کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دلم خون شد چو دیدم حلقه‌حلقه گشته گیسویش
    گمان بردم که هریک چشم حیرانی‌ست بر رویش
    چو دانم هر سر مویش گرفتار دگر خواهد
    سری دارد دلم چون شانه با هر تار گیسویش
    بگیرد آفتاب ای کاش، تا روشن شود چشمم
    به خاک افتاده‌ای تا چند بینم بر سر کویش
    گر افتد در رهش گل، کوبدم پهلو، که می‌دانم
    چو نقش پا نخواهد شد جدا از خاک، پهلویش
    خیال غمزه را زحمت مده گو نرگس جانان
    که شد ناخن، خراش سینه‌ام را یاد ابرویش
    تماشا چون توانم کرد قدسی تندخویی را
    که افتد صد شکن بر هر نگاه از تندی خویش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha