کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    با من، غمت ز مهر، دویی در میان ندید
    کس شعله را به خار چنین مهربان ندید
    یاد چمن ز خاطر مرغ اسیر رفت
    چون دلنشینی قفس از آشیان ندید
    تا بود، روزگار به افسردگی گذاشت
    کس رنگ خنده بر لب این بوستان ندید
    گردید چون خیال و ز دلها خبر گرفت
    تیر ترا دمی که دلم در کمان ندید
    کی از دلم ز دعوی پیکان کشید دست؟
    تا سینه پای تیر ترا در میان ندید
    گو دیده مرا پی ابروی او ببین
    آن‌کس که بحر را پی کشتی روان ندید
    یک ره ز چهره پرده برافکن خدای را
    آیینه کس همیشه در آیینه‌دان ندید
    رفتی به باغ و زنده جاوید شد چمن
    دید از تو باغ، آنچه ز آب روان ندید
    هرگز نخورد داغ دلم آب ناخنی
    آن گلبنم که تربیت باغبان ندید
    می‌دید کاش گونه زردم در آینه
    آن‌کس که روی آینه را زرنشان ندید
    کام دلم ز سیر کواکب روا نشد
    لب تشنه فیض آب ز ریگ روان ندید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha