۲۷۶: دل پر حسرتم از سادگی در بزم تنهای ...50شمارهٔ ۲۷۷: جز محبت، سینه‌ام علم دگر پیدا نکر ...51شمارهٔ ۲۷۸: ازان دل از غم ایام برنمی‌آید 52شمارهٔ ۲۷۹: خامه در وصف لبت کار مسیحا می‌کند 53شمارهٔ ۲۸۰: آسیب واعظان به ایاغم نمی‌رسد 54شمارهٔ ۲۸۱: عاشق چو شدی، ناله جانکاه نگه دار 55شمارهٔ ۲۸۲: سینه تنگ و من هلاک زخم پنهان دگر 56شمارهٔ ۲۸۳: ای دست تو به کینه ز دوران درازتر 57شمارهٔ ۲۸۴: بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبا ...58شمارهٔ ۲۸۵: جایی که داغ نیست، ز مرهم چه اعتبا ...59شمارهٔ ۲۸۶: یک نامه چو نگشوده‌ام از بال کبوتر 60شمارهٔ ۲۸۷: کام جانم با من و من در پی کامم هن ...61شمارهٔ ۲۸۸: نگهت فتنه‌گر و عربده‌سازست هنوز 62شمارهٔ ۲۸۹: به سرو سیم‌تنی راه برده‌ام که مپر ...63شمارهٔ ۲۹۰: راست رو نیست بر آماج اثر، تیر نفس 64شمارهٔ ۲۹۱: در کوی تو فردوس تمنی نکند کس 65شمارهٔ ۲۹۲: شد تیره روز خلق، ز عارض نقاب کش 66شمارهٔ ۲۹۳: گر کنم گریه به اندازه چشم تر خویش 67شمارهٔ ۲۹۴: بیگانه گشته‌ام ز همه مدعای خویش 68شمارهٔ ۲۹۵: تو و گشت چمن ای گل، من و کاشانه خ ...69شمارهٔ ۲۹۶: دزدم ز بس حدیث ترا از زبان خویش 70شمارهٔ ۲۹۷: کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خو ...71شمارهٔ ۲۹۸: دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته ...72شمارهٔ ۲۹۹: آغشته‌ام چو پنبه ز خوناب داغ خویش 73شمارهٔ ۳۰۰: عشقم آتش زد به دل، در دیده مسکن ک ...74شمارهٔ ۳۰۱: تا کی چو عاقلان غم ناموس و نام خو ...75شمارهٔ ۳۰۲: عشق خواهی، خنده را بر لب کش و دلت ...76شمارهٔ ۳۰۳: هستیم با تو بر سر عهد قدیم خویش 77شمارهٔ ۳۰۴: غم کجا شد که به جان آمدم از شادی ...78شمارهٔ ۳۰۵: مرده را زنده کند چون سخن‌آراست لب ...79شمارهٔ ۳۰۶: کرد آه من از اثر فراموش 80شمارهٔ ۳۰۷: دیدم به چشم آینه بسیار سوی خویش 81شمارهٔ ۳۰۸: گیرم ز دل به بادیه غم، سراغ خویش 82شمارهٔ ۳۰۹: نگار من که بود ترک و غمزه چندانش 83شمارهٔ ۳۱۰: مردم از غیرت، جدا از صحبت اغیار ب ...84شمارهٔ ۳۱۱: دوش آمد ز سفر مژده که یار آمد پیش 85شمارهٔ ۳۱۲: عشق، هرکس را ز باغی کرده گل در دا ...86شمارهٔ ۳۱۳: سوزم همیشه از نفس آتشین خویش 87شمارهٔ ۳۱۴: هرکسی شاد به سال نو و نوروزی خویش 88شمارهٔ ۳۱۵: کَنم به ناخن حسرت، بدن من درویش 89شمارهٔ ۳۱۶: بسی چون سایه افتادم به پای سرو آز ...90شمارهٔ ۳۱۷: روشن شود ز دود دماغم چراغ فیض 91شمارهٔ ۳۱۸: تازه شد با شعله در بزم تو پیمانم ...92شمارهٔ ۳۱۹: نیافت منصب پروانه چراغم شمع 93شمارهٔ ۳۲۰: غیر آه و اشک حسرت نیست در بارم چو ...94شمارهٔ ۳۲۱: فسرده صحبتم از انتظار گریه شمع 95شمارهٔ ۳۲۲: دارم دلی، اما چه دل، صدگونه حرمان ...96شمارهٔ ۳۲۳: دامان عشقِ سلسله مویی گرفته دل 97شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 98شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...99شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 100شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 101شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...102شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...103شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...104شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 105شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 106شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...107شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...108شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...109شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...110شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 111شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...112شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 113شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...114شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 115شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...116شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...117شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 118شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 119شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 120شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 121شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...122شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 123شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 124شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...125شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...126شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...127شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...128شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 129شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 130شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 131شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 132شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...133شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 134شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...135شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 136شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 137شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 138شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 139شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 140شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 141شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 142شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...143شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...144شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...145شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 146شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 147شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 148شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 149شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 150شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 151شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...152شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 153شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...154شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...155شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 156شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 157شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 158شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...159شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...160شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 161شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 162شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...163شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 164شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 165شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 166شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...167شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 168شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...169شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 170شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...171شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...172شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 173شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 174شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 175شمارهٔ ۴۰۲: ...176شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 177شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 178شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 179شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...180شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 181شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 182شمارهٔ ۴۰۹: ...183شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...184شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 185شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...186شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 187شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...188شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 189شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 190شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...191شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...192شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 193شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...194شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...195شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 196شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 197شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...198شمارهٔ ۴۲۵: ...199شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...200شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 201شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 202شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 203شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...204شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...205شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...206شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 207شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...208شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 209شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 210شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 211شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 212شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...213شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...214شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 215شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 216شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 217شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 218شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 219شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 220شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...221شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...222شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...223شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 224شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 225شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 226شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...227شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 228شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 229شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...230شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 231شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 232شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 233شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ