به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

قدسی مشهدی

قدسی مشهدیغزل هاشمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان در بغل

640عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان در بغل
زنار راهب بر میان، ناقوس گبران در بغل
هرچند صید لاغرم، انکار قتل من مکن
کز غمزه‌ات دارد دلم، صد زخم پیکان در بغل
مژگان ز لخت دل کند، هر لحظه پر گل دامنم
من گل چو طفلان دم‌بدم، ریزم ز دامان در بغل
هر شب کنم تا صبحدم، طوف مزار کشتگان
گیرم به یاد خنجرت، خون شهیدان در بغل

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۳۲۴: تا کی کنی به گریه، طلب آرزوی دل 2شمارهٔ ۳۲۵: می‌آیم از طوف حرم، بتخانه پنهان د ...3شمارهٔ ۳۲۶: تماشای گلی کرد آنچنان محو گلستانم 4شمارهٔ ۳۲۷: چو سایه در ره عشق از قفای خویشتنم 5شمارهٔ ۳۲۸: به گلشن تنگدل چون غنچه زادم، شادم ...6شمارهٔ ۳۲۹: دلم بهر قفس پرواز می‌کرد، از چمن ...7شمارهٔ ۳۳۰: بر نیامد یک نوای غم‌فزا از خانه‌ا ...8شمارهٔ ۳۳۱: تا نشمرد آزاد، کسی بعد هلاکم 9شمارهٔ ۳۳۲: آن بلبلم که ناله بهر قفس کشم 10شمارهٔ ۳۳۳: نپیماید کسی راه حرم، گر من ز پا ا ...11شمارهٔ ۳۳۴: یاد باد آن کز گلی در سینه خاری دا ...12شمارهٔ ۳۳۵: تو گر بر من کشیدی تیغ، من هم جان ...13شمارهٔ ۳۳۶: چه شعله‌ها زده سر ز آتشی که من دا ...14شمارهٔ ۳۳۷: گر شرم وصالت نبود قفل زبانم 15شمارهٔ ۳۳۸: ما شکست دل خود را ز خدا خواسته‌ای ...16شمارهٔ ۳۳۹: در قیدم و گمان که گرفتار نیستم 17شمارهٔ ۳۴۰: بسی منزل بریدم تا شب غم را سحر کر ...18شمارهٔ ۳۴۱: چون غنچه بجز پرده دل نیست پناهم 19شمارهٔ ۳۴۲: ز چاک سینه اشکم سر کند گر چشم تر ...20شمارهٔ ۳۴۳: چه حیرت، گر به چشم محرمانش در نمی ...21شمارهٔ ۳۴۴: شمعیم و تن ز اشک دمادم گداختیم 22شمارهٔ ۳۴۵: همه جانب قدم مرحله‌پیما دارم 23شمارهٔ ۳۴۶: ما چشم سیه بر شجر طور نداریم 24شمارهٔ ۳۴۷: لبی از زمزمه عشق، خروشان دارم 25شمارهٔ ۳۴۸: شود هر موی بر تن شعله، گر پاس فغا ...26شمارهٔ ۳۴۹: سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم 27شمارهٔ ۳۵۰: از لعل لبت جز طمع خام ندارم 28شمارهٔ ۳۵۱: شب که بی روی تو از اشک دمادم سوخت ...29شمارهٔ ۳۵۲: عافیت غم را مداوا کرد و زین غم سو ...30شمارهٔ ۳۵۳: شکل گردابی به گرد خود ز مژگان می‌ ...31شمارهٔ ۳۵۴: داغ سودایم، به سوی سینه‌ریشان می‌ ...32شمارهٔ ۳۵۵: دایم چو غنچه سر به گریبان گریستم 33شمارهٔ ۳۵۶: روزی که ناخنی نزند عشق بر دلم 34شمارهٔ ۳۵۷: تلخ است زبان در دهن از تلخی کامم 35شمارهٔ ۳۵۸: به آشنایی چشم تو ناتوان شده‌ام 36شمارهٔ ۳۵۹: ما در صبح طرب، ز آب و گل غم بسته‌ ...37شمارهٔ ۳۶۰: در بزم طرب، باده نابی نکشیدیم 38شمارهٔ ۳۶۱: ما رخت دل ز کعبه به بتخانه برده‌ا ...39شمارهٔ ۳۶۲: زخم ناخن کی برآرد مدعای سینه‌ام 40شمارهٔ ۳۶۳: اگر نه صید کسی گشته مرغ نامه‌برم 41شمارهٔ ۳۶۴: چند چون ابر بر اطراف گلستان گریم 42شمارهٔ ۳۶۵: چون به سوی تو گشایم در کاشانه چشم 43شمارهٔ ۳۶۶: قسمت نگر که نوشم، می از ایاغ مردم 44شمارهٔ ۳۶۷: تا دل بر آتش غم جانانه سوختیم 45شمارهٔ ۳۶۸: امشب ز دیده از قدح افزون گریستم 46شمارهٔ ۳۶۹: خضر اگر آب حیات آورد، خون دانسته‌ ...47شمارهٔ ۳۷۰: بر سر کوی تو عمری شد که ما افتاده ...48شمارهٔ ۳۷۱: دیده را در عشق ازین به، مبتلا می‌ ...49شمارهٔ ۳۷۲: اگر دور از دلارای خود افتم 50شمارهٔ ۳۷۳: من تیره‌دل و نورفشان شعله آهم 51شمارهٔ ۳۷۴: من صید زخم‌خورده از پا فتاده‌ام 52شمارهٔ ۳۷۵: گمان مبر که ز روی تو دیده بردارم 53شمارهٔ ۳۷۶: با یارم و در دفع غم اسباب ندارم 54شمارهٔ ۳۷۷: کرده تا عشق تو چون نقش قدم پامالم 55شمارهٔ ۳۷۸: کی به غیر از دیدنش اندیشه دیگر کن ...56شمارهٔ ۳۷۹: خون می‌چکد از دیده ز نظاره داغم 57شمارهٔ ۳۸۰: دل به تیغ غمزه آن شوخ قاتل بسته‌ا ...58شمارهٔ ۳۸۱: در غمت با گریه شام و سحر خو کرده‌ ...59شمارهٔ ۳۸۲: از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم 60شمارهٔ ۳۸۳: تا آفرین شست تو گوید زبان زخم 61شمارهٔ ۳۸۴: هرگز به بزم وصل، شبی جا نکرده‌ام 62شمارهٔ ۳۸۵: ما جهان را رخ ز آب چشم گریان شسته ...63شمارهٔ ۳۸۶: به خون خوردن جدا زان لعل شکربار م ...64شمارهٔ ۳۸۷: من لذت درد تو به درمان نفروشم 65شمارهٔ ۳۸۸: عمری چو جاهلان پی چون و چرا شدم 66شمارهٔ ۳۸۹: دلی از قید آسایش چو عشق آزاد می‌خ ...67شمارهٔ ۳۹۰: سپندوار بر آتش چو اضطراب کنم 68شمارهٔ ۳۹۱: زبان گداختم و راز عشق سر کردم 69شمارهٔ ۳۹۲: چو درد عشق تو کرد آشنای خویشتنم 70شمارهٔ ۳۹۳: در انتظار تو شد عمرها که چشم به ر ...71شمارهٔ ۳۹۴: رخ تو تا شده غایب به صورت از نظرم 72شمارهٔ ۳۹۵: دردت به دل رسیده و از دل به داغ ه ...73شمارهٔ ۳۹۶: گر ز چنگ شحنه هجران امان می‌یافتم 74شمارهٔ ۳۹۷: تا شد زبان گره چو جرس، بر فغان زد ...75شمارهٔ ۳۹۸: نهال دوستی را ریشه در خون پرورش د ...76شمارهٔ ۳۹۹: ما حرف سود خویش برای زیان زدیم 77شمارهٔ ۴۰۰: دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم 78شمارهٔ ۴۰۱: در خون دل از دیده خونبار نشستیم 79شمارهٔ ۴۰۲: ...80شمارهٔ ۴۰۳: در میان بیخودی، آرامش دل یافتم 81شمارهٔ ۴۰۴: ز بس که دشمن نظّاره پریشانم 82شمارهٔ ۴۰۵: اگر به عشق نباشد درست، پیمانم 83شمارهٔ ۴۰۶: از وصل هر گل در چمن، چون غنچه دام ...84شمارهٔ ۴۰۷: چو باد سوی تو آید، ز غیرت آب شوم 85شمارهٔ ۴۰۸: کم خمار بگیرد، اگر شراب شوم 86شمارهٔ ۴۰۹: ...87شمارهٔ ۴۱۰: حیرانم از افسردگی، در کار و بار خ ...88شمارهٔ ۴۱۱: مباش غره به عهد قدیم و یار کهن 89شمارهٔ ۴۱۲: شرط بود کفر و دین، هر دو به هم دا ...90شمارهٔ ۴۱۳: توان غم تو ز جان خراب دزدیدن 91شمارهٔ ۴۱۴: بیا ای عشق، ننگ عافیت از سرم وا ک ...92شمارهٔ ۴۱۵: در کوه و دشت، پهن شود تا نشان من 93شمارهٔ ۴۱۶: سینه پیش غم جانانه چه خواهد بودن 94شمارهٔ ۴۱۷: تا به کی چون ماه در مشکین نقاب اف ...95شمارهٔ ۴۱۸: چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم ...96شمارهٔ ۴۱۹: خموش می‌کند دلیر تماشای ماه من 97شمارهٔ ۴۲۰: من نمی‌گویم به چشمم نه قدم، یا بر ...98شمارهٔ ۴۲۱: می‌شود هر دم پریشان زلف بر رخسار ...99شمارهٔ ۴۲۲: مردم ز تیرگی، نفسی بی‌نقاب شو 100شمارهٔ ۴۲۳: جان چیست کش فدا نکنم از برای تو 101شمارهٔ ۴۲۴: فتنه‌ای هر لحظه برمی‌خیزد از مژگا ...102شمارهٔ ۴۲۵: ...103شمارهٔ ۴۲۶: به دل غمی چو نداری، به سینه داغ م ...104شمارهٔ ۴۲۷: خوی تو در جفا شکسته 105شمارهٔ ۴۲۸: در سینه دل غمین فتاده 106شمارهٔ ۴۲۹: عاشقی، بر بستر آسودگی پهلو منه 107شمارهٔ ۴۳۰: شاد باش ای دل که خود را خوب رسوا ...108شمارهٔ ۴۳۱: از تو دلها همه ناشاد و تو هم شاد ...109شمارهٔ ۴۳۲: کشته‌ای اول به نازم، باز خندان کر ...110شمارهٔ ۴۳۳: یار بی‌پروا و ما را آرزوی دل بسی 111شمارهٔ ۴۳۴: به نومیدی خوشم، ناکامی‌ام کام است ...112شمارهٔ ۴۳۵: ای عندلیب وصل، هم‌آواز کیستی 113شمارهٔ ۴۳۶: بهار رفت و نچیدم گل از بر رویی 114شمارهٔ ۴۳۷: ز مو ضعیف‌ترم از غم میان کسی 115شمارهٔ ۴۳۸: هزار حیف که در بوستان رعنایی 116شمارهٔ ۴۳۹: چو شمع امشب مرا در محفلش بار است ...117شمارهٔ ۴۴۰: به هوای صید یک ره، به گذار ما نیا ...118شمارهٔ ۴۴۱: ما چو پروانه نسوزیم به داغ غلطی 119شمارهٔ ۴۴۲: از ره به خواهش دل شیدا چه می‌روی 120شمارهٔ ۴۴۳: گر چو شمع آتش برآید از گریبان کسی 121شمارهٔ ۴۴۴: نخیزد از دل مرغان باغ، افغانی 122شمارهٔ ۴۴۵: تا چند از پی دل شیدا رود کسی 123شمارهٔ ۴۴۶: تاوان قتل صید زبون نیست بر کسی 124شمارهٔ ۴۴۷: سرم شد باز گرم از مژده بیجای سودا ...125شمارهٔ ۴۴۸: من و تا روز، هر شب در فراق چشم می ...126شمارهٔ ۴۴۹: نوشم ز بس چو باده، ز پیمانه، دوست ...127شمارهٔ ۴۵۰: چند جفا شیوه و عادت کنی 128شمارهٔ ۴۵۱: آرزوی ما کند با مدعا بیگانگی 129شمارهٔ ۴۵۲: نماند در بدنم جان ز جستجوی گلی 130شمارهٔ ۴۵۳: چنان افتاده‌ام از کار، بهر لاله ر ...131شمارهٔ ۴۵۴: نکردم از سر کویت به هیچ گلشن روی 132شمارهٔ ۴۵۵: دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی 133شمارهٔ ۴۵۶: می‌کنم در بوستان با عندلیبان شیون ...134شمارهٔ ۴۵۷: چو باد صبح گذشتم به گرد هر چمنی 135شمارهٔ ۴۵۸: هرگوشه چو مینا، صنم حور سرشتی 136شمارهٔ ۴۵۹: چون سراپا همه را هست به سوداش سری 137شمارهٔ ۴۶۰: به دل نمی‌گذری، تا کجا گذر داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ