کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کی کنم هرگز شکایت سر ز جور یار خویش
    شکوه‌ها دارد دلم از طاقت بسیار خویش
    بسته بودم در، شب وصلش به روی آفتاب
    عاقبت چون چشم دشمن، کرد روزن کار خویش
    عاریت از طره شمشاد نستانم گره
    غنچه این گلشنم، خود عقده‌ام در کار خویش
    در پی چشمت دلی دارم ز نرگس خسته‌تر
    حال بیمارم بپرس از نرگس بیمار خویش
    مصر، یوسف را ز خاطر برد سودای وطن
    دید چون افزون ز کنعان گرمی بازار خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha